زندگینامه فریدون مشیری
فریدون مشیری در سی ام شهریور ۱۳۰۵ در تهران به دنیا آمد و پس از نیم قرن حضور در فضای شعر زمانه اش ، سرانجام در آبان ماه 1379 در سن 74 سالگی بر اثر بیماری، چشم از جهان فرو بست و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
فریدون مشیری از دوران نوجوانی به شعر علاقمند شد و ازهمان سالها شعر سرودن را آغاز کرد بطوری که دراولین سالهای دوران دانشجویی دفتری از غزل و مثنوی داشت و از 1330 به بعد آثارش را انتشار داد و علاقمندان بسیاری پیدا کرد.
مشیری سالهای اول و دوم تحصیلات ابتدایی را در تهران بود و سپس به علت ماموریت اداری پدرش به مشهد رفت و بعد از چندسال دوباره به تهران باز گشت و سه سال اول دبیرستان را در دارالفنون گذراند و آنگاه به دبیرستان ادیب رفت و سالها بعد در رشته ادبیات فارسی وارد دانشگاه تهران شد ولی پس از ازدواج، تحصیل را ادامه نداد و به کار مشغول شد. وی از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ مسئول صفحه شعر و ادب مجله روشنفکر بود.مشیری در سالهای پس از آن نیز تنظیم صفحه شعر و ادبی مجله سپید و سیاه و زن روز را برعهده داشت. اولین مجموعه شعرش با نام تشنه توفان در ۲۸ سالگی با مقدمه محمد حسین شهریار و علی دشتی به چاپ رسید (نوروز سال ۱۳۳۴).
مشیری توجه خاصی به موسیقی ایرانی داشت و در پی همین دلبستگی طی سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ عضویت شورای موسیقی و شعر رادیو را پذیرفت، در کنار هوشنگ ابتهاج،سیمین بهبهانی وعماد خراسانی سهمی بسزا در پیوند دادن شعر با موسیقی، و غنی ساختن برنامه گلهای تازه رادیو ایران در آن سالها داشت.
آثار فریدون مشیری:
تشنه طوفان ، گناه دریا ، نایافته ، ابر ، ابر و کوچه ، بهار را باور کن ، پرواز با خورشید ، از خاموشی ،مروارید مهر ، آه باران ، سه دفتر ، از دیار آشتی ، با پنج سخنسرا ، لحظهها و احساس ، آواز آن پرنده غمگین ، تا صبح تابناک اهورایی و...
زندگینامه هنری لانگ فو
هنری وادزورث لانگفلو متولد 25 آوريل 1807 ،شاعر آمریکایی بود.هنري وادزورث لانگ فلو، در هشتم ماه مه 1882 در سن هفتاد و پنج سالگی به دليل بیماری درگذشت.
نخستين سرودهاش را در سن چهارده سالگي منتشر كرد. لانگفلو با پايان دوران متوسطه، به اروپا رفت.او به مدت پنج سال و نیم به تدریس زبانهای مدرن در "بودوان" و نيز هفده سال تدریس همین رشته در دانشگاه "هاروارد" پرداخت و همزمان، برخي سرودههايش را منتشر كرد و بیشتر سروده هایش پس از این دوران بود.
او دو بار ازدواج كرد، و به هر دو همسرش نیز عشق میورزید، و هر دو بار، تنها مرگ بود كه موجب جداییشان شد.
سرودههاي لانگ فلو، افزون بر تفكر، تغزُّل و نكتههاي ارشادي، آميخته با مفاهيم احساسي، فلسفي، خيالانگيز و گرايشهاي اخلاقي بود.
هنري وادزورث لانگ فلو، سرانجام در هشتم ماه مه 1882 و در سن هفتاد و پنج سالگی به دليل بیماری "پریتونیت" درگذشت و تنها در پنج روز پایان زندگي بود كه بیماری او را از پا انداخت.
زندگینامه گوته
یوهان ولفگانگ فون گوته در 28 آوگوست 1749 در شهر فرانکفورت (Frankfurt am Main) آلمان به دنیا آمد و در 22 مارچ 1832 بر اثر عفونت ریوی در شهر وایمار درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.
از وی آثارهایی بی شمار نظیر شعر، رمان، مقاله های ادبی، نمایشنامه، تحقیق و نظریه های علمی و نقدهای اجتماعی-سیاسی به جای مانده است، امروزه نامش به عنوان اسطوره ای ادبی برای کشور آلمان یر سر زبان ها می آید. گوته را همچنین به عنوان یکی از بهترین نویسنده و رومان نویسهای قرون 18 و 19 میلادی می شناسند.
یوهان ولفگانگ در کنار پدرش و معلم خصوصیاش بسیاری از معلومات را ، از جمله زبانهای لاتین، یونانی ، فرانسوی ، انگلیسی و عبری فرا گرفت.
او بین سالهای ۱۷۶۵-۱۷۶۸ در لایپزیگ به تحصیل حقوق پرداخت و در آنجا به اشعار کریستین فورشتگوت گلرت علاقه پیدا کرد. پس از سال ۱۷۶۸ ، گوته به زادگاهاش بازگشت و مدتی نیز در دارمشتات بود.
گوته پس از اینکه تعدادی از آثار بزرگش را به پایان رساند، سال ۱۷۷۵ به وایمار رفت و در آنجا بین سالهای ۱۷۷۶-۱۷۸۶ (یعنی حدود ۱۰ سال) وزیر حکومت شد. سپس او تا سال ۱۷۸۸ به ایتالیا رفت و در آنجا به تحصیل هنر و مجسمهسازی باستانی پرداخت. او خود را از جمله با کارهای میکل آنژ و رافائل مشغول کرد.
سال ۱۷۸۸، گوته به وایمار بازگشت و تقریباً باقی عمرش را در آنجا گذرانید، هرچند که زندگی او در آنجا با جنگهای زمان ناپلئون روبهرو شد. گوته در وایمار به تحصیل زبانهای فارسی و عربی و همچنین قرآن پرداخت و شیفته اشعار حافظ شد.
آثار گوته:
ورتر ، فاوست ، اگمونت ، نغمه های رومی ، سفرنامه ایتالیا ، تئوری رنگها ، دیوان غربی شرقی و ...
زندگینامه کبیر هندی
کبیر عارف، متصوف و شاعر پر آوازهی هندی، در سال 1398 میلادی در واراناسی بدنیا آمد و در سال 1448 چشم از جهان بست.
کبیر با بیانی شیوا اندوختههای غنی و معنوی خود را در شعر هایش روان ساخته است. معانی عمیق اخلاقی و عرفانی شالودهی شعرهای او را ساخته اند.شعرهای او جایگاه شایان ذکری در موسیقی کلاسیک هندی دارد.
او در خانواده ای بافنده ، متولد شده و در خانواده ای مسلمان رشد میکند اما روایتهای متعددی در بارهی زندگی او وجود دارد. او در بین مسلمانها و هندیها از مقام مخصوصی برخوردار است و گاه در هم آمیزندهی فلسفهی این دو آیین شناخته میشود.
اشعار کبیر به همت لیلا فرجامی شاعر و مترجم، توسط انتشارات آهنگ دیگر در سال 1389 به فارسی برگردانده و روانهی بازار شده است.
زندگینامه کارو
کارو دِردِریان در سال1304 در همدان بدنیا آمد و در جولای 2007 ، کارو یا همان کاراپِت دِردِریان ، در آســایشگاهی به نام "دهــکده ی مریم" در دل کَلیفورنیای آمریکا جان ســپرد . پیکرش را 7 روز در ســردخانه نگهداشــتند و چهارشــنبه بیست و پنجم جولای در گورستان "گلندل" به خاک ســپردند.
کارو متولد شهر همدان بود اما در بروجرد و اراک نیز زندگی کرده بود.آنها بعد مرگ پدر مدتی را در مراغه و تبریز میگذرانند و مدتی بعد به تهران کوچ میکنند. کارو از نسل نخست شاعران نیمایی است.کارو یکبار ازدواج کرد و از همسرش جدا شد. او سه فرزند دارد.
کارو در سال 1306 در خانواده ای با 8 فرزند به دنیا آمد.ویگن خواننده ایرانی نیز برادر وی بود. او با برادرش ویگن رابطهٔ بسیار صمیمانهای داشته است.
کتابهای کارو:
شکست سکوت،نامههای سرگردان،برادرم ویگن،سایهٔ ظلمت،سمفونی سرگردانی یک انسان،خاطرات یک گورکن،ماسهها و حماسهها،پروازهای فکر،دو بیتی ها،کفرنامه
زندگینامه مجتبی کاشانی
مجتبی کاشانی در سال1327 در شهرستان مشهد متولد شد .ایشان بعنوان شاعر ، محقق و نویسنده و مشاور مدیریت عمومی و صنعتی فعالیت داشته اند و از سال ۱۳۴۹فعالیت ادبی خود را در زمینه شعر و نویسندگی آغاز نمودند و صاحب امتیاز و مدیر مسئول فصلنامه یاوری بوده اند.
مجتبی کاشانی بنیانگذار « جامعه یاوری فرهنگی » است که هدف آن ایجاد مدارس و مراکز آموزشی و فرهنگی در مناطق محروم کشور است.این موسسه در زمان حیات ایشان بیش از ۲۰۰ مجتمع آموزشی ساخته است.
مقالات و شعرهای مجتبی كاشانی سرشار از حس انسان دوستی، عشق و امید است.مرحوم کاشانی از جمله افرادی بود که برای بلوغ فرهنگ مدیریت درکشورمان تلاش فراوان کرد. او علاوه بر بنیان گذاشتن « جامعه یاوری فرهنگی » در زمینه ی مدیریت منابع انسانی نیز مطالعاتی انجام داد.محتبی کاشانی پس از سالها مطالعه درباره ی مدیریت ژاپنی و تطبیق آن با آموزه های ایرانی، نظریه ای را سامان داد که از آن به عنوان «نقش دل در مدیریت» یاد می کرد وبا همین نام نیز کتابی منتشر ساخت.او در نظریهاش تاکید میکند که انسان سه مرکز یا عامل برای انجام کار دارد. جسم او، دل او و مغز او هر سه، در بوجود آمدن نتیجهٔ کار نقش دارند و از فعالیت هریک فرآوردهای حاصل میشود:
فرآوردۀ دل: انگیزه
فرآوردۀ مغز : اندیشه
فرآوردۀ جسم : کار عملیاتی و فیزیکی
سرانجام در غروب پاییـزی 23 آذرماه 1383 جان به جان آفرین تسلیم کرد و روح سراسر عشق و ایمانش به آسمان ابدیت پرواز كرد!...
قسمتی از وصیتنامه مجتبی کاشانی:
درود بر خداند که مرا آفرید و قلب از آفرینش یاد و عشق خود را در قلب من جای داد...
حاصل عمر من برای ملتم و برای کشورم تا این تاریخ ۲۰۰ مجتمع آموزشی است که با پول مردم و دوستانم در جامعه یاوری ساختیم.
پنج کتاب شعر که برای مردم و به عشق خداو آن ها سروده شده استو تعدادی کارخانه منظم و بهداشتی شده و هزاران کارگر و کارمند و متخصص فرهنگ یافته صنعتی است .امیدوارم از آنها پاسداری شود.
عاقبت در دام می افتیم ما
دام ما ای کاش در کوی تو باد
تیر ما هم از کمانی می رسد
آن کمان ای کاش ابروی تو باد
کتابهای مجتبی کاشانی :
به همین آسانی ، پل ، دانه باشیم نه سیب ، به آیندگان ، خویش را باور کن ،باران عشق ،روزنه و...
