تاريخ : شنبه 27 ارديبهشت 1393برچسب:پتينه کاري،پارکت،سقف کاذب،مجسمه سازي،پتينه کارهاي زيبا، سقف کاذب هاي زيبا، پارکت هاي زيبا،مجسمه هاي زيبا، پتينه کاري ساختمان، پتينه کاري منازل،پتينه کاري ادارات،پتينه کاري موسسه سات،پتينه کاري ساختمانهاي تجاري، پتينه ارزان، پتينه گران، پتينه مناسب، پتينه کاري با عکس، سقف کاذب با عکس، پارکت با عکس ، مجسمه همراه عکس،آموزش پتينه کاري، توضيحات پتينه کاري، پارکت هاي مناسب، پارکت ساختمان، پارکت منزل، پارکت موسسه ، پارکت ساختمان تجاري، پارکت ادارات، سقف کاذب منازل، سقف کاذب ادارات، سقف کاذب ساختمان تجاري، خدمات رنگ ، بهترين رنگ ها، خوش رنگ ترين رنگ ها، با کيفيت ترين رنگ ها،عکس پتينه کاري، رنگ دلگشا، پارکت دلگشا، پتينه دلگشا، سقف کاذب دلگشا، مجسمه سازي دلگشا،لوازم نقاشی،نقاشی سیاه قلم، نقاشی رنگ روغن، نقاشی های معروف، نقاشی پرندگان، نقاشی بچه ها،نگارگری،مینیاتور،تاریخچه مینیاتور،هنر،هنر نگارگری،گرانترین نقاشی ها،مینیاتورسازی،هنرمینیاتور , | 4:40 | نویسنده : آقای سعید اکبرزاده |

تاریخ مینیاتور درایران

کاتب‌ مینیاتورهای‌ ایرانی‌، از قرون‌ بعد از اسلام‌ آغاز شده‌ و در قرون‌ اولیة‌ بعد از ظهور اسلام‌، هنر ایران‌ با ابتکاراتی‌ در خطوط‌ عربی‌ تداوم‌ یافته‌ و بهترین‌ نسخه‌های‌ قرآن‌ کریم‌ را هنرمندان‌ مبتکر ایرانی‌ نوشته‌ و به‌ تزئین‌ و تذهیب‌ مصحف‌ شریف‌ پرداخته‌اند. طلاکاری‌ حواشی‌ و سرلوحة‌ قرآن‌ و طرحهای‌ اسلیمی‌ و ختایی‌ و گردش‌های‌ ترکیب‌ بندی‌ آنها را به‌ شیوة‌ مخصوصی‌ که‌ امروزه‌ آن‌ را «استیلیزه‌» می‌نامیم‌ ،ایرانیان‌ ابداع‌ کردند و در ادامة‌ این‌ ابداع‌ و ابتکار بود که‌ نقاشی‌ براساس‌ متن‌ کتب‌ و نوشته‌ها نیز رواج‌ یافت‌ که‌ مینیاتورهای‌ مکتب‌ بغداد ، سرآغاز آن‌ است‌ .

مینیاتورهاى امروز ایران , همان نقاشى کلاسیک اروپا (سبک امیرسیونیسم و به دنبال آن شیوه هاى مدرن نقاشى اروپائى) است و هرچند گروهى نوشته اند که به هنگام ظهور اسلام , ایرانیان در هنر نقاشى داراى سنتى کهن بوده اند. اما هیچ سند معتبرى که این ادعا را ثابت کند در دست نیست و اصولا این گونه اظهارنظر کردن بیشتر منطبق بر واقعیت است که مکاتب مینیاتورهاى ایرانى , از قرون بعد از اسلام آغاز شده و در قرون اولیه ى بعد از ظهور اسلام , هنر ایران با ابتکاراتى در خطوط عربى تداوم یافته و بهترین نسخه هاى قرآن کریم را هنرمندان مبتکر ایرانى نوشته اند و به تزئین و تذهیب مصحف شریف پرداخته و طلاکارى حواشى و سرلوحه ى قرآن و طرحهاى اسلیمى و ختایى و گردش هاى ترکیب بندى آنها را به شیوه ى مخصوصى که امروزه آنرا استیلیزه مى نامیم ابداع کردند و در ادامه ى این ابداع و ابتکار , نقاشى براساس متن کتب و نوشته ها نیز رواج یافت که مینیاتورهاى مکتب بغداد سر آغاز آن است. مکتب بغداد , از آن جهت که نوعى نقاشى بدوى است تا حدودى نشان از فقدان مهارت و قدرت هنرى سازندگانش دارد و بیشتر در بردارنده ى قصه ها و روایات مذهبى است. هنرمندان مکتب بغداد , اکثر ایرانى بوده اند و معمولا نیز به سفارش و دستور روساى قبایل عرب کتب خطى را با ذوق خود تزئین میکردند و روش کار آنها به اکثر نقاط دور و نزدیک ایران راه یافته بود و تا دوران سلجوقیان که نقاشى ایران ترقى محسوسى کرد ادامه یافت.

بعد از حمله ى چنگیز به ایران و از رونق افتادن بغداد کهمرکز تجمع هنرمندان بود و از آنجا که نخستین فرمانروایان مغول در شمال غربى ایران و در تبریز و مراغه مستقر شدند, خواه ناخواه هنرمندان در آن منطقه گرد آمدند و به دلیل علاقه و تمایل مغولان به هنر چینى , جذب ذوق آزمایى در این زمینه شدند. ناگفته نباید گذاشت که نقاشى به شیه ى چینیها , با هجوم مغولان به ایران نیامد , بلکه نقاشى ایران سالها قبل از تهاجم چنگیر با اسلوب و روش هاى هنر چین در شراسر خاورمیانه شهرت و اعتبار داشت و در شاهنامه ى فردوسى نیز به این مطلب اشاره شده و احتمال میرود که ترکان سلجوقى مروج این شیوه در ایران بوده باشند. منتهى ایرانیان شیوه ى نقاشى چینى را با دید خاص هنرى خود تلفیق کردند و کاشى هایى که امروزه نمونه هایى از آن در دست است نشان مى دهد که سالها پیش از حمله ى مغول به ایران , همان سبک و شیوه و رنگ آمیزى و طراحى که بعدها به صورت نقاشى کتب مورد استفاده قرار گرفت , در ایران اعمال شده و اگر دست حوادث کتاب خانه هاى بزرگ ایران را معدوم نکرده بود امروز به راحتى مى توانستیم نسخى را که متعلق به دوران پیش از مغول بوده و همان ویژگى مینیاتورهاى مکتب هرات یا مراغه و مکاتب دیگر بعد از مغول را داشته ببینیم.

در ابتداى حمله مغولان به ایران , هنر نقاشى به واسطه ى قتل عام هنرمندان رونق خود را از دست داد. ولى بعد از چند سال سران مغول به فکر ترویج هنر افتادند و براى عملى ساختن این منظور عده یى نقاشى چینى را از راه مغولستان به ایران آوردند و کوشیدند تا نقاشى چینى را در ایران رایج سازند و هنرمندان ایرانى , اگرچه تحت تاثیر این مساله قرار گرفتند , اما برخلاف نقاشان چینى هرگز طبیعت را به عنوان نهایتى از احساسات و عواطف و به گونه یى مجرد و انتزاعى مورد توجه قرار ندادند و بیشتر به اسنان و تفکراتى در حالات انسانى پرداختند و به همین جهت است که کمتر مینیاتور ایرانى را بى صورت و هیات انسانى میتوان یافت. هرگز پیوندهاى خود را با شعر , فرهنگ و شیوه هاى تفکر بومى نبریده و افسانه ها , اساطیر , قهرمانان ملى , سنن وشیوه هاى زندگى ایرانى همواره نمودى آشکار در آثار آنان داشته و این وابستگى به زندگى و اعتقادات ملى تا جایى قوى است که به مینیاتور ایرانى , علیرغم پیوندها و نقاط مشترک فراوانش با سایر مکاتب آسیایى (ازجمله شیوه هاى نقاشى هندى , چینى و ژاپنى) وجه ى خاصى مى دهد و باعث تمایزش از هنر سایر ملتها و ممالک مى شود و این وضعیت تا دوران ایلخانیان و تیموریان ادامه داشت و به قدرى مورد توجه بود که یکى از شاهزادگان تیمورى به نام بایسنغر میرزا که خطاطط هنرمند بود , سرپرستى امور هنرى را در شهرت هرات به عهده گرفت.

در آن زمان , شهر هرات مرکز تجمع هنرمندان شده بود و معروف است که فقط در یک آموزشکده ى نقاشى , شصت استاد به تعلیم هنر جویان و انحام سفارشات محوله اشتغال داشتند. معروفترین استادکاران مکتب هرات کمال الدین بهزاد است که کتاب مصور و معروفى به نام ظفر نامهى تیمورى دارد و به جرات مى توان آثار وى را از لحاظ حالت چهره ها , حرکت قلم , انتخاب موضوع و نمایش دادن وقایع سرآمد تمام مینیاتورهایى دانست که قبل یا بعد از او در ایران ساخته شده است.

رویهمرفته آثار مینیاتور ایران در مکتب هرات , به علت سابقه ى ممتد و آزادى عمل قابل توجهى که بعد از مکتب بغداد براى هنرمندان به وجود آمد , تا حدى پیشرفت نمود که آثار دوره هنر نقاشى و مینیاتور سازى ایران , بعد از دوره ى هرات , با همان شرایط تکمیل یافته ى خود به عصر صفویان منتقل شد و بعد از آنکه تبریز به عنوان پایتخت انتخاب گردید , استاد کمال الدین بهزاد به آنجا دعوت و عهده دار سمت ریاست کتابخانه ى سلطنتى شد و همراه با استاد کاران بزرگ این دوره نظیر , آقا میرک , سلطان محمد , حسین یاکوب وعده یى دیگر کوشید تا این هنر را تعالى و تکامل بخشد.

سبک و مکتب نقاشى دوره صفویه را در یک تقسیم بندى کلى مى توان در دو بخش کاملا جدا از هم مورد بررسى قرار دارد.

اول مکتب تبریز که تا وقتى پایتخت به قزوین منتقل شد به همان شیوه یى که ذکر آن گذشت تداوم داشت. مینیاتورهاى این دوره , همه در یک نوع و از لحاظ ظرافت کارى و حرکت قلم و طرح و رنگ دنباله ى مکتب هرات است و فقط مختصرى با آن تفاوت دارد.

دوم مکتب اصفهان که بعد از انتقال پایتخت به اصفهان شکل گرفت و طى آن سبک و شیوه ى کار دچار دگرگونى هایى کاملا چشمگیر شد که نمونه ى بارز و مشخص آن نقوش تزئینى مساجد اصفهان , کاخ چهل ستون و عمارت عالى قاپو است

معروفترین نقاش این دوره , رضا عباسى است که در زمان شاه عباس دوم صفوى در اصفها میزیست. شاه عباس چون نقش بود وهم اینک نیز نمونه هایى از آثار هنرى او در موزه ى گلستان موجود است توجه خاصى به گسترش هنر نقاشى داشت و به دلیل و تشویقى که از هنرمندان به عمل مى آورد مینیاتورسازى در دوره ى او از جهت توسعه و قدرت , مهارت و سرعت کار نقاشان ترقى فوق العاده یى کرد و هنرمندان توانستند در حدى وسیعتر از مکتبهاى هرات , تبریز و قزوین , باهنر چینى و تاثیر پذیرى از آن فاصله بگیرند و اصالت ایرانى به آثارشان بدهند و با ساده کردن نقوش و سرعت عمل بیشتر , نقاشى را از روى صفحه ى کاغذ به صورتى دیوارى در آورند. اما ذکر این نکته نیز ضرورى است که آثار این دوره به هیچ وجه قابل مقایسه با مکتب هرات نیست و از نظر ظرافت ضعیفتر از مکتب هرات است و فقط در آن نقوش تزئینى و گردش هاى اسلیمى و ختایى و انواع ساقه ها و گلبرگهاى بسیار متنوع شده و اشکال آن که قبلا از چند نوع گل و برگ و اسلیمى ریز تجاوز نمیکرد, به بیش از پنجاه نوع اسلیمى و گل ابتکارى بالغ گردیده است.

شناخت مینیاتور

موضوعى که از اواخر دوره ى صفویه و بعد از آن در سبک نقاشى ایران خودنمایى کرد نفوذ سایه روشن است که البته از روش نقاشى اروپائى اقتباس شده و در دوره ى زندیه ادامه یافته و باعث به وجود آمدن سبک شیراز شده است. سبک و شیوه ى آثار هنرى دوره ى زندیه به استثناى نقوش شاخه ها و گل و برگ که اختصاص به آن دوره دارد , در قسمت صورت سازى و سایه روشن ها و طراحى تصاویر و مناظر تفاوت چندانى با شیوههاى دیگر رایج در ایران ندارد. البته از اواخر دوره ى صفویه نقاشى هایى در دست است که نشان مى دهد شیوه ى نقاشى به طریق ى سایه روشن دارد در اواخر این دوره شروع به خودنمایى کرده است.

مکتب نقاشى قاجار که از زمان فتحعلى شاه قاجار رونق و رواج یافته تا حدودى متاثر از سبک شیراز و داراى یرسیکتیو است و به طور مساوى از نقاشى هاى ایرانى و اروپایى مایه گرفته است و در اواخر دوره , به تدریج نفوذ سبک اروپایى در نقاشى ایران به قدرى زیاد شده که هنرمندان با استفاده از گراورهاى رنگى و کییه ى آثار نقاشى اساتید دوره ى , رنسانس به کلى اصالت ایرانى خود را ازدست داده و تابع سبک و سیاق نقاشى کلاسیک اروپا شده اند و این نفوذ هنر غرب در هنر ایران تا جایى بود که صنیع الملک نیز نتوانست از آن بر حذر بماند. به طور مثال تصاویرى که این استاد از رجال و بزرگان زمان خود با آبرنگ ترسیم کرده , با وجودى که اصالت ایرانى خود را حفظ نموده , اما بسیار نزدیک به شیوه هاى نقاشى کلاسیک میباشد.

آثار معروف , محمودخان ملک الشعراى صبا نیز مربوط به همین زمان است این استاد پیشرفت هنر اروپا را در نظر داشته و تابلوى معروف کاتب او نشان میدهد که بیشتر آثارش سفارشى بوده است در حالیکه تابلوى مطالعه ى او برخلاف شرایط محیط به میل خودش ترسیم شده و احتمالا مورد استقبال مردم نیز قرار نگرفته. کمال الملک نیز هنگامى که جهت مطالعه به ایتالیا و فرانسه سفر کرده بود , به دلیل اینکه نمیخواست پذیراى سبک نقاشى امیرسیونیسم باشد به کییه بردارى از آثار استاد کاران عصر رنسانس پرداخت و به همین جهت در بازگشت به ایران و عصر رنسانس پرداخت و به این ترتیب , بعد از گذشت چند سال , شیوه هاى نقاشان عصر قاجاریه از بین رفت و بقایاى هنرمندان آزاد به کییه بردارى , گراور و استفاده از باسمه هاى چاپ شده اروپا پرداختند و با تهیه ى آثارى از شاهنامه ى فردوسى و شمایل هاى مذهبى به کار خود ادامه دادند.