زندگینامه علیرضا قزوه
" عليرضا قزوه " در بهمن 1342 در گرمسار به دنيا آمد . تحصيلات مقدماتي را در زادگاهش به پايان رساند . قزوه از سال 1365-1364 به سمت ادبيات عرب کشيده شد . و رساله فوق ليسانس او در زمينه ادبيات و شعر معاصر تاجيکستان مي باشد . قزوه در 1377 به عنوان رايزن فرهنگي تاجيکستان انتخاب شد .
قزوه در قالب شعر سپيد و غزل ، اشعار زيبا ، محکم و دلنشيني دارد .
قزوه همچنين در نويسندگي و تاليف نيز دستي توانا دارد .
وی تاکنون در مسئووليت هاي مختلفي چون : واحد ادبيات (شعر) حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي ، مسئووليت صفحه ادبي روزنامه اطلاعات (بشنو از ني) ، همکاري با رايزني فرهنگي ايران در کشور تاجيکستان ، دبير کنگره سراسري شعر دفاع مقدس در استان کرمانشاه و ... را برعهده داشته است .
کتابهای علیرضا قزوه: از نخلستان تا خیابان ، عشق علیه السلام ، با کاروان نیزه ، سوره انگور ، قطار اندیمشک و ترانه های جنگ ، پرستو در قاف و...
زندگینامه فردوسی
حکیم ابوالقاسم حسن پور علی توسی نامور به فردوسی ،بر پایه دیدگاه بیشتر پژوهشگران امروزی، در سال ۳۱۹ شمسی هجری خورشیدی (۳۲۹ ه.ق./۹۴۰ میلادی) در روستای باژ (پاز امروزی) در شهر طوس خراسان دیده به جهان گشود.محمدامین ریاحی، با درنگریستن گفتههایی که فردوسی از سن و ناتوانی(«کنون عمر نزدیك هشتاد شد/امیدم به یک باره بر باد شد»و «کنون سالم آمد به هفتاد و شش/غنوده همه چشم میشار فش» خود را هشتادساله و بار دیگر هفتاد وشش ساله خواندهاست) خود یاد کردهاست، این گونه برداشت کردهاست که فردوسی میبایستً پیش از سال ۳۹۸ ازجهان رفته باشد.پس از مرگ، از به خاکسپاری پیکر فردوسی در گورستان مسلمانان جلوگیری شد و سرانجام در باغ خود وی یا دخترش در طوس به خاک سپرده شد.
نام و آوازه فردوسی در همه جای جهان شناخته شده و ستوده شدهاست. شاهنامهٔ فردوسی به بیشتر زبانهای زنده جهان برگردانده شدهاست.شاهنامه پر آوازه ترین سروده فردوسی و یکی از بزرگ ترین نوشتههای ادبیات کهن فارسی میباشد. فردوسی برای سرودن آن نزدیک به پانزده سال -بر پایه شاهنامهٔ ابومنصوری- تلاش نمود ، و سر انجام آن را در سال ۳۷۲ خورشیدی به پایان رساند. فردوسی از آنجا که به گفت خودش «هیچ پادشاهی سزاواری پیشکش شدن شاهنامه را نیافته بود («ندیدم کسی کش سزاوار بود»)»، برای چندی آن را پنهان نگه داشت و در این زمان بخشهای دیگری نیز به شاهنامه افزود.
پس از گذشت ده سال (نزدیک به سال ۳۸۲ هجری شمسی در سن شست و پنج سالگی) فردوسی که تهی دست شده بود و فرزندش را نیز از دست داده بود، بر آن شد که شاهنامه را به«سلطان محمود» پیشکش کند. ازاین رو ویرایش نوینی از شاهنامه را آغاز کرد و بخشهایی از شاهنامه را که در ستایش پیشینه کهن و شاهان باستانی ایران بودند ، را با سرودههایی در رسای «سلطان محمود» و نزدیکانش جایگزین کرد. ویرایش دوم در سال ۳۸۸ هجری شمسی پایان یافت (به باور تقیزاده در سال ۳۸۹) که نزدیک به پنجاه هزار تا شست هزار بیت داشت. فردوسی آن را در شش یا هفت نسک برای سلطان محمود فرستاد.
به گفته خود فردوسی«سلطان محمود» به شاهنامه نگاه نکرد و پاداشی هم برای وی نفرستاد. از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی بخشهای دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر به پشیمانی و به امید بخشش بودن برخی از نزدیکان «سلطان محمود» مانند «سالار شاه» پرداختهاست.
در همان سالهای آغازین پس از مرگ فردوسی ناسازگاری و کینه ورزی با شاهنامه آغاز شد که بیشتر به سبب سیاستهای ایران ستیزانه دربار عباسیان و مدارس نظامیه پدید آمد.سلطان محمود پس از چیرگی بر ری در سال ۴۰۷ شمسی، مجدالدولهٔ دیلمی را به سبب خواندن شاهنامه سرزنش کردهاست (ریاحی ۱۳۸۰، ص ۱۶۰). نویسندگانی نیز، مانند فرخی سیستانی («گفتا که شاهنامه دروغ است سربهسر») و معزی نیشابوری («من عجب دارم ز فردوسی که تا چندان دروغ/از کجا آورد و بیهوده چرا گفت آن سمر») گرفته تا انوری («در کمال بوعلی نقصان فردوسی نگر/هر کجا آید شفا شهنامه گو هرگز مباش») فردوسی را سرزنش کردهاند. گمان میرود که اینان به سبب خوشنود سازی سردمداران ایران ستیزی که از فردوسی دل خوشی نداشتهاند، شاهنامه را دروغ، پر از کاستی، یا بیارزش دانستهاند.
بعد از انقلاب نیز فردوسی در میان چهر های شاخص دشمنانی داشت ،مانند مرتضی مطهری:فردوسی با شاهنامه افسانهای خود که کتاب شعر (یعنی تخیّلات و پندارهای شاعرانه) است خواست باطلی را در مقابل قرآن عَلم کند؛ و موهومی را در برابر یقین بر سر پا دارد. خداوند وی را به جزای خودش در دنیا رسانید، و از عاقبتش در آخرت خبر نداریم.
به سبب زیاد بودن شمار دوستداران فردوسی در رده جهانی، پژوهشهای فراوانی دربارهٔ وی و شاهنامه انجام گرفتهاست. ژول مول، تئودور نولدکه، سید حسن تقیزاده، هانری ماسه، فریتز ولف، عبدالحسین نوشین، محمد قزوینی، و ایرج افشار از دسته به نام ترین پژوهشگران دربارهٔ فردوسی هستند.
زندگینامه فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد به سال 1313 در تهران متولد شد.فروغ فرخزاد در ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ در سن ۳۲ سالگی بر اثر تصادف اتومبیل بدرود حیات گفت.
فروغ با مجموعههای «اسیر»، «دیوار» و «عصیان» در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد. سپس آشنایی با ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز سرشناس ایرانی و همکاری با او، موجب تحول فکری و ادبی در فروغ شد. وی در بازگشت دوباره به شعر، با انتشار مجموعه «تولدی دیگر» تحسین گستردهای را برانگیخت، سپس مجموعه «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» را منتشر کرد تا جایگاه خود را در شعر معاصر ایران به عنوان شاعری بزرگ تثبیت نماید.فروغ فرخزاد در روز ۲۴ بهمن، ۱۳۴۵ هنگام رانندگی با اتوموبیل جیپ شخصیاش، بر اثر تصادف در جاده دروس-قلهک در تهران جان باخت. جسد او، روز چهارشنبه ۲۶ بهمن با حضور نویسندگان و همکارانش در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
آرزوی فروغ ار زبان خودش: «آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آنها با مردان است» «من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی عدالتی مردان میبرند، کاملا واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آنها به کار میبرم.»
آثار فروغ:
اسیر ، دیوار ، عصیان ، تولدی دیگر ، ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
زندگینامه غاده السلمان
غادة أحمد السمان نویسنده، شاعر و متفكر سوری در سال 1942 در دمشق متولد شد.
پدرش مرحوم دکتر احمد السّمان، رئیس دانشگاه سوریه و در يک دورهی زمانی وزیر آموزش و پرورش بود که خویشاوندی دوری با نزار قبانی شاعر معروف دارد.
نخستین كارهای غاده السمّان تحت نظارت و تشویقهای پدرش در نوجوانی به چاپ رسید.تحصیلات دانشگاهی را در رشته ی ادبیات انگلیسی از دانشگاه سوریه به پایان رساند و فوق لیسانس خود را در دانشگاه آمریكایی بیروت و دكتری ادبیات انگلیسی را در دانشگاه لندن گذراند.
نخستین مجموعه ی قصه ی او با نام «چشمانت سرنوشت من است» در سال 1963 منتشر شد.
در سال 1969 با دكتر بشیرالداعوق ازدواج كرد كه صاحب انتشارات «دارالطلیعه» و استاد دانشگاه و مدیر سابق بانك است.
اثر «به تو اعلان عشق میكنم» كه در سال 1976 به چاپ رسید،از مجموعه قصههای اوست كه او را به عنوان یك زن نویسنده به جهان معرفی كرده است. غاده السمّان، زنی است كه با هویّت زنانهاش اشعاری ساده و فصیح را با افكاری منحصر، به جهان تقدیم كرده است و در قصههایش از دردها و رنجهای مردم لبنان سخن رانده است. «كوچ بندرهای قدیمی» مجموعه قصه كه در سال 1973 چاپ شد. اگرچه غاده السمّان در عرصههای مختلف ادبی فعالیت دارد، امابیشتر به عنوان نویسنده مشهور است.
رمان «كابوسهای بیروت» نیز در سال 1976به چاپ رساند.مجموعه قصه او با نام «ماه چهارگوش» در سال 1998 از سوی دانشگاه آركانزاس آمریكا برنده ی جایزه ی ادبی شد. و رمان دیگر او با نام «بیروت 75» به زبان اسپانیولی در سال 1999 جایزه ی ملی اسپانیا را به خود اختصاص داد.
از دیگر آثار او میتوان به مجموعه شعرهای «عشق» 1973، «شهادت میدهم برخلاف باد» 1987، «غمنامهای برای یاسمنها» 1996، «زنی عاشق در میان دوات» 1995، «ابدیت، لحظه عشق» 1999 نام برد. بیشتر آثار او در ایران به وسیله ی دکتر عبدالحسین فرزاد ترجمه و انتشار یافته است
زندگینامه فخرالدین عراقی
شیخ فخرالّدین ابراهیم بن بزرگمهر بن عبدالغفار همدانی، معروف به فخرالّدین عراقی ۶۱۰ ه.ق در کمیجان اراک بدنیا آمد و در هشتم ذیقعدة سال ۶۸۸ ه. ق در شهر دمشق درگذشت.
عراقي يکي از بزرگترين شاعران و عارفان زمان خویش بود. وی در نثر فارسي کتاب بسيار معروفي به نام "لمعات"در تصوف تأليف کرده است که در نهايت شور و زیبا نوشته شده است و انشاي عاشقانه بسيار لطيفي دارد.
فخرالدین عراقی پس از تکمیل آموزش قرآن برای ادامة تحصیل از کمیجان به همدان رفت و در آنجا تحصیل کرد.وی در کودکی قرآن را از بر نمود و میتوانست آن را به آواز شیرین و درست قرائت کند. وقتی که هفده ساله بود به هندوستان رفت و به شاگردی شیخ بهاء الدین زکریا درآمد و بعد از مدتی با دختر او ازدواج کرد.
بعد از مرگ شیخ بهاءالدین در حالیکه، عراقی را جانشین خود کرده بود عراقی عزم مکه و مدینه کرد، و پس از حج در قونیه، به خدمت صدرالدين قونيوي رسید. وی پس از سالها اقامت در روم جانب شام رفت و در هشتم ذیقعدة سال ۶۸۸ ه. ق در شهر دمشق چشم از جهان فروبست.
زندگینامه فرخی یزدی
محمد فرخی یزدی، شاعر و روزنامهنگار آزادیخواه و دموکرات صدر مشروطیت . در سال 1267 در یزد دیده به جهتن گشود. وی سردبیر نشریات زیادی از جمله روزنامه طوفان بود. او همچنین نماینده مردم یزد در دوره هفتم مجلس شورای ملی بود و در شب25 مهر ماه 1318 در زندان قصر کشته شد. مدفن او نامعلوم است.
فرخی علوم مقدماتی را در یزد فرا گرفت. قدری در مکتبخانه و مدتی در مدرسه مرسلین انگلیسی یزد تحصیل نمود. فرخی تا حدود سن ۱۶ سالگی تحصیل کرد و فارسی و مقدمات عربی را آموخت. وی در حدود سن ۱۵ سالگی به دلیل اشعاری که علیه مدرسان و مدیران مدرسه یزد میسرود، از مدرسه اخراج شد.
فرخی شاعری را از کودکی آغاز نمود. فرخی خود معتقد بود که طبع شعرش از مطالعه اشعار سعدی بخصوص رباعی زیر به شعر میل کردهاست.
در نوروز سال ۱۳۲۷ هجری قمری، فرخی(برخلاف سایر شعرای شهر که معمولاً قصیدهای در مدح حاکم و حکومت وقت میساختند) شعری در قالب مسمط ساخت و در مجمع آزادیخواهان یزد خواند. در پایان این مسمط ضمن بازخوانی تاریخ ایران، خطاب به ضیغمالدوله قشقایی حاکم یزد چنین گفت:
خود تو میدانی نیم از شاعران چاپلوس
کز برای سیم بنمایم کسی را پایبوس
لیک گویم گر به قانون مجری قانون شوی
بهمن و کیخسرو و جمشید و فریدون شوی
به همین مناسبت حاکم یزد دستور داد دهانش را با نخ و سوزن دوختند و به زندانش افکندند. تحصن مردم یزد در تلگرافخانه شهر و اعتراض به این امر موجب استیضاح وزیر کشور وقت از طرف مجلس شد. ولی وزیر کشور بهکلی منکر وقوع چنین واقعهای شد. دو ماه بعد فرخی از زندان یزد فرار کرد و شعر زیر را با ذغال بر دیوار زندان نگاشت:
به زندان نگردد اگر عمر طی
من و ضیغمالدوله و ملک ری
به آزادی ار شد مرا بخت یار
برآرم از آن بختیاری دمار
فرخی درباره دوخته شدن لبانش سرودهاست:
شرح این قصه شنو از دو لب دوختهام
تا بسوزد دلت از بهر دل سوخته ام
در اواخر سال ۱۳۲۸ هجری قمری، فرخی به تهران کوچ نمود و در آنجا مقالات و اشعار مهیجی را در باره آزادی در روزنامهها به نشر سپرد. وی در جریان جنگ جهانی اول، رهسپار بغداد و کربلا شد، در آنجا تحت پیگرد انگلیسیها قرار گرفت. وی هنگامی که به طور ناشناس عزم ورود به ایران، از طریق موصل را داشت به دست سربازان روسیه مورد سوء قصد قرار گرفت. در دوران نخست وزیر وثوقالدوله، با قرارداد ۱۹۱۹ مخالفت نمود و به همین سبب مدتها در زندان شهربانی محبوس شد. با وقوع کودتای سوم اسفند، همراه با بقیه آزادیخواهان بازهم مدتی را در باغ سردار اعتماد زندانی گردید.
فرخی در سال ۱۳۰۰ شمسی در تهران روزنامه طوفان را منتشر ساخت. طوفان در طول مدت انتشار بیش از پانزده مرتبه توقیف و باز منتشر شدهاست. گاه نیز به سبب زندانی شدن فرخی، انتشار روزنامه دچار وقفه گردیدهاست. در مواقعی که روزنامه طوفان توقیف میشد، فرخی با در دست داشتن مجوز و امتیاز سایر روزنامهها همچون «پیکار»، «قیام»، طلیعه آئینه افکار» و «ستاره شرق» مقالات و اشعار خود را منتشر مینمود.
در سال ۱۳۰۷ خورشیدی، فرخی یزدی به عنوان نماینده مجلس شورای ملی در دوره هفتم قانونگذاری، از طرف مردم یزد انتخاب گردید و به همراه محمدرضا طلوع، تنها نمایندگان بازمانده در جناح اقلیت را تشکیل دادند. با توجه به اینکه تمامی بقیه وکلا حامی دولت رضاشاه بودند، فرخی مرتبا از سایر وکلا ناسزا میشنید و حتی یکبار در مجلس توسط حیدری، نماینده مهاباد مورد ضرب و شتم نیز قرار گرفت. از آن پس با اظهار اینکه حتی در کانون عدل و داد نیز امنیت جانی ندارد، ساکن مجلس شد و پس از چند شب، مخفیانه از تهران فرار نمود.
وی از طریق شوروی به آلمان رفت و مدتی در نشریهای به نام «پیکار» که صاحبامتیاز آن غیرایرانی بود، افکار انقلابی خود را منتشر ساخت. در ملاقاتی با عبدالحسین تیمورتاش فریب وعده او را خورد و از طریق ترکیه و بغداد به تهران بازگشت و بلافاصله تحت نظر قرار گرفت. اندکی بعد به بهانه بدهی به یک کاغذفروش ابتدا به زندان ثبت و سپس به زندان شهربانی افتاد. همزمان پروندهای با اتهام «اسائه ادب به مقام سلطنت» برای وی تشکیل گردید. ابتدا به ۲۷ ماه و پس از تجدید نظر به سی ماه زندان محکوم شد و به زندان قصر منتقل گردید.
فرخی در زندان قصر و ظاهرا در شهریور ۱۳۱۸ به طور عمدی مسموم شد. بنا به اظهار دادستان محاکمه عمال شهربانی، فرخی در بیمارستان زندان، بوسیله تزریق آمپول هوا توسط پزشک احمدی کشته شد. اگرچه گواهی رئیس زندان حاکی از فوت فرخی بر اثر ابتلا به مالاریا و نفریت است. مدفن فرخی نامعلوم بوده، ولی احتمالا در گورستان مسگرآباد بطور ناشناس دفن شدهاست.
برگرفته از: حسین مکی ـ مقدمه دیوان فرخی یزدی
زندگینامه محمدرضا عبدالملکیان
محمد رضا عبدالملکیان در سال 1331 در شهرستان نهاوند متولد شد . تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در همين شهرستان ادامه داد و پس از ادامه تحصيل در رشته كشاورزي ، با اخذ درجه ليسانس « مهندسي كشاورزي » در سال 1357 در موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشگاه تهران به كار مشغول و در سال 1363 به وزارت كشاورزي منتقل شد.
او تحصيلات خود را تا مقطع كارشناسي ارشد در رشته مديريت ادامه داد و در حال حاضر به عنوان مديركل دفتر آموزشهاي رسمي و حرف كشاورزي مشغول كار است.عبدالملكيان كار شعر را از دورة دبيرستان آغاز كرد و در سال 1354 نخستين مجموعه شعرش را منتشر كرد. او طي بيش از 30 سال فعاليت شعري علاوه بر چاپ و انتشار چندين عنوان مجموعه شعر ، عهده دار مسئوليتهاي گوناگون فرهنگي و ادبي نيز بوده است و از جمله در حال حاضر مدير عامل دفتر شعر جوان ،عضو هيئت مديره انجمن شاعران ايران و عضو شوراي عالي خانه هنرمندان است.پسر وی گروس عبدالملکیان نیز شاعر می باشد.
آثار محمد رضا عبدالملکیان:
مه در مه ،ريشه در ابر ،رباعي امروز ، ردپاي روشن باران ، آوازهاي اهل آبادي، گزيده ادبيات معاصر ،ساده با تو حرف ميزنم و ...
زندگینامه گروس عبدالمالکیان
گروس عبدالملکیان ،متولد ۱۳۵۹شاعر معاصر و جوان ایرانی،فرزندمحمد رضا عبدالملکیان شاعر ایرانی است.
گروس عبدالملکیان از شاعران حرفه ای سالهای اخیر است که به سبب سادگی لحن و سهل و ممتنع بودن خیال شعرهایش مورد توجه مخاطبان بوده، کتاب های شعر عبدالملکیان جوایز متعددی را در این سالها کسب کرده اند.مجموعهٔ نخست او پرندهٔ پنهان (1381) جایزهٔ شعر کارنامه را از آن خود کرد و مجموعهٔ دومش رنگهای رفتهٔ دنیا (1383)جایزهٔ کتاب سال شعر جوان را. همچنین او یکی از برگزیدگان جشنواره شعر فجر و سرو بلورین بوده است.
کتابهای گروس عبدالملکیان:
پرندهٔ پنهان ، رنگهای رفتهٔ دنیا ، سطرها در تاریکی جا عوض می کنند و...
زندگینامه صائب تبریزی
میرزا محمّدعلی صائب تبریزی شاعر اوايل قرن يادهم هجري است.وی بزرگترین غزلسرای قرن یازدهم هجری است.صائب هشتاد سال زندگی کرد و در اصفهان دیده از جهان فروبست.
پدر او تاجری معتبر بود و خانوادهٔ صائب جزو هزار خانواری بودند که به دستور شاه عباس اول صفوی از تبریز کوچ کرده و در محله عباسآباد اصفهان ساکن شدند.
صائب ابتدا از حكيم ركن الدين مسعود كاشاني، متخلص به مسيح، كه از افاضل حكما و اطباء و شعراي عصر خود بود، كسب معلومات كرده است. او سپس نزد حكيم شرف االدين حسن شعايي اصفهاني رفته و به تحصيل علوم مشغول گشته است.
صائب در سال ۱۰۳۴ هـ . ق از اصفهان عازم هندوستان شد و بعد به هرات و کابل رفت. حکمران کابل، خواجه احسنالله مشهور به ظفرخان، که خود شاعر و ادیب بود، مقدم صائب را گرامی داشت. ظفرخان پس از مدتی به خاطر جلوس شاه جهان، عازم دکن شد و صائب را نیز با خود همراه بود.
در سال ۱۰۴۲ ه.ق صائب به ایران بازگشت و در اصفهان اقامت گزید. شاه عباس دوم صفوی به او مقام ملکالشعرایی داد. صائب هشتاد سال زندگی کرد و هم در اصفهان دیده از جهان فروبست. درگذشت او در سال ۱۰۸۶ یا ۱۰۸۷ ه.ق بودهاست. آرامگاه او در اصفهان، در محلهٔ لَنبان، در محلی است که در زمان حیات او معروف به تکیه میرزا صائب بود. مقبرهٔ صائب در باغچهای در اصفهان در خیابانی که به نام او نامگذاری شدهاست قرار دارد.
زندگینامه صوفی عشقری
لامنبی عَشقَری در سال ۱۲۷۱ خورشیدی در شهر کابل دیده به جهان گشود و در نهم تیر سال ۱۳۵۸ خورشیدی در ۸۷ سالگی با زندگی بدرود گفت.