بعد از سقوط قاجاریه , نقاشى ایران دو شکل کاملا جدا از هم پیدا کرد و هنرمندان در دو دسته ى مستقل به ادامه ى کار هنرى خود پرداختند:

گروه اول شاگردان کمال الملک بودند.

نظیر: حسنعلى وزیرى , ابوالحسن صدیقى محمد على حیدریان , حسن شیخ و ... که همگى به شیوه ى خود استاد و اقتباس از طبیعت کار میکردند. و دسته ى دوم را افرادى نظیر : محمد ابراهیم نقاش باشى , آقا امامى , هادى تجویدى , على درودى , حسین بهزاد , حاج مصور الملکى , محمد على تذهیب , میرزا احمد نقاش , محمد مدبر و ... تشکیل مى دادند که با استفاده از تکنیکهاى مختلف و به وسیله ى استفاده از رنگ روغن یا آبرنگ , مینیاتورهاى ریز یا تابلوهاى بزرگ نقاشى میکردند و موضوعات تابلوهاى آنان را نیز بیشتر مسایل و موضوعات ملى تشکیل میداد.

در همین سالها , علاوه بر مدرسه ى صنایع مستطرفه ى سابق , هنرستان هنرهاى ملى نیز تاسیس شد وعده یى از هنرمندان قدیمى به تهران آمدند و موسسه ى صنایع قدیمه را تاسیس کردند.

این سازمان هنرى , بعد از چند سال که زیر وزارت ییشه و هنر سابق اداره مى شد به نامهاى هنرستان عالى هنرهاى باستانى و هنرستان عالى هنرهاى نوین به کار خود ادامه داد تا اینکه در سال 1339 کلیه ى موسسات هنرى که زیر نظر ادارات مختلف به کار اشتغال داشتند در سازمان واحدى متشکل شدند و به این ترتیب اداره ى کل هنرهاى زیبا کشور تاسیس شد و چند سال بعد به صورت وزارت فرهنگ و هنر (سابق) درآمد. از میان استادان حاضر , افرادى نظیر : على کریمى , محمود فرشچیان , محمد تجویدى على مطیع , محمد على زاویه , نصرت اله یوسفى , عبدالله باقرى و ... که اکثرا نیز جزو آموزش دیدگان مدرسه ى صنایع قدیمه هستند و نزد کمال الملک , هادى تجویدى , احمد امامى یا على درودى آموزش دیده اند , هنوز تلاشى صمیمانه در جهت حفظ و نگهداشت این هنر ارزنده دارند و هر یک شاگردان متعددى تربیت کرده اند که در حد خود در حکم حیثیتى والا براى مینیاتور سازى ایران هستند و در پایان لازم به تذکر است که هم اینک نبض مینیاتور سازى ایران در اصفهان میتپد و هنرمندان برجسته اى این رشته مهارت و کارآیى خود را رابطه با ارزش هاى منبعث از انقلاب اسلامى صرف تجسم بخشیدن به نمادهایى روشن و صریح از اسلام , انقلاب , زندگى , مردم , سنتهاى سالم و ادبیات انسانى این مرز و بوم مى کنند و ظرافت , وسعت طرح , گوناگونى نقش و تنوع رنگى که در کارهاى آنان به چشم مى خورد بیشتر از آنجا ناشى مى شود که هر کدامشان به سهم خود , پیوسته در فکر اعتلاى هنر ارزشمندشان هستند.

زیربناى مینیاتور طراحى است و قدرت قلم طراح در انتقال مفاهیم ذهنى بر روى کاغذ میتواند نقش موثرى در بافت انرژى و ارزش هاى آن داشته باشد.

طرحهیاى مینیاتور ایران , با بهره گرفتن از واقعیات و به مدد اندیشه ى هنرمندان , پیوسته در جهت تکامل گسترش یافته و غناى این هنر بیشتر از هر چیز حاصل جستجو و تلاش هنرمندان در زمینه ى دستیابى به فضاى تازه تر است.

سیاه قلم یکى از انواع مینیاتور است. ویژگى این نوع مینیاتور , در مقایسه با دیگر انواع نگاره ها که تنوع بیشترى دارند , در گونهى دیگرى از مینیاتورهاى ساده که به سیاه قلم رنگى موسوم است , قسمتهایى از طرح با رنگ هاى متنوع آراسته مى شود.

رنگ هاى روحى که معمولا نقوش ظریف و نازک کارى هاى مینیاتور با آن ساخته و پرداخته میشود بازگو کننده ى احساسات رقیق و انسانى هنرمند بوده و از آن بیشتر براى تجسم بخشیدن به حالات درونى و بیان احساس هایى که ریشه در پاکى سرشت انسان دارد استفاده میشود.

گونه ى دیگر رنگ هایى که در ساخت مینیاتور مورد استفاده قرار میگیرد رنگ هاى جسمى است. این نوع رنگ که از غلظت و ثبات بیشترى برخوردار است براى ساخت تابلوهاى پرکار مصرف مى شود و بازگو کننده ى آن دسته از خصوصیات و حالاتى است که در تضاد با احساسات لطیف و انسانى مى باشد.

نقوش تمیثلى پرندگان و حیوانات گوناگون به همراه طرحهاى شاخخ و گل و برگ و خطوط اسلیمى و ختایى , بخش مهمى از مینیاتور را تشکیل مى دهد که تذهیب تشعیر نام دارد و معمولا اطراف و کناره ى نگاره ها با آن تزئین مى شود. در بسیارى موارد تشعیر و تذهیب مراحل نهایى ساخت یک اثر مینیاتور است و انجام آن کار تهیه ى نگاره نیز به پایان میرسد.

مکتب‌ بغداد، از آن‌ جهت‌ که‌ نوعی‌ نقاشی‌ بدوی‌ است‌ ،تا حدودی‌ نشان‌ از فقدان‌ مهارت‌ و قدرت‌ هنری‌ سازندگانش‌ دارد و بیشتر در بردارندة‌ قصه‌ها و روایات‌ مذهبی‌ است‌. هنرمندان‌ مکتب‌ بغداد ،اکثراً ایرانی‌ بوده‌اند و معمولاً نیز به‌ سفارش‌ و دستور رؤسای‌ قبایلِ عرب‌ ،کتب‌ خطی‌ را با ذوق‌ خود تزئین‌ می‌کردند و روش‌ کار آنها به‌ اکثر نقاط‌ دورو نزدیک‌ ایران‌ راه‌ یافته‌ بود و تا دوران‌ سلجوقیان‌ که‌ نقاشی‌ ایران‌ ترقّیِ محسوسی‌ کرد، ادامه‌ یافت‌.

با حملة‌ چنگیز به‌ ایران‌ و از رونق‌ افتادن‌ بغداد ،نخستین‌ فرمانروایان‌ مغول‌ در شمال‌ غربی‌ ایران‌ و در تبریز و مراغه‌ مستقر شدند و خواه‌ نا خواه‌ هنرمندان‌ نیز در آن‌ منطقه‌ گرد آمدند و به‌ دلیل‌ علاقه‌ و تمایل‌ مغولان‌ به‌ هنر چینی‌، جذب‌ ذوق‌ آزمایی‌ در این‌ زمینه‌ شدند .