وی هنوز نخستین سالهای کودکی را سپری نکردهبود که پدر، مادر و برادرش را از دست داد.
او از ۱۸ سالگی به شاعری روی آورد. در سال ۱۲۹۳ خورشیدی غلام نبی نخستین شعرش را به تخلص عشقری سرود. بسیاری از اشعارش در روزنامههای آن زمان به چاپ رسید و ۷۰ سال تمام به شاعری پرداخت.
در سال ۱۳۳۵ شغل صحافی را برگزید و با کتاب سروکار پیدا نمود و بعداً بزمهای شاعرانه برپا مینمود و بالاخره در ۹ سرطان ۱۳۵۸ خورشیدی صوفی غلام نبی عشقری به عمر هشتاد و هفت سالگی درگذشت و در شهدای صالحین به خاک سپرده شد.
سبک شعر عشقری در دو گونه بود. دستهای از اشعار او در سبک ادبی استوار هستند و دستهای دیگر با بهرهگیری از واژگان زبان عامیانه سروده شدهاست.
زندگینامه صفای اصفهانی
محمد حسین صفای اصفهانی در سال 1231 - 1269 هجری - در فریدون شهر متولد شد.صفا در سال ۱۳۱۴ بیمار شد و این بیماری که تا زمان مرگش بطور انجامید .وی در سال ۱۳۲۲ ه.ق درگذشت.
صفا در اغاز جوانی به تهران رفت و هنوز بیست سال نداشت که به مسلک تصوف گرائید . وی پس از چندی با میرزا محمد رضا مستشار الملک وزیر خراسان آشنا شد وهمراه وی به مشهد رفت و در این شهر سکونت گزید. اقامت طولانی مدت صفا در مشهدتا زمان مرگ ادامه یافت و پس از درگذشت مستشار الملک، فرزندش میرزا علی محمد مؤتمن السلطنه که به حکومت خراسان رسیده بود همچنان صفا را گرامی داشت.صفا درطول زندگی خود گوشه نشینی و عزلت پیشه نمود و در سراسر عمر تجرد اختیار کرد.شهرت صفای اصفهانی در غزل های زیبا و دلکش اوست که دارای وزن خاصی است و بههمین سبب چهره مشخصی به این شاعر صوفی مسلک بخشیده است. در اشعار صفا رگههایی قوی از تصوف و عرفان نیز مشاهده می شود که از روحیه گوشه نشینی و درویشانه شاعر نشأت می گیرد.
آثار به یاد گار مانده از این شاعر غزل سرا عبارت است از دیوان اشعار وی مشتملبر غزل، قصیده ،رباعی و یک مثنوی به سبک گلشن راز شیخ محمود شبستری.
زندگینامه سیدعلی صالحی
سید علی صالحی متولد 1/1/1334 روستای مَرغاب، ايذه بختياری، خوزستان. که از سال 1358 در تهران اقامت دارند.
آثار سيد علی صالحی در شعر تا امروز به چاپ پنجم هم رسيده و برخی از اشعار او به زبانهای انگليسی، ايتاليايی، آلمانی، فرانسه، سوئدی، ارمنی، عربی، ترکی و کردی نيز ترجمه شدهاند.
وی در سال 1369 تا 1379 دبير سرويس ادبی و صفحه شعر مجله "دنيای سخن". وی در سال 1382 به عنوان سردبير، يک شماره مجله "معيار ادبی" را منتشر کرد که متعاقبا ممنوعالمصاحبه و از ادامه کار در مجله محروم میشود.
کتابهای سید علی صالحی :
سمفونی سپيدهدم ، از آوازهای کوليان اهوازی ، دريغا ملا عمر ... ، دعای زنی در راه که تنها میرفت ، آسمانیها ، روياهای قاصدک غمگينی که از جنوب آمده بود ، آخرين عاشقانههای ریرا ، سفر بخير مسافر غمگين پاييز پنجاه و هشت ، ساده بودم، تو نبودی، باران بود ، نشانیها ، عاشق شدن در دیماه مُردن به وقت شهريور ، پيشگو و پياده شطرنج ، منظومهها و...
زندگینامه شیخ بهائی
بهاءالدین محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهائی در ۸ اسفند ۹۲۵ - ۶ ذیحجه ۹۵۳ هجری - در اصفهان دیده به جهان گشود . وی دانشمند نامدار قرن دهم و یازدهم هجری است که در دانشهای فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر داشت. در حدود ۹۵ کتاب و رساله از او در سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه، مهندسی و هنر و فیزیک بر جای مانده است. به پاس خدمات وی به علم ستارهشناسی، یونسکو سال ۲۰۰۹ را به نام او سال «نجوم و شیخ بهایی» نامگذاری کرد.
شیخ بهایی مردی بود که از تظاهر و فخر فروشی نفرت داشت و این خود انگیزه ای برای اشتهار خالص شیخ بود.شیخ بهایی به تایید و تصدیق اکثر محققین و مستشرقین ، نادر روزگار و یکی از مردان یگانه دانش و ادب ایران بود که پرورش یافته فرهنگ آن عصر این مرز و بوم و از بهترین نمایندگان معارف ایران در قرن دهم و یازدهم هجری قمری بوده است.
وی در سال 1030 هجری - در اصفهان درگذشت و بنابر وصیت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مقبرهٔ علی ابن موسی الرضا جنب موزه آستان قدس دفن کردند. هماکنون قبر وی بین مسجد گوهرشاد و صحن آزادی و رواق امام خمینی در یکی از رواقها که به نام خودش معروف می باشد است.
آثار شیخ بهایی:
جامع عباسی ، الزبده فی الاصول ، اربعین ، مثنوی سوانح الحجاز (نان و حلوا) ، کشکول ، مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین ، جامع عباسی ، الاثنا عشریه ، مفتاح الفلاح ، حدیقة هلالیه و...
زندگینامه ویلیام شکسپیر
ویلیام شکسپیر در ۲۳ آوریل سال ۱۵۶۴ در استراتفورد انگلستان متولد شد. وی شاعر ، نویسنده، بازیگر و نمایشنامه نویس منحصر به فرد است و برخی او را بزرگترین نمایشنامه نویس تمام دوران میدانند. ویلیام شکسپیر به تاریخ ۲۳ آوریل ۱۶۱۶ میلادی درگذشت و جسد او دو روز پس از آن در کلیسای مقدس ترینتی به خاک سپردند . او حتی قطعهای ادبی نیز برای روی سنگ قبر خود گفته که بر روی آن حک شدهاست : به خاطر حضرت مسیح از کندن خاکی که اینجا را احاطه کرده خودداری کن ، خجسته باد کسی که این خاک را رها کند و نفرین باد کسی را که استخوانهای مرا بردارد.
شکسپیر در دوران جوانی به لندن به سراغ تماشاخانه های مختلف رفت و در آنجا به حفاظت اسبهای مشتریان مشغول شد ولی کم کم به درون تماشاخانه راه یافت و به تصحیح نمایشنامه های ناتمام پرداخت و کمی بعد روی صحنه تئاتر آمد و نقشهایی را ایفا کرد . بعدا وظایف دیگر پشت صحنه را به عهده گرفت .در آن دوره هنرپیشگی و نمایشنامه نویسی حرفه ای محترم و محبوب تلقی نمی شد و طبقه متوسط که تحت تأثیر تلقینات مذهبی قرار داشتند ، آن را مخالف شئون خویش می دانستند .در آن زمان بود که شکسپیر قطعات منظومی سرود که باعث شهرت او شد و در سال 1594 دو نمایش کمدی در حضور ملکه الیزابت اول در قصر گوینویچ بازی کرد و در 1597 اولین کمدی خود را به نام "تقلای بی فایده عشق" در حضور ملکه نمایش داد و از آن به بعد نمایشنامه های او مرتباً تحت حمایت ملکه به صحنه تئاتر می آمد.
با دو چکامهای که شکسپیر در سالهای ۱۵۹۳ و ۱۵۹۴ به چاپ رساند اشعار او زودتر از نمایشهایش چاپ شدند همینطور باید گفت که بیشتر غزلهای وی باید در این سالها نوشته شده باشند و نمایشهای او پس از سال ۱۵۹۴ نمایان شدهاند و او به طور کلی هر دو سال یکی را ارئه نمود که هریک شامل سرود و آهنگهایی بسیار زیبایی میشدند .
نمایشهای ابتدایی شکسپیر شامل : هنری چهارم ، تیتوس آندرونیکس ، رویای شبی در نیمهٔ تابستان ، بازرگان ونیز و ریچار دوم میشود که همگی در میانه و اواخر دهه ۱۵۹۰ تاریخ گزاری شدهاند.
همینطور بعضی از تراژدیهای مشهور او که در اوایل دهه ۱۶۰۰ گفته شدهاند شامل : اتللو ، شاه لیر و ماسبت میشود. در حدود سال ۱۶۱۰ شکسپیر به استراتفورد برای استراحت بر میگردد و با وجود آن به نوشتن ادامه میدهد که دورهٔ رمان و کمدی-استراتژی او به حساب میآید مانند: طوفان، هنری هشتم ، سیمبلاین و داستان زمستان. درمورد غزلیات او میتوان گفت که نخستین بار در سال ۱۶۰۹ به چاب رسیدند.
بعد از مرگ شکسپیر به سال ۱۶۱۶ هیچ نسخهٔ جمع آوری شدهای از آثار شکسپیر وجود نداشت ،و بعضی از آنها در نسخههایی مستقل چاپ شده بودند که همانها هم بدون نظارت ویرایش او بود. و در سال ۱۶۲۳ دو تن از اعضای هیئت شکسپیر جان همینگز و هنری کاندل نسخهای جمع آوری شده از تمام نمایشهایش که مورد تصحیح و رسیدگی قرار گرفته شده بود به چاپ رسید که فیرست فالیو first folio نام گرفته شد .
زندگینامه شهریار
سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار بهسال ۱۲۸۵ در شهر تبریز متولد شد. وی در روزهای آخر عمر بهدلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از مرگ در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ بنا به وصیت خود در مقبرةالشعرای تبریز مدفون گشت.
پس از پایان سیکل اول متوسطه در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامهٔ تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسهٔ دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشتهٔ پزشکی ادامهٔ تحصیل داد.حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک پزشکی بهعلت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیشآمدهای دیگر ترک تحصیل کرد(گفته میشود شهریار دانشجوی سال آخر رشتهٔ پزشکی بود که عاشق دختری شد. پس از مدتی خواستگاری نیز از سوی دربار برای دختر پیدا میشود. گویا خانوادهٔ دختر با توجه به وضع مالی محمدحسین تصمیم میگیرند که دختر خود را به خواستگار مرفهتر بدهند. این شکست عشقی بر شهریار بسیار گران آمد و با اینکه فقط یک سال به پایان دورهٔ ۷ سالهٔ رشتهٔ پزشکی ماندهبود، ترک تحصیل کرد. شهریار بعد از این شکست عشقی که منجر به ترک تحصیل وی میشود. بهصورت جدی به شعر روی میآورد و منظومههای بسیاری را میسراید) پس از سفری چهارساله به خراسان برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت.او بهسال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. دانشگاه تبریز شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکدهٔ ادبیات تبریز را نیز به وی اعطا نمود.در سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود -حیدربابایه سلام- را میسراید.
وی اولین دفتر شعر خود را در سال ۱۳۰۸ با مقدمهٔ ملک الشعرای بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری منتشر کرد. بسیاری از اشعار او به فارسی و ترکی آذربایجانی جزء آثار ماندگار این زبانهاست.
زندگینامه محمد سلمانی
محمد سلماني متولد 1334 می باشد.
محمد سلمانی از شاعران غزلسراي روزگار ماست. وي از جمله معدود شاعران امروز است كه با وقوف و آگاهي از چم و خم و ويژگيهاي خاص غزل اين سالها در هواي تغزل تنفس ميكند. اولين موضوعي كه ممكن است در مورد غزل در اين سالها به ذهن اهالي شعر و ادب خطور نمايد، بحث تجويز يا عدم تجويز اين قالب در اين برهه از تاريخ است كه با تعاريفي آوانگارد و پارادوكسيكال به سر ميبرد؛ كه آيا اين قالب سنتي با چارچوب مشخص و محدود خود ميتواند پاسخگوي نيازها و دغدغههاي انسان امروز باشد.
زندگینامه شفیعی کدکنی
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در سال ۱۳۱۸ دربخش كدكن شهرستان تربت حیدریه در استان خراسان رضوی، چشم به جهان گشود.
شفیعی کدکنی دورههای دبستان و دبیرستان را در مشهد گذراند و چندی نیز به فراگیری زبان و ادبیات عرب , فقه ، کلام و اصول سپری کرد. او مدرک کارشناسی خود را در رشتهٔ زبان و ادبیات پارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری را نیز در همین رشته از دانشگاه تهران گرفت .
وی سرودن شعر را از جوانی به شیوهٔ کلاسیک آغاز کرد. ولی پس از چندی به سوی سبک نو مشهور به نیما یوشیج روی آورد .او با نوشتن در کوچه باغ های نیشابور به نامآوری رسید. آثار شفیعی را میتوان به دو گروه انتقادی و مجموعه اشعار خود وی تقسیم کرد. آثار انتقادی این نویسنده، شامل تصحیح آثار کلاسیک فارسی و نگارش مقالاتی در حوزه نظریه ادبی میشود، که بخشی از آنها در زیر آورده شدهاند. در میان آثار نظری شفیعی کدکنی کتاب موسیقی شعر جایگاهی ویژه دارد و در میان مجموعه اشعار در کوچه باغهای نشابور آوازه بیشتری دارد.
آثار شفیعی کدکنی:
زمزمهها ، شبخوانی ، از زبان برگ ، درکوچه باغ های نیشابور ، بوی جوی مولیان ، از بودن و سرودن ، مثل درخت در شب باران ، هزاره دوم آهوی کوهی ، صور خیال در شعر فارسی ، موسیقی شعر ،قلندریه در تاریخ ، ادوار شعر فارسی از مشروطه تا سقوط سلطنت ، زمینهٔ اجتماعی شعر فارسی ، آن سوی حرف و صوت ،میراث عرفانی ایران و...
زندگینامه شاه نعمت الله ولی
سید نورالدین نعمتالله بن محمد بن کمالالدین یحیی کوه بنانی کرمانی معروف به سید نورالدین شاه نعمت الله ولی ماهانی کرمانی(شاه نعمتالله ولی) شاعر و عارف در سال ۷۳۱ هجری قمری متولد و در سال ۸۳۲ در ماهان کرمان وفات یافت.
در ۵ سالگی با تصوف و عرفان آشنا شد و پدرش میر عبدالله، او را به مجالس صوفیه میبرد. شهر حلب در آن زمان مرکز مکتب وحدت وجودی ابن عربی بود. شاه نعمتالله از این فرصت استفاده کرده و در حلب در خدمت محیالدین ابن عربی قرار گرفت و از مکتب و عرفان او بهره برد. شاه نعمتالله برای پیشرفت در علوم و فراگیری بیشتر علوم دینی به شیراز سفر کرد. شهر شیراز در آن زمان از مراکز اصلی دروس فقه و مذاهب سنّی بود. شاه نعمتالله برای یافتن مرشد و مراد خود به این سو و آن سو و در خدمت شیوخ و مشایخ زیادی قدم برداشت.
شاه نعمتالله علوم مقدماتی را نزد شیخ رکنالدین شیرازی تحصیل کرده و علم بلاغت را خدمت شیخ شمسالدین مکی و حکمت را نزد سید جلالالدین خوارزمی و اصول و فقه را نزد قاضی عضدالدین ایجی آموخت و چون علوم ظاهری طبع اورا قانع نمیکرد سالها به ریاضت و تصفیه و تزکیه باطن مشغول گردید و در پی مراد به سیر و سفر پرداخت تا عاقبت به مکه مشرف شد و به خدمت شیخ عبدالله یافعی رسید:
شیخ ما در حرم مرح
قطب وقت و یگانه عالم
زدمش مرده میشدی زنده
نفسـش همچو عیسی مریم
نعمت الله مــرید حضــرت اوست
شیــخ عبــــدالله است او فافهـــم
شاه نعمت الله، به سیر و سفر در ممالک مصر و حجاز و ترکستان و ایران پرداخت و به نشر عرفان وتصوف همت گمارد. او بیست و چهار ساله بود که در مکه با شیخ عفیفالدین یافعی دیدار کرد. شیخ یافعی از عرفای بزرگ و با عظمت آن دوران به شمار میآمد. شیخ یافعی به سلسلههای طریقت شاذلیه و قادریه متصل میشد. شاه نعمتالله هفت سال را با شیخ عارف سپری کرد و از او علوم و دانشهای معنوی زیادی آموخت. شاه نعمتالله بعد از آن به مصر رفت و در آنجا به سوی جهان فرهنگ ایرانی روی آورد. وی در بازگشت به ایران پس از ازدواج با نوه دختری میر حسینی هروی، بهسوی کوهبنان کرمان عزیمت کرد و در آنجا به ریاضت طویل المدتی پرداخت که مکان مورد نظر بنام تخت امیر معروف است. در طول این مدت، افراد بسیاری در نزد او به تحصیل علوم و معارف صوفیه پرداختند واز محضر ایشان کسب فیض نمودند. سلسله نعمتاللهی، منسوب به شاه نعمتالله ولی از عرفای بزرگ ایران و اسلام است
زندگینامه احمد شاملو
احمد شاملو در ۲۱ آذر ۱۳۰۴ در خیابان صفی علیشاه تهران متولد شد . ودر ساعت ۹ شب دوم مرداد ۱۳۷۹ درگذشت.
در بیست و دو سالگی (۱۳۲۶) مجموعه اشعار او با نام «آهنگهای فراموش شده» به چاپ میرسد و همزمان کار در نشریاتی مثل «هفته نو» را آغاز میکند.
در سال ۱۳۳۰ او شعر بلند «۲۳» و مجموعه اشعار «قطع نامه» را به چاپ میرساند. در سال ۱۳۳۱ به مدت حدود دو سال مشاورت فرهنگی سفارت مجارستان را به عهده دارد.در سال ۱۳۳۲ پس از کودتای ۲۸ مرداد با بسته شدن فضای سیاسی ایران مجموعه اشعار آهنها و احساس توسط پلیس در چاپخانه سوزانده میشود و پس از چند روز فرار از دست ماموران در چاپخانه روزنامه اطلاعات دستگیر شده، به عنوان زندانی سیاسی به زندان موقت شهربانی و زندان قصر برده میشود. در زندان علاوه بر شعر به نوشتن دستور زبان فارسی میپردازد و قصه بلندی به سیاق امیر ارسلان و ملک بهمن مینویسد که در انتقال از زندان شهربانی به زندان قصر از بین میرود. در ۱۳۳۴ پس از یک سال و چند ماه از زندان آزاد میشود.در سال ۱۳۴۰ با انتشار مجموعه اشعار هوای تازه خود را به عنوان شاعری برجسته تثبیت میکند. این مجموعه حاوی سبک نویی است و بعضی از معروفترین اشعار شاملو همچون پریا و دخترای ننه دریا در این مجموعه منتشر شدهاست.شاملو در سال ۱۳۴۳ دو مجموعه شعر به نامهای آیدا در آینه و لحظهها و همیشه را منتشر میکند و سال بعد نیز مجموعهیی به نام آیدا، درخت و خنجر و خاطره! بیرون میآید.در سال ۱۳۴۶ شاملو سردبیری قسمت ادبی و فرهنگی هفتهنامه خوشه را به عهده میگیرد. همکاری او با نشریه خوشه تا ۱۳۴۸ که نشریه به دستور ساواک تعطیل میشود، ادامه دارد. در این سال او به عضویت کانون نویسندگان ایران نیز در میآید. در سال ۱۳۴۷ او کار روی غزلیات حافظ و تاریخ دوره حافظ را آغاز میکند. نتیجه این تحقیقات بعدها به انتشار دیوان جنجالی حافظ به روایت او انجامید.
در ۱۳۵۵ انجمن قلم و دانشگاه پرینستون از او برای سخنرانی و شعرخوانی دعوت میکنند و از همین رو عازم ایالات متحده میشود. در این سفر او به سخنرانی و شعرخوانی در بوستون و برکلی میپردازد و پیشنهاد دانشگاه کلمبیای نیویورک برای تدوین کتاب کوچه را نمیپذیرد. در ضمن با شاعران و نویسندگان مشهور جهان همچون یاشار کمال، آدونیس، البیاتی و وزنیسینسکی از نزدیک دیدار میکند. این سفر سه ماه به طول میکشد و شاملو سپس به ایران باز میگردد.
هنوز چند ماه نگذشته که او دوباره به عنوان اعتراض به سیاستهای دولت ایران، کشور را ترک میکند و به امریکا سفر میکند و یک سالی در آنجا زندگی میکند و در این مدت در دانشگاههای مختلفی سخنرانی میکند. در ۱۳۵۷ او از آمریکا به انگلستان میرود و در آنجا مدتی سردبیری هفتهنامه «ایرانشهر» در لندن را به عهده میگیرد.پس از انقلاب و بازگشت به ایران به کار در مجلات و روزنامههای مختلف میپردازد. او در ۱۳۵۸ سردبیری هفتهنامه کتاب جمعه را به عهده میگیرد. این هفتهنامه پس از انتشار کمتر از چهل شماره توقیف میشود.از ۱۳۶۲ با بستهتر شدن فضای سیاسی ایران چاپ آثار شاملو نیز متوقف میشود ودر سال ۱۳۷۲ با کمیبازتر شدن فضای سیاسی ایران آثار شاملو به صورت محدود اجازه انتشار میگیرد.
آثار شاملو:
هوای تازه ، باغ آینه ، لحظه ها و همیشه ، آیدا در آینه ، آیدا درخت و خنجر و آینه ، آیدا در آینه ، ققنوس در باران ، مرثیه های خاک ، ابراهیم در آتش ، ترانه های کوچک غربت ، در آستانه ،غزل های سلیمان ،میراث ، لبخند تلخ ، سربازی از دوران سپری شده ،افسانه های کوچک چینی ،مجموعه کتاب کوچه و ...
زندگینامه سیف فرغانی
سیفالدّین ابوالمحامد محمد فرغانی از شاعران ایرانی قرن هفتم و هشتم هجری بود،وی در سال ۷۴۹ هجری وفات یافت.
سیف فرغانی اصالتاً اهل فرغانه ی ماوراء النهر بود به فرغانی شهرت یافت و خود نیز در اشعارش به عنوان «سیف فرغانی» و گاهاً «سیف» تخلص می کرد. ایشان زادگاهش را به دلیل هجوم و آزار و اذیت مغولان و تاتار ،ترک و به آسیای صغیر رفته و در آقسرا شهری کوچک در ترکیه ی امروزی زندگی کرد و همانجا هم درگذشت.