نا گفته‌ نباید گذشت‌ که‌ نقاشی‌ به‌ شیوة‌ چینی‌ها، با هجوم‌ مغولان‌ به‌ ایران‌ نیامد، بلکه‌ نقاشی‌ ایران‌ سالها قبل‌ از تهاجم‌ چنگیز با اسلوب‌ و روش‌های‌ هنر چین‌ در سراسر خاورمیانه‌ شهرت‌ و اعتبار داشت‌ و در شاهنامة‌ فردوسی‌ نیز به‌ این‌ مطلب‌ اشاره‌ شده‌ است‌ .و احتمال‌ می‌رود که‌ ترکان‌ سلجوقی‌ ،مروج‌ این‌ شیوه‌ در ایران‌ بوده‌ باشند. منتهی‌ ایرانیان‌ شیوة‌ نقاشی‌ چینی‌ را با دید خاص‌ هنری‌ خود تلفیق‌ کردند و کاشی‌هایی‌ که‌ امروزه‌ نمونه‌هایی‌ از آن‌ در دست‌ است‌، نشان‌ می‌دهد که‌ سالها پیش‌ از حملة‌ مغول‌ به‌ ایران‌، همان‌ سبک‌ و شیوه‌ و رنگ‌ آمیزی‌ و طراحی‌ که‌ بعدها به‌ صورت‌ نقاشیِ کتب‌ ،مورد استفاده‌ قرار گرفت‌، در ایران‌ اعمال‌ شده‌ است‌ و اگر دست‌ حوادث‌ ،کتابخانه‌های‌ بزرگ‌ ایران‌ را معدوم‌ نکرده‌ بود ،امروز به‌ راحتی‌ می‌توانستیم‌ نسخی‌ را که‌ متعلق‌ به‌ دوران‌ پیش‌ از مغول‌ بوده‌ و همان‌ ویژگی‌ مینیاتورهای‌ مکتب‌ هرات‌ یا مراغه‌ و مکاتب‌ دیگرِ بعد از مغول‌ را داشته‌ است‌، ببینیم‌ .

در ابتدای‌ حمله‌ مغولان‌ به‌ ایران‌، هنر نقاشی‌ به‌ واسطة‌ قتل‌ عام‌ هنرمندان‌ ،رونق‌ خود را از دست‌ داد ؛ ولی‌ بعد از گذشتِ چند سال‌، سران‌ مغول‌ به‌ فکر ترویج‌ هنر افتادند و برای‌ عملی‌ ساختن‌ این‌ منظور ،عده‌ای‌ نقاش‌ چینی‌ را از راه‌ مغولستان‌ به‌ ایران‌ آوردند و کوشیدند تا نقاشی‌ چینی‌ را در ایران‌ رایج‌ سازند و هنرمندان‌ ایرانی‌، اگرچه‌ تحت‌ تأثیر این‌ مسأله‌ قرار گرفتند، اما بر خلاف‌ نقاشان‌ چینی‌ ،هرگز طبیعت‌ را به‌ عنوان‌ نهایتی‌ از احساسات‌ و عواطف‌ و به‌ گونه‌ای‌ مجرد و انتراعی‌ ،مورد توجه‌ قرار نداند و بیشتر به‌ انسان‌ و تفکراتی‌ در حالات‌ انسانی‌ پرداختند و به‌ همین‌ جهت‌ است‌ که‌ کمتر مینیاتور ایرانی‌ را بدونِ صورت‌ و هیأت‌ انسانی‌ می‌توان‌ یافت‌.

از سوی‌ دیگر مینیاتور سازان‌ ایرانی‌، هرگز پیوندهای‌ خود را با شعر، فرهنگ‌ و شیوه‌های‌ تفکر بومی‌ نبریده‌ و افسانه‌ها، اساطیر، قهرمانان‌ ملی‌، سنن‌ و شیوه‌های‌ زندگی‌ ایرانی‌، همواره‌ نمودی‌ آشکار در آثار آنان‌ داشته‌ و این‌ وابستگی‌ به‌ زندگی‌ و اعتقادات‌ ملی‌ به‌ حدی‌ نیرومند و قوی‌ است‌ که‌ به‌ مینیاتور ایرانی‌، علیرغم‌ پیوندها و نقاط‌ مشترک‌ فراوانش‌ با سایر مکاتب‌ آسیایی‌ (از جمله‌ شیوه‌های‌ نقاشی‌ هندی‌ ،چینی‌ و ژاپنی‌) وجهة‌ خاصی‌ می‌دهد و باعث‌ تمایزش‌ از هنر سایر ملت‌ها و ممالک‌ می‌شود .

این‌ وضعیت‌ تا دوران‌ ایلخانیان‌ و تیموریان‌ ادامه‌ داشت‌ و به‌ قدری‌ مورد توجه‌ بود که‌ یکی‌ از شاهزادگان‌ تیموری‌ به‌ نام‌ «بایسنغرمیرزا» که‌ خطاطی‌ هنرمند بود، سرپرستی‌ امور هنری‌ را در شهر هرات‌ به‌ عهده‌ گرفت‌ .

در آن‌ زمان‌ ،شهر هرات‌ مرکز تجمع‌ هنرمندان‌ شده‌ بود و معروف‌ است‌ که‌ فقط‌ در یک‌ آموزشکدة‌ نقاشی‌، شصت‌ استاد به‌ تعلیم‌ هنرجویان‌ و انجام‌ سفارشات‌ محوله‌ اشتغال‌ داشتند. معروفترین‌ استادکاران‌ مکتب‌ هرات‌ «کمال‌ الدین‌ بهزاد» است‌ که‌ کتاب‌ مصور و معروفی‌ به‌ نام‌ ظفرنامة‌ تیموری‌ دارد و به‌ جرأت‌ می‌توان‌ آثار وی‌ را از لحاظ‌ حالت‌ چهره‌ها، حرکت‌ قلم‌، انتخاب‌ موضوع‌ و نمایش‌ دادن‌ وقایع‌، سرآمد تمام‌ مینیاتورهایی‌ دانست‌ که‌ قبل‌ یا بعد از او در ایران‌ ساخته‌ شده‌ است‌ .

روی‌ هم‌ رفته‌ آثار مینیاتور ایران‌ در مکتب‌ هرات‌، به‌ علت‌ سابقة‌ ممتد و آزادی‌ عمل‌ قابل‌ توجهی‌ که‌ بعد از مکتب‌ بغداد برای‌ هنرمندان‌ به‌ وجود آمد، به‌ حدی‌ پیشرفت‌ نمود که‌ آثار دوره‌ هنر نقاشی‌ و مینیاتور سازی‌ ایران‌، بعد از دورة‌ هرات‌ با همان‌ شرایط‌ تکمیل‌ یافتة‌ خود ،به‌ عصر صفویان‌ منتقل‌ شد و بعد از آنکه‌ تبریز به‌ عنوان‌ پایتخت‌ انتخاب‌ گردید، استاد کمال‌ الدین‌ بهزاد به‌ آنجا دعوت‌ و عهده‌ دار سمت‌ ریاست‌ کتابخانة‌ سلطنتی‌ شد و همراه‌ با استادکاران‌ بزرگ‌ این‌ دوره‌ نظیر، آقا میرک‌، سلطان‌ محمد، حسین‌ پاکوب‌ و عده‌ای‌ دیگر کوشید تا این‌ هنر را تعالی‌ و تکامل‌ بخشد .