مسکن من ملک روم، مرکز محنت
آقسرا شهر و خانه دار هوان بود
وی از معاصران سعدی بود وارادت بسیار به ایشان داشت وبسیاری از غزلها و برخی از قصاید سعدی را جواب گفته است.
مجموعه ی اشعار سیف فرغانی از قصاید، قطعات، غزلها و رباعیات، نزدیک به دوازده هزار بیت است.
زندگینامه مهدی سهیلی
مهدی سهیلی شاعر و نویسنده ایرانی درهفتم تیر ماه سال ۱۳۰۳ در تهران متولد شد.نام خانوادگی خود را از حاجی علی اکبری سمنانی به سهیلی در سال 1322 تغییر داد . در ۱۹۵۷ چند اثر از وی را در مسکو به چاپ رساندند. او سال ها در رادیو ایران برنامه اجرا کرد. سهیلی در زمینه نمایش نامه نویسی نیز فعالیت داشته است.وی در ۱۸ مرداد ۱۳۶۶ در سن ۶۳ سالگی در گذشت .
پس از پایان تحصیلات ابتدایی به فراگرفتن علوم قدیمیه و صرف و نحو عربی و منطق و معانی نزد استادان فن پرداخت و دوره متوسطه را در دبیرستان نظام آباد به پایان آورد . سپس وارد خدمات مطبوعاتی و روزنامه نگاری شد . اشک مهتاب اولین مجموعه شعر اوست که در فروردین ۱۳۴۷ به چاپ رسید. آتش خشم وی زود زبانه می کشید و زود هم سرد می گشت. در برابر ناملایمات صبور و همچنان شکرگذار بود.یکی از خصوصیات بارز او صراحت در گفتار بود.
وی معتقد است:« حق گفتن و دشمن تراشیدن بسی بهتر است از ناحق شنیدن و دوست یافتن.» وی معتقد به خضوعِ بدون قید و شرط را نمی پذیرفت. او می گوید: مرا بسیار دوست صمیمی و دشمن قدیمی است. که دوستان در پی تهییج من اند و دشمنان در پی ترویج من اند. که خداوند بر عمر یکایکشان بیفزاید.
آثار مهدی سهیلی:
بیا با هم بگرییم ، بوی بهار میدهد ،طلوع محمد ، پرواز در آسمان شعر ، مشاعره ، شعر و زندگی ،یک آسمان ستاره ،گنج غزل ، چشمان تو و آیینهٔ اشک ، هزار خوشهٔ عقیق ، کاروانی از شعر ،باغ های نور ، لحظهها و صحنه ها ، گنجوارهٔ سهیلی ،اولین غم و آخرین نگاه ، نگاهی در سکوت ، ضرب المثل های معروف ایران ، مرا صدا کن ، سرود قرن و عقاب ، چه کنم دلم از سنگ نیست و...
زندگینامه سعدی
سعدی تخلص و شهرت «مشرف الدین» ، مشهور به «شیخ سعدی» ، «شیخ شیراز» است. ولادت سعدی در سالهای اول سده هفتم هجری حدودا در سال 606 ه.ق در شهر شیراز میباشد .شاعر و نویسندهٔ پارسیگوی ایرانی است. مقامش نزد اهل ادب تا بدانجاست که به وی لقب استاد سخن دادهاند. سال وفات او را بعضی 691 ه. ق ذكر كرده اند و گروهی معتقدند كه او در سال 690 ه. ق وفات یافته كه مقبره او در باغی كه محل آن نزدیك به سرچشمه نهر ركن آباد شیراز است قرار دارد.
سعدی پس از تحصیل مقدمات علوم از شیراز به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه به تکمیل دانش خود پرداخت.
او در نظامیه بغداد که مهمترین مرکز علم و دانش آن زمان به حاسب می آید در درس استادان معروفی چون سهروردی شرکت کرد.
سعدی پس از این دوره به حجاز، شام و سوریه رفت و در آخر راهی سفر حج شد.
او در شهرهای شام (سوریه امروزی) به سخنرانی هم می پرداخت ولی در همین حال، بر اثر این سفرها به تجربه و دانش خود نیز می افزود.
سعدی در روزگار سلطنت "اتابک ابوبکر بن سعد" به شیراز بازگشت و در همین ایام دو اثر جاودان بوستان و گلستان را آفرید و به نام «اتابک» و پسرش سعد بن ابوبکر کرد. برخی معتقدند که او لقب سعدی را نیز از همین نام "سعد بن ابوبکر" گرفته است.پس از از بین رفتن حکومت سلغریان، سعدی بار دیگر از شیراز خارج شد و به بغداد و حجاز رفت.
در بازگشت به شیراز، با آن که مورد احترام و تکریم بزرگان فارس بود، بنابر مشهور به خلوت پناه برد و مشغول ریاضت شد.
سعدی، شاعر جهاندیده، جهانگرد و سالک سرزمینهای دور و غریب بود؛ او خود را با تاجران ادویه و کالا و زئران اماکن مقدس همراه می کرد. از پادشاهان حکایتها شنیده و روزگار را با آنان به مدارا می گذراند.
آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات وی است.
مرکز سعدی شناسی ايران از سال ۱۳۸۱ روز اول ارديبهشت ماه را روز سعدی اعلام نمود و در اول ارديبهشت ۱۳۸۹ و در اجلاس شاعران جهان در شیراز، نخستین روز ارديبهشت ماه از سوی نهادهای فرهنگی داخلی و خارجی بهعنوان روز سعدی نامگذاری شد.
زندگینامه سهراب سپهری
سهراب سپهری در ۱۵ مهر ۱۳۰۷ در قم بدنیا آمد . وی شاعر و نقاش بود و از مهمترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبانهای بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده است. وی پس از ابتلا به بیماری سرطان خون در یکم اردیبهشت ۱۳۵۹ در تهران بیمارستان پارس تهران درگذشت و صحن امامزاده سلطانعلی روستای مشهد اردهال کاشان میزبان ابدی سهراب گردید.
سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعهٔ شعر نیمایی خود را به نام مرگ رنگ منتشر کرد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد و به دریافت نشان درجهٔ اول علمی نایل آمد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعهٔ اشعار خود را با عنوان «زندگی خوابها» منتشر کرد. آنگاه به تأسیس کارگاه نقاشی همت گماشت. در آذر ۱۳۳۳ در ادارهٔ کل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) در قسمت موزهها شروع به کار کرد و در هنرستانهای هنرهای زیبا نیز به تدریس میپرداخت. در مهر ۱۳۳۴ ترجمهٔ اشعار ژاپنی از وی در مجلهٔ «سخن» به چاپ رسید. در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت. ضمنا در مدرسهٔ هنرهای زیبای پاریس در رشتهٔ لیتوگرافی نام نویسی کرد. وی همچنین کارهای هنری خود را در نمایشگاهها به معرض نمایش گذاشت. حضور در نمایشگاههای نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت. سهراب سپهری مدتی در ادارهٔ کل اطلاعات وزارت کشاورزی با سمت سرپرست سازمان سمعی و بصری در سال ۱۳۳۷ مشغول به کار شد. از مهر ۱۳۴۰ نیز شروع به تدریس در هنرکدهٔ هنرهای تزئینی تهران نمود. در اسفند همین سال بود که از کلیهٔ مشاغل دولتی به کلی کنارهگیری کرد.
آثار سهراب:
مرگ رنگ ، زندگی خوابها ، آوار آفتاب ، شرق اندوه ، صدای پای آب ، مسافر ، حجم سبز ، ما هیچ ما نگاه ، هشت کتاب
زندگینامه رهی معیری
محمدحسن (بیوک) معیری متخلص به «رهي» ،دهم اردبیهشت ۱۲۸۸ خورشیدی در تهران بدنیا آمد.رهی معیری در سال ۱۳۴۷ خورشیدی در تهران در سن ۵۹ سالگی درگذشت. وی در گورستان ظهیرالدوله شمیران مدفون گردیده است.
رهی معیری تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به پایان برد.
رهی از اوان کودکی به شعر و موسیقی و نقاشی دلبستگی فراوان داشت و در این هنرها بهرهای بسزا یافت.
هفده سال بیش نداشت که اولین رباعی خود را سرود:
کاش امشبم آن شمع طرب میآمد
وین روز مفارقت به شب میآمد
آن لب که چو جان ماست دور از لب ماست
ای کاش که جانِ ما به لب میآمد
پس از اتمام دوره متوسطه وارد خدمت دولتی شد و در مشاغلی چند خدمت کرد. از سال ۱۳۲۲ به ریاست کل انتشارات و تبلیغات وزارت پیشه و هنر (وزارت صنایع) منصوب گردید. پس از بازنشستگی در کتابخانه سلطنتی اشتغال داشت.
اشعار رهی در بیشتر روزنامهها و مجلات ادبی نشر یافت و آثار سیاسی، فکاهی و انتقادی او در روزنامه باباشمل و مجله تهران مصور چاپ میشد. در شعرهای فکاهی و انتقادی از نام مستعار «زاغچه» ، «شاه پريون» ، «گوشهگیر» و «حق گو» استفاده میکرد.
رهی معیری در سالهای آخر عمر در برنامه گلهای رنگارنگ رادیو، در انتخاب شعر با داوود پیرنیا همکاری داشت و پس از او نیز تا پایان زندگی آن برنامه را سرپرستی میکرد.
رهی علاوه بر اشعار دلنشینی که می سرود به ساخت ترانه ها و تصنیف هایی پرداخت که اغلب در رادیو پخش و یا بر صفحات گرامافون ضبط شد ،یکی از معروفترین این آثار ،خزان عشق (تصنیف مشهور "شد خزان گلشن آشنایی" که استاد بدیعزاده آن را اجرا کرد)است
زندگینامه رودکی
ابوعبدالله جعفربن محمدبن حکیمبن عبدالرحمنبن آدم رودکی شاعر قرن سوم و چهارم هجری است. او در روستایی بهنام بَنُج رودک (پنجکنت در تاجیکستان امروزی) در ناحیه رودک در نزدیکی نخشب و سمرقند به دنیا آمد.
رودکی استاد شاعران آغاز قرن چهار هجری قمری ایران است.رودکی را نخستین شاعر بزرگ پارسیگوی و پدر شعر پارسی میدانند و تا پیش از وی کسی دیوان شعر نداشته است .رودکی در هنگام مرگ کور بود. عدهای او را نابینای مادرزاد میدانند و گروهی معتقدند که بعدها نابینا شدهاست. او در اواخر عمر به زادگاهش بنجرود بازگشت و در همانجا به سال ۳۲۹ هجری (۹۴۱ میلادی) در گذشت.
در سال ۱۹۴۰ یعنی هزار سال پس از مرگ رودکی ، صدرالدین عینی ، بنیانگذار ادبیات فارسی تاجیکی برآن شد که از شواهد موجود در «تاریخ سمرقند» گور وی را بیابد. سرانجام پس از تلاشهای بسیار وی موفق شد گور وی را چنان که در تمامی تذکرهها آمده در یک گورستان قدیمی در بنجرود شناسایی نماید.در سال ۱۹۶۵ ، گروهی باستان شناس روسی به رهبری گراسیموف-پیگرتراش نامی روس- گور وی را شکافتند. پس از تحقیقاتی که بر پیکر وی انجام شد و با مبنا قرار دادن اشعار خود شاعر چهرهٔ وی را ترسیم نمودند.نتیجهٔ پژوهشها این شد که کسی چشمان شاعر را درنیاوردهاست بلکه سر وی را روی آتش یا ذغال گداخته گرفتهاند که موجب سوختن و کوری چشم وی گشتهاست.نیز شکستگیهای متعدد در ستون مهرهها و دندههای وی از شکنجه شدنش پیش از مرگ حکایت میکند.