سبک‌ و مکتب‌ نقاشی‌ دوره‌ صفویه‌ را در یک‌ تقسیم‌بندی‌ کلی‌ می‌توان‌ در دو بخش‌ کاملاً جدا از هم‌ مورد بررسی‌ قرار داد:

اول‌ ـ مکتب‌ تبریز ،که‌ تا وقتی‌ پایتخت‌ به‌ قزوین‌ منتقل‌ شد به‌ همان‌ شیوه‌ای‌ که‌ ذکر آن‌ گذشت‌ ،تداوم‌ داشت‌. مینیاتورهای‌ این‌ دوره‌ ،همه‌ در یک‌ نوع‌ و از لحاظ‌ ظرافت‌ کاری‌ و حرکت‌ قلم‌ و طرح‌ و رنگ‌ ،دنبالة‌ مکتب‌ هرات‌ است‌ و فقط‌ مختصری‌ با آن‌ تفاوت‌ دارد .

دوم‌ ـ مکتب‌ اصفهان‌ ،که‌ بعد از انتقال‌ پایتخت‌ به‌ اصفهان‌ شکل‌ گرفت‌ و طی‌ آن‌ سبک‌ و شیوة‌ کار، دچار دگرگونی‌هایی‌ کاملاً چشمگیر شد که‌ نمونة‌ بارز و مشخص‌ آن‌ ،نقوش‌ تزئینی‌ مساجد اصفهان‌، کاخ‌ چهل‌ ستون‌ و عمارت‌ عالی‌ قاپو، است‌ .

معروفترین‌ نقاش‌ این‌ دوره‌، رضا عباسی‌ است‌ که‌ در زمان‌ شاه‌ عباس‌ دوم‌ صفوی‌ در اصفهان‌ می‌زیست‌.

شاه‌ عباس‌ نیز چون‌ خود نقاش‌ بود.(هم‌ اینک‌ نمونه‌هایی‌ از آثار هنری‌ او در موزة‌ گلستانِ تهران‌ موجود است‌)، توجه‌ خاصی‌ به‌ گسترش‌ هنر نقاشی‌ داشت‌ و به‌ دلیل‌ تشویقی‌ که‌ از هنرمندان‌ به‌ عمل‌ می‌آورد ،مینیاتور سازی‌ در دورة‌ او از جهت‌ توسعه‌ ،قدرت‌، مهارت‌ و سرعت‌ کار نقاشان‌ ،ترقی‌ فوق‌ العاده‌ای‌ کرد و هنرمندان‌ توانستند در حدی‌ وسیع‌تر از مکتب‌های‌ هرات‌ ،تبریز و قزوین‌ با هنر چینی‌ فاصله‌ بگیرند و با ساده‌ کردن‌ نقوش‌ و سرعت‌ عمل‌ بیشتر، نقاشی‌ را از روی‌ صفحة‌ کاغذ به‌ صورتی‌ دیواری‌ درآورند .

در آثار این‌ دوره‌ ،نقوش‌ تزئینی‌ و گردش‌های‌ اسلیمی‌ و ختایی‌ و انواع‌ ساقه‌ها و گلبرگ‌ها بسیار متنوع‌ شده‌ و اشکال‌ آن‌ که‌ قبلاً از چند نوع‌ گل‌ و برگ‌ و اسلیمی‌ ریز تجاوز نمی‌کرد، به‌ بیش‌ از پنجاه‌ نوع‌ اسلیمی‌ و گل‌ ابتکاری‌ بالغ‌ گردیده‌ است‌ .

موضوعی‌ که‌ از اواخر دورة‌ صفویه‌ و بعد از آن‌ در سبک‌ نقاشی‌ ایران‌ خودنمایی‌ کرد، نفوذ سایه‌ روشن‌ است‌ که‌ البته‌ از روش‌ نقاشی‌ اروپایی‌ اقتباس‌ شده‌ و در دورة‌ زندیه‌ ادامه‌ یافته‌ و باعث‌ به‌ وجود آمدن‌ سبک‌ شیراز شده‌ است‌ .

سبک‌ و شیوة‌ آثار هنری‌ دورة‌ زندیه‌ ،به‌ استثنای‌ نقوش‌ شاخه‌ها و گل‌ و برگ‌ که‌ اختصاص‌ به‌ آن‌ دوره‌ دارد، در قسمت‌ صورت‌ سازی‌ و سایه‌ روشن‌ها و طراحی‌ تصاویر و مناظر ،تفاوت‌ چندانی‌ با شیوه‌های‌ دیگر رایج‌ در ایران‌ ندارد. البته‌ از اواخر دورة‌ صفویه‌ ،نقاشی‌هایی‌ در دست‌ است‌ که‌ نشان‌ می‌دهد شیوة‌ نقاشی‌ به‌ طریقة‌ سایه‌ روشن‌ دار، در اواخر این‌ دوره‌ ،شروع‌ به‌ خودنمایی‌ کرده‌ است‌ .

مکتب‌ نقاشی‌ قاجار ،که‌ از زمان‌ فتحعلی‌ شاه‌ رونق‌ و رواج‌ یافته‌ ،تا حدودی‌ متأثّر از سبک‌ شیراز و دارای‌ پرسپکتیو است‌ و به‌ طور مساوی‌ از نقاشی‌های‌ ایرانی‌ و اروپایی‌ مایه‌ گرفته‌ است‌ و در اواخر دوره‌، به‌ تدریج‌ نفوذ سبک‌ اروپایی‌ در نقاشی‌ ایران‌ زیاد شده‌ است‌ .

آثار معروفِ محمود خان‌ ملک‌ الشعرای‌ صبا نیز مربوط‌ به‌ همین‌ زمان‌ است‌ و این‌ استاد ،پیشرفت‌ هنر اروپا را در نظر داشته‌ است‌ .

کمال‌ الملک‌ نیز هنگامی‌ که‌ جهت‌ مطالعه‌ به‌ ایتالیا و فرانسه‌ سفر کرده‌ بود، به‌ دلیل‌ اینکه‌ نمی‌توانست‌ یا نمی‌خواست‌ پذیرای‌ سبک‌ نقاشی‌ امپرسیونیسم‌ باشد ،به‌ کپیه‌ برداری‌ از آثار استادکاران‌ عصر رنسانس‌ پرداخت‌ و به‌ همین‌ جهت‌ در بازگشت‌ به‌ ایران‌ و تأسیس‌ مدرسة‌ صنایع‌ مستظرفه‌ (کمال‌ الملک‌) در آخرین‌ سالهای‌ حکومت‌ قاجاریه‌ ،به‌ تعلیم‌ شیوه‌های‌ نقاشی‌ عصر رنسانس‌ پرداخت‌ و به‌ این‌ ترتیب‌ ،بعد از گذشت‌ چند سال‌، شیوه‌های‌ نقاشان‌ عصر قاجاریه‌ از بین‌ رفت‌ هنرمندان‌ آزاد به‌ کپیه‌ برداری‌، گراورو استفاده‌ از باسمه‌های‌ چاپ‌ شده‌ اروپا پرداختند و با تهیة‌ آثاری‌ از شاهنامة‌ فردوسی‌ و شمایل‌های‌ مذهبی‌ به‌ کار خود ادامه‌ دادند .