در تذکرهها آمده رودکی چنگ نواز بودهاست.میگویند توان و چیرگی رودکی در شعر و موسیقی به اندازهای بودهاست که نیروی افسونگری شعر و نوازندگی وی در ابونصر سامانی چنان تأثیر گذاشت که وی پس از شنیدن شعر «بوی جوی مولیان» بدون کفش، هرات را به مقصد بخارا ترک کرد.
درباره شمار اشعار وی اقوال مختلف وجود دارد، برخی تعداد اشعار وی را بیش از صدهزاربیت یا صد دفتر گفته اند.
وی غیر از اشعاری که در قالب غزل، قصیده و قطعه دارد کلیله و دمنه را هم به نظم در آورده بود که از آن ابیاتی پراکنده موجود است.از آن همه آثار گرانبهای پدر شعر فارسی، امروزه فقط حدود 550 بیت از ماخذ کهن به دست آمده است.مهمترین اثر او کلیله و دمنه منظوم است. جز آن سه مثنوی از او به ما رسیده و از بقیه اشعارش جز اندکی نماندهاست
زندگینامه رضی الدین آرتیمانی
مير محمد يا سيدمحمد آريتماني معروف به میررضی آرتیمانی (رضیالدین آرتیمانی) از شاعران و عارفان مشهور زمان صفویه است که در نیمه دوم قرن دهم هجری قمری در روستای آرتیمان از توابع تویسرکان به دنیا آمد. وی در سال ۱۰۳۷ هجری قمری دیده از جهان فرو بست.
از زندگي شخصي و حوزه تربيتي رضي الدين و نيز استادان و شاگردانش اطلاعات اندكي به جاي مانده است.
به نقل از لغت نامه دهخدا و تاريخ ادبيات دكتر ذبي ا... مصفا: رضي الدين تحصيلات خود را در همدان پي گرفته و با شاعران همدان و اطراف رابطه داشته كه دربار اصفهان پيوسته به آنجا وابستگي يافته با خاندان شاهي وصلت كرده و به حلقه درباريان شاه عباس وارد شده است. در اواخر عمر از مركز قدرت فاصله گرفت . اگر چه قطع رابطه نكرده به زادگاه خود تويسركان بازگشته و به عزلت و انزوا و تعليم و ارشاد پرداخته است.
ديوان وي حاوي ساقي نامه ، قصايد ، غزليات و رباعيات است كه معروفترین آنها ساقی نامهٔ اوست.
ساقي نامه با همه اطناب و همانندي مضمون ها و تكرار بيت ها ، گاهي نقدهاي زيركانه و تيز بينانه اي دارد كه از جلوه هاي انساني شعر فارسي محسوب ميشود كه همواره دغدغه انساني داشته و نگران رياكاري و نامردمي ها بوده و هرگز وظيفه ارشادي و اصلاحي خود را از ياد نبرده است...
او در سال ۱۰۳۷ هجری قمری دیده از جهان فرو بست. او را در محل خانقاهش در تویسرکان به خاک سپردند.
زندگینامه رابیندرانات تاگور
رابیندرانات تاگور ، شاعر،فیلسوف،موسیقیدان و چهرهپرداز در ۷ مه۱۸۶۱در بنگال هند به دنیا آمد. معرفیت وی بیشتر بخاطر شعرهایش می باشد.وی نخستین آسیایی برنده جایزه نوبل بود.وی در 7 اوت 1940 در حالی که هشتاد سال و سه ماه از زندگیش میگذشت جان سپرد.
در نوامبر همان سال در شانتینیکتان آگاه شد که شعرهای گیتانجلی برایش جایزه نوبل را به ارمغان آورده است. در ۳ ژوئن ۱۹۱۵ دولت انگلستان بدو لقب شوالیه داد ولی پس از کشتار مردم پنجاب در 13 آوریل ۱۹۱۹ تاگور از لقب و نشان انگلیسیها چشم پوشید و آن را برای فرماندار آن زمان هندوستان پس فرستاد.
تاگور در ۱۵ آوریل ۱۹۳۲ به همراه دینشاه ایرانی (از پارسیان نامدار هند) به دعوت دولت ایران به ایران رفت. جشن هفتادمین زادروز او در تهران برپا گردید. در این هنگام از رضاشاه پهلوی شاه آن زمان ایران خواست تا برای آموزش جوانان هندی استادی را به هندوستان به دانشگاه او بفرستد که او ابراهیم پورداوود را برگزید و به هندوستان فرستاد.
تاگور در ۱۵ مه ۱۹۲۶ به دعوت بنیتو موسولینی به ایتالیا ره سپرد. در آن هنگام با جواهرلعل نهرو و همسرش دیدار کرد و میهندوستی و آزادگی وی را ستود.
تاگور در سال ۱۹۱۲ در اندیشه افتاد تا شعرهای دفتر شعر پرآوازه خود گیتانجلی Gitanjali را به انگلیسی برگرداند. وی در ۲۷ مارس همان سال به لندن رفت، در آنجا برگردان گیتانجلی را به پایان رساند.
تاگور نخستین بار در ۱۰ مارس ۱۹۱۵ با ماهاتما گاندی در شانتینیکتان دیدار کرد و گاندی شش روز مهمان تاگور بود. از این پس دوستی پایداری میان این دو پدید آمد. بار دوم در مه ۱۹۲۵ باز گاندی چند روزی را در کنار تاگور گذراند. در هنگامی که در سال ۱۹۳۲ گاندی دست به روزه برای پذیرش خواستههای هندیان از سوی انگلستان زد در آغاز کار نامهای به تاگور نوشت و در آن از او خواست تا برایش دعا کند. تاگور به دیار او شتافت و پس از بیست و شش روز که انگلستان درخواستهای او را پذیرفت وی در حالی که سر بر بالین تاگور داشت روزه خود را گشود. او با وجود ارتباطش با ماهاتما گاندی ، فاصله خودش را با سياست حفظ كرد.
زندگینامه خیام
حکیم عمر خیام (خیامی) در سال 439 هجری (1048 میلادی) در شهر نیشابور و در زمانی به دنیا آمد.مرگ خیام را میان سالهای ۵۱۷-۵۲۰ هجری میدانند که در نیشابور اتفاق افتاد.مقبرهٔ وی هم اکنون در شهر نیشابور، در باغی که آرامگاه امامزاده محروق در آن واقع میباشد، قرار گرفتهاست.
خیام زندگیاش را به عنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد، در حالیکه معاصرانش از رباعیاتی که امروز مایه شهرت و افتخار او هستند بیخبر بودند. معاصران خیام نظیر نظامی یا ابوالحسن بیهقی از شاعری خیام یادی نکردهاند.قدیمیترین کتابی که در آن از خیام شاعر یادی شدهاست، کتاب خریدة القصر از عمادالدین کاتب اصفهانی است. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۷۲ یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ خیام نوشته شدهاست.شهرت خیام به عنوان شاعر مرهون "ادوارد فیتزجرالد" انگلیسیاست که با ترجمهٔ شاعرانهٔ رباعیات وی به انگلیسی، خیام را به جهانیان شناساند.
خیام در سال 461 هجری به قصد سمرقند، نیشابور را ترک کرد و در آنجا تحت حمایت ابوطاهر عبدالرحمن بن احمد , قاضی القضات سمرقند اثربرجسته خودرادر جبر تألیف کرد. خیام سپس به اصفهان رفت و مدت 18 سال در آنجا اقامت گزید و با حمایت ملک شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک، به همراه جمعی از دانشمندان و ریاضیدانان معروف زمانه خود، در رصد خانه ای که به دستور ملکشاه تأسیس شده بود، به انجام تحقیقات نجومی پرداخت. حاصل این تحقیقات اصلاح تقویم رایج در آن زمان و تنظیم تقویم جلالی (لقب سلطان ملکشاه سلجوقی) بود. در تقویم جلالی، سال شمسی تقریباً برابر با 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 45 ثانیه است. سال دوازده ماه دارد 6 ماه نخست هر ماه 31 روز و 5 ماه بعد هر ماه 30 روز و ماه آخر 29 روز است هر چهارسال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز است و آن سال 366 روز است هر چهار سال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز است و آن سال 366 روز می شود در تقویم جلالی هر پنج هزار سال یک روز اختلاف زمان وجود دارد در صورتیکه در تقویم گریگوری هر ده هزار سال سه روز اشتباه دارد.در اوایل دوران زندگي خیام، ابن سینا و ابوریحان بیرونی به اواخر عمر خود رسیده بودند. نظامی او را «حجهالحق» و ابوالفضل بیهقی «امام عصر خود» لقب دادهاند. از خیام به عنوان جانشین ابن سینا و استاد بیبدیلِ فلسفه طبیعی (مادی) ریاضیات، منطق و مابعدالطبیعه یاد میکنند.
زندگینامه خلیل الله خلیلی
خلیلالله خلیلی در سال ۱۲۸۶ خورشیدی(۱۹۱۰ میلادی) در باغ جهانآرای کابل دیده به جهان گشود و در بهار ۱۳۶۶ خورشیدی در هشتاد و سه سالگى در شهر اسلامآباد کشور پاکستان چشم از جهان فرو بست.
استاد خلیلی از طرف مقامات دانشگاهی و ادبی دوبار در طی سالهای ۱۳۳۵ و ۱۳۴۰ به ایران دعوت شدند.
خلیلی در هفت سالگی مادرش را از دست داد و پدرش محمد حسین مستوفى الممالک که از رجال دانشمند کشور خویش بود در فتنههاى محلى به دست حکام ستم پیشه کشته می شود و خلیل الله در یازده سالگی یتیم می شود:
اشک یار کودکیهاى من است
غمگسار بیکسیهاى من است
در یتیمى راز دارم بوده است
مؤنس شــبهاى تــارم بـوده است
اشگ در زندان به من همخانه بود
یار با زنجیر و بازو لانه بود
خلیلی در اوایل دههٔ بیست خورشیدی به عنوان معاون دانشگاه کابل به منصوب شد. در سال ۱۳۳۰ ریاست مستقل مطبوعات را بهعهده گرفت و در سال ۱۳۳۲ بهعنوان مشاور عالی سلطنتی در دربار محمد ظاهر شاه خدمت کرد و نیز مدتی نماینده مجلس بود و در سالهای نخستین دههٔ ۵۰ بهعنوان سفیر کبیر مدتی در عربستان سعودی و سپس در عراق مشغول بهکار بود.
خلیلی در مجموع ۶۲ اثر منظوم و منثور در عرصههای مختلف هنر، ادب، سیاست، فلسفه و عرفان دارد.
زندگینامه سید حسن حسینی
سید حسن حسینی شاعر و نویسنده در سال ۱۳۳۵ در تهران به چشم به جهان گشود و در ۹ فروردین ۱۳۸۳ بر اثر سکته قلبی، درگذشت.
سید حسن موسوی بعد از دریافت دیپلم طبیعی، در رشته تغذیه دانشگاه مشهد ادامه تحصیل داده و مدرک لیسانس دریافت کرد.
وی بدلیل علاقه به ادبیات فوقلیسانس و دکترا را، در رشته ادبیات فارسی گذراند. ایشان به زبان عربی مسلط و با زبانهای ترکی و انگلیسی در حد استفاده از منابع و مآخذ و صحبت کردن و نوشتن آشنا بود.