بعد از سقوط‌ قاجاریه‌، نقاشی‌ ایران‌ دو شکل‌ کاملاً جدا از هم‌ ،پیدا کرد و هنرمندان‌ در دو دسته‌ مستقل‌ به‌ ادامة‌ کار هنری‌ خود پرداختند :

گروه‌ اول‌ شاگردان‌ کمال‌ الملک‌ بودند. نظیر: حسنعلی‌ وزیری‌، ابوالحسن‌ صدیقی‌ ،محمد علی‌ حیدریان‌، حسن‌ شیخ‌ و… که‌ همگی‌ به‌ شیوة‌ خودِ استاد و اقتباس‌ از طبیعت‌ کار می‌کردند و دستة‌ دوم‌ را افرادی‌ نظیر محمد ابراهیم‌ نقاش‌ باشی‌، آقا امامی‌، هادی‌ تجویدی‌، علی‌ درودی‌، حسین‌ بهزاد، حاج‌ مصور الملکی‌ ،محمد علی‌ تذهیب‌ ،میرزا احمد نقاش‌، محمد مدبر و… تشکیل‌ می‌دادند که‌ با استفاده‌ از تکنیک‌های‌ مختلف‌ و به‌ وسیلة‌ استفاده‌ از رنگ‌ روغن‌ یا آبرنگ‌ ،مینیاتورهای‌ ریز یا تابلوهای‌ بزرگ‌ نقاشی‌ می‌کردند و موضوعات‌ تابلوهای‌ آنان‌ را نیز ،بیشتر مسایل‌ و موضوعات‌ ملی‌ تشکیل‌ می‌داد .

در همین‌ سال‌ها، علاوه‌ بر مدرسة‌ صنایع‌ مستظرفة‌ سابق‌، هنرستان‌ هنرهای‌ ملی‌ نیز تأسیس‌ شد و عده‌ای‌ از هنرمندان‌ قدیمی‌ به‌ تهران‌ آمدند و موسسة‌ صنایع‌ قدیمه‌ را تأسیس‌ کردند .تا اینکه‌ در سال‌ ۱۳۳۹ ش‌ کلیة‌ مؤسسات‌ هنری‌ که‌ زیر نظر ادارات‌ مختلف‌ به‌ کار اشتغال‌ داشتند در سازمان‌ واحدی‌ متشکل‌ شدند و به‌ این‌ ترتیب‌ ادارة‌ کل‌ هنرهای‌ زیبای‌ کشور تأسیس‌ شد و چند سال‌ بعد به‌ صورت‌ وزارت‌ فرهنگ‌ و هنر درآمد.

از میان‌ استادان‌ حاضر ، افرادی‌ نظیر علی‌ کریمی‌ ، محمود فرشچیان‌ ، محمد تجویدی‌ ، علی‌ مطیع‌ ،محمد علی‌ زاویه‌ ، نصرت‌ الله‌ یوسفی‌ ، عبد الله‌ باقری‌ و… که‌ اکثراً نیز جز و آموزش‌ دیدگان‌ مدرسة‌ صنایع‌ قدیمه‌ هستند و نزد کمال‌ الملک‌، هادی‌ تجویدی‌، احمد امامی‌ یا علی‌ درودی‌ آموزش‌ دیده‌اند، هنوز تلاشی‌ صمیمانه‌ در جهت‌ حفظ‌ و نگهداشت‌ این‌ هنر ارزنده‌ دارند و هر یک‌ شاگردان‌ متعددی‌ تربیت‌ کرده‌اند که‌ در حد خود در حکم‌ حیثیتی‌ و الا برای‌ مینیاتور سازی‌ ایران‌ هستند .

هم‌ اینک‌ نبض‌ مینیاتورسازی‌ ایران‌ در اصفهان‌ می‌تپد و هنرمندان‌ برجستة‌ این‌ رشته‌، مهارت‌ و کارآیی‌ خود را در رابطه‌ با ارزش‌های‌ منبعث‌ از انقلاب‌ اسلامی‌ ،صرف‌ تجسم‌ بخشیدن‌ به‌ نمادهایی‌ روشن‌ و صریح‌ از اسلام‌، انقلاب‌ ،زندگی‌ مردم‌، سنت‌های‌ سالم‌ و ادبیات‌ انسانی‌ این‌ مرز و بوم‌ می‌کنند و ظرافت‌ ،وسعت‌ طرح‌، گوناگونی‌ نقش‌ و تنوع‌ رنگی‌ که‌ در کارهای‌ آنان‌ به‌ چشم‌ می‌خورد ،بیشتر از آنجا ناشی‌ می‌شود که‌ هر کدامشان‌ به‌ سهم‌ خود ،پیوسته‌ در فکر اعتلای‌ هنر ارزشمندشان‌ هستند .

زیربنای‌ مینیاتور ،طراحی‌ است‌ و قدرت‌ قلم‌ طراح‌ در انتقال‌ مفاهیم‌ ذهنی‌ بر روی‌ کاغذ می‌تواند نقش‌ مؤثری‌ در بافت‌ اثر و ارزش‌های‌ آن‌ داشته‌ باشد .

طرح‌های‌ مینیاتور ایران‌، با بهره‌ گرفتن‌ از واقعیات‌ و به‌ مدد اندیشة‌ هنرمندان‌، پیوسته‌ در جهت‌ تکامل‌، گسترش‌ یافته‌ و غنای‌ این‌ هنر بیشتر از هر چیز ،حاصل‌ جستجو و تلاش‌ هنرمندان‌ در زمینة‌ دستیابی‌ به‌ فضای‌ تازه‌تر است‌ .

سیاه‌ قلم‌ ،یکی‌ از انواع‌ مینیاتور است‌. ویژگی‌ این‌ نوع‌ مینیاتور ،در مقایسه&zwnj

تاريخ : شنبه 27 ارديبهشت 1393برچسب:پتينه کاري،پارکت،سقف کاذب،مجسمه سازي،پتينه کارهاي زيبا، سقف کاذب هاي زيبا، پارکت هاي زيبا،مجسمه هاي زيبا، پتينه کاري ساختمان، پتينه کاري منازل،پتينه کاري ادارات،پتينه کاري موسسه سات،پتينه کاري ساختمانهاي تجاري، پتينه ارزان، پتينه گران، پتينه مناسب، پتينه کاري با عکس، سقف کاذب با عکس، پارکت با عکس ، مجسمه همراه عکس،آموزش پتينه کاري، توضيحات پتينه کاري، پارکت هاي مناسب، پارکت ساختمان، پارکت منزل، پارکت موسسه ، پارکت ساختمان تجاري، پارکت ادارات، سقف کاذب منازل، سقف کاذب ادارات، سقف کاذب ساختمان تجاري، خدمات رنگ ، بهترين رنگ ها، خوش رنگ ترين رنگ ها، با کيفيت ترين رنگ ها،عکس پتينه کاري، رنگ دلگشا، پارکت دلگشا، پتينه دلگشا، سقف کاذب دلگشا، مجسمه سازي دلگشا،لوازم نقاشی،نقاشی سیاه قلم، نقاشی رنگ روغن، نقاشی های معروف، نقاشی پرندگان، نقاشی بچه ها،نگارگری،مینیاتور،تاریخچه مینیاتور،هنر،هنر نگارگری،گرانترین نقاشی ها،مینیاتورسازی،هنرمینیاتور , | 4:31 | نویسنده : آقای سعید اکبرزاده |