ایشان در شروع جنگ ایران و عراق سرباز بود. بعد از اتمام دورهیآموزشی، با مسئولیت رادیو ارتش را به عهده گرفت تا چند سال بعد از آزادی خرمشهر، در رادیو ارتش ماند اما به دلیل طولانی شدن جنگ به حوزههنری باز گشت(ایشان در سال ۱۳۵۸مسئولیت بخش ادبیات و شعر را به همراه قیصر امین پور بر عهده داشت) وی در سال ۱۳۶۶ در اثر اختلافاتی که با مدیر وقت حوزههنری داشت، به همراه جمعی از دوستان از جمله قیصر امین پوراستعفا کرده و به تدریس در دانشگاه الزهرا(س) و دانشگاه آزاداسلامی مشغول گردید.
سیّد حسن حسینی از سال ۱۳۷۸ در واحد ویرایش رادیو تا پایان عمر حضور داشت.
ایشان در ۹ فروردین ۱۳۸۳ بر اثر سکته قلبی، درگذشت.
آثار سیدحسن موسوی:
همصدا با حلق اسماعیل ،برادهها ،نگاهی به خویش ،حمام روح ،سفرنامهٔ گردباد ، گزیدهٔ شعر جنگ و دفاع مقدس ،گنجشک و جبرئیل ،شقایق نامه، نوشداروی طرح ژنریک ،از شرابههای روسری مادرم و...
زندگینامه حزین لاحیجی
محمدعلی بن ابوطالب متخلص به حَزین در 27 ربیع الثّانی سال 1103 ق در اصفهان زاده شد. و در سال 1181ق در حدود هفتاد و هشت سالگي در شهر بنارس هند درگذشت و در همان شهر دفن شد.
نام وی محمد بود و به اسامی علی و محمدعلی نیز خوانده می شد.حزین تخلّصی است که سالها بعد یکی از استادانش به نام شیخ خلیل الّه طالقانی برای او برگزید و از آنجا که پدرش اهل لاهیجان بود وی را حزین لاهیجی میگفتند.
تحصیلات خود را از 4 سالگی با آموختن قرآن کریم آغاز کرد و سپس در شهرهای گوناگون از محضر بسیاری از اساتید علوم مختلف بهره مند می شود.نام برخی از اساتید او عبارتند از:
شیخ بهاء الدین گیلانی،میر قوام،میرکمال الدین حسین خسوی،عنایت الله گیلانی، امیر سید حسین طالقانی، حکیم مسیحا،میزا محمّد طاهر قزوینی،شاه محمد شیرازی، عبدالکریم اردکانی و...
حزین به کمک این اساتید و با همت خود، فقه، اصول، هندسه، حدیث، حکمت، منطق، طبّ، ریاضی، عرفان،تصّوف و... را به خوبی فرامی گیرد.او تقریباً در همه این رشته ها تالیفاتی دارد.
حزین از کودکی شعر میگفت. چنین که از سخنان حزین، معاصران و شرح حال نویسانش بر می آید،اشعار او پنج دیوان را شامل می شده است. که بر اثر حمله افغانها و یا سایر حوادث بسیاری از این اشعار از بین رفته است.
حزین هنگام حمله افغانان در اصفهان بود و در سال 1146ق از ترس نادرشاه از ايران به هند پناهنده شد و در ابتدا در دهلي اقامت گزيد و نوزده سال آخر زندگي خود را در بنارس سپری کرد.
حزين لاهيجي از راه لارستان و بندرعباس به هندوستان رفت او پيشتر در سرزمينهاي عراق و حجاز و يمن زندگي كرده بود.
وي «تاريخ صفوي» را در هند نوشت. او در اين كتاب وضعيت اصفهان در زمان حمله افغان را شرح ميدهد.
زندگینامه حافظ
خواجه شمس الدین محمدبن محمد حافظ شیرازی، از بزرگترین شاعران نغزگوی ادبیات فارسی است. حافظ در اوایل قرن هشتم ه.ق- حدود سال 727- در شیراز دیده به جهان گشود.حافظ شاعر بزرگ سده هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیشتر شعرهای او غزل هستند.در مورد سال درگذشت او اختلاف کمتری بین مورخین دیده میشود و به نظر اغلب آنان ۷۹۲ ه. ق است. از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی (متولد ۷۷۷ ه. ق) که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تالیف جامی (متولد ۸۱۷ ه. ق) به صراحت این تاریخ بهعنوان سال وفات خواجه قید شدهاست.آرامگاه حافظ در شهر شیراز و در منطقهٔ حافظیّه می باشد.
حافظ یعنی نگه دارنده و به کسی گفته میشود که بتواند قرآن را از حفظ بخواند.
درباره نحوه زندگی حافظ هیچ اطلاع دقیقی در دست نیست. حتی به مقدار یک خط منبعی که هم عصر او باشد و خاطرهای از حافظ نقل کرده باشد وجود ندارد. اولین شرححالهای مکتوب در مورد حافظ مربوط به بیش از ۱۰۰ سال پس از وفات اوست. تمام شرححالهایی که در حال حاضر در مورد حافظ نوشته میشود بر اساس برداشت شخصی نویسنده از اشعار او و برخی نشانههای تاریخی است که بهطور مستقیم ربطی به حافظ ندارد. مانند شرححال شاهان همعصر حافظ و یا احوال عمومی شهر شیراز در آن روزگار. در روزگار حافظ روزگار زهد فروشی و ریاورزی بوده است. آنان بهجای آنکه بهراستی مردان خدا باشند و روندگان راه حقیقت، اغلب، خرقهداران و پشمینهپوشانی بودند که بویی از عشق نابرده به تندخویی شهرت داشتند و پای از سرای طبیعت بیرون نمینهادند.
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
دیوان حافظ که مشتمل بر حدود ۵۰۰ غزل، چند قصیده، دو مثنوی، چندین قطعه و تعدادی رباعی است، تا کنون بیش از چهارصد بار به اشکال و شیوههای گوناگون، به زبان فارسی و دیگر زبانهای جهان بهچاپ رسیده است.
گوته، شاعر و ادیب مشهور آلمانی، «دیوان غربی - شرقی» خود را تحت تاثیر «دیوان حافظ» سرود، و فصل دوم آن را با نام «حافظنامه» به اشعاری در مدح حافظ اختصاص داد . شعری از اشعار گوته در مدح حافظ:
حافظا، در غزلهایت میشنوم
که شاعران را بزرگ داشتهای.
بنگر که اینک پاسخی فراخورت میدهم:
بزرگ اویی است که این سپاس به بزرگداشتِ اوست.
زندگینامه حسین پناهی
حسین پناهی دژکوه در ۱۳۳۵ در روستای دژکوه از توابع شهرستان كهگيلويه (دهدشت-سوق)در استان کهکيلويه و بويراحمد متولد شد. وی در ۱۴ مرداد ۱۳۸۳ و در سن ۴۹ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت.
پناهی پس از اتمام تحصيل در بهبهان به توصيه و خواست پدر براي تحصيل به مدرسه ي آيت الله گلپايگاني رفته بود و بعد از پايان تحصيلات براي ارشاد و راهنمايي مردم به محل زندگي اش بازگشت.چند ماهي در كسوت روحانيت به مردم خدمت مي كرد. تا اينكه زني براي پرسش مساله اي كه برايش پيش آمده بود پيش حسين مي رود. از حسين مي پرسد كه فضله ي موشي داخل روغن محلي كه حاصل چند ماه زحمت و تلاش ام بود افتاده است، آيا روغن نجس است؟ حسين با وجود اينكه مي دانست روغن نجس است،ولي اينرا هم مي دانست كه حاصل چند ماه تلاش اين زن روستايي، خرج سه چهار ماه خانواده اش را بايد تامين كند، به زن گفت نه همان فضله و مقداري از اطراف آنرا در بياورد و بريزد دور،روغن ديگر مشكلي ندارد.بعد از اين اتفاق بود كه حسين علي رغم فشارهاي اطرافيان، نتوانست تحمل كند كه در كسوت روحانيت باقي بماند. اين اقدام حسين به طرد وي از خانواده نيز منجر شد.حسين به تهران آمد و در مدرسه ي هنري آناهيتا چهار سال درس خواند و دوره بازيگری و نمايشنامه نويسی را گذراند.
پناهی در دهه شصت و اوايل دهه هفتاد او يکی از پرکارترين و خلاق ترين نويسندگان و کارگردانان تلويزيون بود.
به دليل فيزيک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش می باريد و طنز تلخش بازيگر نقش های خاصی بود. اما حسين پناهی بيشتر شاعربود. و اين شاعرانگی در ذره ذره جانش نفوذ داشت. نخستين مجموعه شعر او با نام من و نازی در ۱۳۷۶ منتشرشد،اين مجموعه ي شعر تا كنون بيش از شانزده بار تجديد چاپ شد و به شش زبان زنده ي دنيا ترجمه شده است.
کتابهای حسین پناهی:
من و نازی ، ستاره ، چيزی شبيه زندگی ، دو مرغابی درمه ، گلدان و آفتاب ، پيامبر بی کتاب ، دل شير و ...
زندگینامه خلیل جوادی
خلیل جوادی (۱۳۵۳) شاعر، ترانهسرا و طنزپرداز ایرانی متولد زنجان است.
وی شاعر، ترانهسرا و طنزپرداز است . وی در سال ٧٦، تعدادی از غزلهای خود را به همراه اشعار نُه شاعر دیگر در مجموعهای با عنوان «در سایهی غزل» منتشر کرد. از وی مجموعهی شعر مستقلی نیز با نام «خیابانخوابها» منتشر شده است.دو كتاب جدید خليل جوادي "سمفوني جيرجيركها" و "محكمه الهي" نام دارند.
آثار او در زمینه شعر طنز و ترانه منتشر شدهاست و اغلب اشعار او در زمینههای اجتماعی است .
معروفترین شعر او " محکمه الهی " نام دارد که روز قیامت را با بیانی شیرین و طنز آمیز توصیف میکند.
آیــــه فرستـادم کــه آدم بشیـــد
بــا دلخوشـی کنــار هـم جـم بشید
امــــا شمـا بازی نکــرده باختیـــد
نشـستیـد و خــــدای جعلی ساختیـد
هـر کـدوم از شما خودش خدا شـــد
از مــــا و آیــههای مـا جـدا شــــد
از تـوی جـم یکــی بـُلن شد ایستاد
بُـلن بـُلن هــی صلـــــوات فرستـاد
از اون قیافه هــای پـشـم و پـیـلـی
از اون اعُجـوبـه هـای چـرب و چـیـلی
گف چــرا هیشکی روسری سرش نیست
پس چـرا هیشکی پیش همسرش نیست
چــرا زنـا ایـــن جـــوری بد لبــاسن
مــردای غیـــــرتــی کجــا پلاسـن؟
خــدا بهش گف بتمـرگ حرف نــزن
اینجا کـــه فرقی نـدارن مــــرد و زن...
انتشار کلیپ صوتی شعر محکمه الهی و چرخش دست به دست آن از طریق موبایل و اینترنت خلیل جوادی به اوج محبوبیت خود رسید. وی در این شعر با به چالش کشیدن شخصیتهای ریاکار به وضعیت ناموزون جامعه اعتراض میکند.
یادتــــه کـه چقد ریا میکـــــردی
بنده هــای مـــــارو سیـا مـــی کردی
تا یـــه نفــــر دور و بــــرت مـی دیــــــدی
چقــد ولا الضّــــالّینــــو مـــی کشیـــــدی...
.: Weblog Themes By Pichak :.