هنر نگارگری

نمایش نور در نگارگری ایرانی

نگاهی به هنر نگارگری در فرهنگ اسلامی

مکاتب نگارگری ایرانی در دوره ی اسلامی

سبک تلفیقی و نوآوری در مکتب نقاشی اصفهان

نگاهی به هنر نگارگری در فرهنگ اسلامی

در فرهنگ اسلامی هنر، عمل هنرمندی است که به نمایش زیبائی منجر میشود جمال که همان زیبائی است با هنر یک فرق اساسی دارد جمال چیزی است که با دستگاه ادراکی ملائمت داشته باشد و هنر، خلاقیت این دستگاه است یعنی اگر موجودی زیبا بود الزاماً هنرمند نیست. موجودی هنرمند است که بتواند زیبائی بیافریند و آنچه هنرمند بیافریند جمال و زیبائی است. پس زیبائی عبارت است از شیء محسوس یا نامحسوسی که با دستگاه ادراکی ما هماهنگی باشد کمال گاهی به صورت جمال و گاهی به صورت خلق جمال ظهور میکند پس جلال صبغه دیگری از کمال مطلق است کمال گاهی در کارهای مثبت ظهور میکند که نام آن جمال است و گاهی در کارهای منفی ظهور میکند که نام آن جلال است آنجا که جای قهر است جلال ظهور دارد و جلال کمال است...

نمایش نور در نگارگری ایرانی

پس بنابراین تعریف هنر اسلامی محمل ارائه جمال است جای بروز مهر است و نشانگر کمال است ادراکی از آن لذت ببرد. کمال مطلق ذات اقدس خداوندی است پس صنع اثر هنری به معنوی جلوهای از مظاهر الوهیت در آیینه درک انسان است. هنر نگارگری ایران هم به چند دوره تقسیم میشود. پس از ظهور اسلام تا استقرار مغول، دوره حکومت مغولها تا عصر صفوی، اواخر دوره صفوی تا دوره قاجار و دوره پهلوی تا دوران پس از انقلاب، هنرمندان ایرانی ضمن تأثیرپذیری از هنر چین و آسیای میانه با این هنر آشنا شدند. نگارگری صفویه به دلیل حضور اروپاییان و تأسی هنرمندان ایرانی از آنها میتوان به ظهور سبک اروپائی در این نقاشیها پی برد نگارگری دوران قاجار نیز ترکیبی از سبک های هنری اروپائی کلاسیک و سبک و تکنیک نگارگری دوران صفوی است. نگارگری دوران پهلوی نیز تقریباً ادامه راه دوران قاجار است اما مینیاتورهای پس از انقلاب آمیختهای از نگارگری سنتی و طرحهای نو است. در تمدن اسلامی هر هنرمند در مرتبه نخست از نقش و نگارها و الحان ازلی محاکات و ابداع میکرد تحقیقاً به این سبب که خود را با آن نمونهها و صورتها یکی کند و به میزانی که این وحدت و یگانگی مربوط به ذات نمونهها شد هنر هنرمند کار و اثری زنده بود هنر اسلامی در پی سیر و سلوکی است که بیش از هر چیز تابع شناخت شهودی و اشرافی است ترجمه آیه شریفه 35 سوره نور این است: نور او چون چراغدانی است که در آن چراغی، و آن چراغ را در شیشهای است آن شیشه گوئی اختر درخشانی است که از درخت خجسته زیتونی نزدیک است که روغنش (هرچن به آن آتشی نرسیده باشد) روشنی بخشد. روشنی روی روشنی است. خدا هرکه را که بخواهد با نور خویش هدایت میکند. نگارگر ایرانی به نمایش نور در اثر خود میپردازد زیرا که نهایت جمال، مطلق و ذات اقدس خداوندی است پس چه چیزی برتر از نمایش نور بر پهنه تصویر همان نوری که زیبائی را به بیننده نمایش دهند و البته همین شیوه درک از هنر است که سرفصل تفاوت نگارگری اسلامی و نقاشی غربی است زیرا نگارگر اسلامی عالم را مظهر خدا میداند و جائی را در عالم غیب نمییابد که از فیض الهی بیبهره باشد. بنابراین عالم او در حقیقت نورانی و سایه به آن راهی ندارد. شاه طهماسب را شاهزادهای هنردوست و بافرهنگ نامیدهاند و حتی گفته شده تحت تعالیم هنری سلطان محمد قرار داشته است. به همین سبب در بخشی از دوران سلطنتش با حمایت از هنر و هنرمندان سبب رونق هنرها از جمله نگارگری در ایران شد. نگارگری اسلامی ایران در اوان عصر صفوی را میتوان برآیندی باشکوه از سبکهای مختلف شرقی و غربی دانست و بیگمان زمینه و ریشههای شکلگیری مکتب تبریز عهد صفوی را باید در مکاتب قدیمتر جستجو کرد ولی در زمان شاه اسماعیل این مکتب صورت رسمی به خود گرفت زیرا او بود که پس از شکست در جنگ چالدران به تأسیس کارگاه و کتابخانهای در تبریز همت گمارد و به پردازش و تدوین کتب خطی مصور به دست هنرمندان اهتمام ورزید شاید بتوان یکی از دلایل مهم در به بارنشستن مکتب تبریز را جابهجائی هنرمندان به دلیل فتوحات شاه اسماعیل دانست. زیرا این عوامل سبب انتقام و انتقال و ادغام سنتهای هنری شد حمایت شاه اسماعیل از هنرمندان کارگاه یعقوب بیگ آق قویونلو و هنرمندان محلی شهر تبریز از یک سو و مهاجرت استاد بهزاد همراه با جمعی از هنرمندان هرات به شهر تبریز از دیگر سو شیوه نوین و کمال یافته مکتب تبریز را در هنر نگارگری رقم زد. در حقیقت این شیوه نوین در نقاشی در پی ترکیب سنن مختلف نگارگری پدید آمده است که هم در شیوههای نگارگری هنرمندان محلی تبریز ریشه دوانیده بود و هم در تلفیق با دستاوردهای بهزاد همراه با کوششهای این هنرمند در تربیت و پرورش نقاشان محلی تبریز که صادق بیک افشار آنان را وارثان کلک بهزاد مینامند شکل گرفت. بدین سان آمیزهای پرشکوه از قانونمندی و نظم و تعادل به همراه تلألؤ هیجانانگیز شکل و رنگ و حرکت به نام مکتب تبریز پدید آمد یک نوع وابسته و مربوط به نگارگری تذهیب است تذهیب در لغتنامهها به معنای زر گرفتن و طلا اندوزی است و از آن به واسطه زیبائی در آرامش و زیبا کردن کتب و بعضاً ابنیه مذهبی و موارد بسیاری جلوه بخشیدن به دیوان شعر و قطعات خطاطی استفاده میشود این هنر بعد از طلوع اسلام در اختیار حکومتهای اسلامی قرار گرفت و نام هنرهای اسلامی را از آن خود کرد اوج هنر تذهیب را میتوان در کتاب آرائی دوران تیموری و صفوی جستجو کرد. تذهیب مانند نقاشی دارای مکاتب خاص است که از بین آنها مکتب سلجوقی، تیموری و صفوی و قاجاریه شهرت بیشتری دارد. در کل از این هنر هم میتوان به صورت مستقل و هم با نگاتیو گل و مرغ و خطوط خوشنویسی استفاده کرد علاوه بر اینکه این هنر را می توان به طور مستقل در کاشیکاری، قلمزنی، خاتم کاری، منبتکاری نیز مشاهده کرد. از ویژگیهای دیگر این هنر میتوان به موارد دیگری هم اشاره کرد آشنائی و ممارست با این هنر باعث تمرکز و آرامش انسان میشود و این آرامش تمرکز زمینهی موفقیت در تمام عرصهها را فراهم میکند غرق شدن در این هنر در مرحله ابتدائی موجب نزدیک شدن به کلام الهی و در وهله بعد باعث تذهیب روح خود هنرمند میشود در مساجد از طرحهای ارسبک یا اسلیمی استفاده میشود این طرحها متعلق به دوران اسلامی است بعد از حمله اعراب به ایران در دوره سامانی و ورود به کشورمان ایرانیان به بهترین نحو از این اشکال موزون برای زیبائی کتب و ابنیه اسلامی استفاده کردند. اسلیمی به معنای اسلامی و کلمهای عربی است و ارسبک کلمهای لاتین و به معنای عرب است حرکات اسلیمی به صورت چرخشهای حلزونی و نقش فرمهای بدیع و زیبائی را به وجود میآورند تلفیق آن با ختائیها بسیار باشکوه میشود و جذابیت این طرح را چند برابر میکند ضمناً ختائی از ختن آمده است و براساس یک سری گل و ساقه و برگ که در طبیعت وجود ندارد طراحی شده است این طرحها به صورت مجزا یا باهم روی گنبد و منارههای مساجد به کار میروند. طرح اسلیمی و ارسبک از آغاز دوران اسلامی تاکنون به طور تقریبی در کلیه آثار و رشتههای هنری ایرانی نیز مورد توجه بوده و در سایر هنرها همچون کاشیکاری، گچبری اماکن مقدس و خب البته در قالببافی، منبتکاری و معرق کاری و . . . استفاده میشود. با وقوع انقلاب و به بارنشستن حرکتهای مردمی این رشته همچون دیگر رشتههای تجسمی از منظر اندیشه دستخوش تغییراتی شده. یکی از مهمترین ویژگیهائی که در تمامی عرصههای هنرهای تجسمی پس از انقلاب پدید میآید و متأسفانه پس از سالها پرشتاب و پر حادثه نخستین، دوباره محو میشود ارتباط هنرمندان و آثار آنها با مخاطبان تحت عنوان مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور است. در نقاشی ایرانی دورههای مختلفی دیده میشود این دورهها از تأثیرات فرهنگهای یگانه و تصاویر مختلفی به وجود آمده که گاه حتی ناهمگون جلوه میکند و ذوق ایرانی آنها را به نتیجه جالبی رسانده است. با وقوع انقلاب حرکات جدیدی در حوزه نگارگری بوجود آمد و آن رجوع به سنتهائی است که در فرهنگ دینی وجود دارد پر بیراه نیست که معروفترین نقاشی که در حال حاضر نزد اکثریت مردم شناخته شده است استاد فرشچیان باشد. تقریباً همه ایرانیان ظهر عاشورا را دیدهاند این ارتباط به معنای ارتباط مردمی میان اثر و آنها است. نگارگری با حضور استادان، وجههای عمومی پیدا کرد و بیگمان این مهم در سرلوحه کار این استادان قرار داشته است که از منظر آنها هنر چیزی نیست مگر درک صریح از جانب آحاد مردم. فرشچیان با استفاده از اشکال هندسی یعنی استفاده از مثلث خصوصیات مطلوبی را بوجود آورده است که برای بیان پاکی و خلوص از آن استفاده کردهاند و با استفاده از آناتومی و حجم پردازیهای خاص که در آن صورت گرفته است تلفیقی هوشمندانه و اصیل از نقاشی غرب و نقاشی سنتی به وجود آورده است. در کنار فرشچیان میتوان از استادان دیگری همچون حسین کاشیان، حسن اسکندرپور، درخشانی و مهدی حسینی نام برد. یکی از سردمداران حفظ و اشاعه هنر نگارگری در ایران پس از انقلاب حوزه هنری است که با برگزاری همایشها و نشستهای تخصصی سعی در بارور کردن استعدادها و حمایت از پیشکسوتان این رشته داد. بیگمان کاستیهای موجود با سری برنامههائی که نقد به برنامهریزی مدیریتی داشته می تواند منجر به یک تعامل میان سیاستگذاران و هنرمندان شود. یکی از مفاهیم و رویکردهائی که در نگارگری پس از انقلاب اتفاق افتاده نقش زن در این آثار است زن موضوعی است که در ادبیات و هنر همیشه مورد توجه بوده است این موضوع در هنرهای تجسمی ایران از دیرباز تاکنون مورد توجه دورههای مختلف از جمله دوره معاصر قرار گرفته است با وجود اینکه حضور زن در منظر جامعه سنتی ایران در پس پرده حجاب است در نقاشیهای سنتی نمودی عینی، جدی و ملموس داد. علت این امر را میتوان در شعر ایرانی جستجو کرد در واقع شعر وارد ساحت تصویر شده است و زیباترین جلوهها را در این دو هنر (نقاشی و شعر) به تصویر میکشد.اطلاق لفظ مینیاتور به نقاشی قدیمی ایران مصداق ندارد، زیرا ایرانیان در فرهنگ ایرانیان نقاشی یا اصطلاحات مترادف آن از قبیل صورت گری، چهره گشایی و نگار گری به هیچ وجه محدود به ساختن تصورهای ریز نقش نبوده است. چنانکه از همان شیوه ی متداول رد عصر صفویان برای آرایش دیوارهای وسیع هم استفاده می شده است.مینیاتورهای ایرانی و اروپایی از نظر خصوصیات معنایی و صوری و کیفی با هم متفاوت دارند. منظور از مینیاتورهای اروپایی همان نقش های دوره های مذهبی گوتیک و بیزانس است. واژه ی مینیاتور نخستین بار توسط جهانگردان اروپایی و سپس خاور شناسان سده ی 19 برای نقاشی ایرانی به کار رفت. ولی هنرمندان ایرانی برای نقاشی سنتی ایران لفظ «نگارگری» را قبول دارند. در فرهنگ ایرانی واژه ی نگار(نگاریدن و نگاشتن) در معانی متعددی چون نقش و نقاشی؛ نقشی که از حنا بر دست و پای محبوب کنند، تحریر، بت، صنم، معشوق به کار رفته است.

در حقیقت نگارگری مفهومی عام دارد و روش ها و سبک های گوناگون نقاشی ایرانی را در برمی گیرد. این سبک ها را می توانیم بر روی دیوارها و سطح های وسیع ببینیم و شکل ظریفتر این سبک ها را میتوان در نسخ خطی و کتابها به صورت تذهیب ،

تشعیر ، حاشیه سازی، جدول کشی و گل و مرغ و..... ببینیم.

در نگارگری ایرانی ابداع و تجسم هر چه بیشتر زیبایی ها را می توانیم ببینیم، که این ابداعات و تجسمات در خیال هنرمند نقش بسته است. آن چیزی که نگارگر ایرانی از آن الهام می گیرد،«طبیعت» است ولی با این حال از آن تقلید نمی کند بلکه آنچه را که لازم است از آن برداشت میکند و براساس اعتقادات خود، مجسم و مصور می کند. بنابراین تفاوت در خصوصیات معنایی، صوری و کیفی و فنی آنها با مینیاتورهای سده ی میانه ی اروپا تا اندازه ای است که نمی توان هر دو را با یک عنوان بررسی کرد. متوجه غرب به طبیعت و زیبایی های جسمانی به عنوان نمادی کامل از زیبایی و در مقابل آن توجه شرق مخصوصا هنر چین به طبیعت و کوچک شمردن انسان در مقابل آن و بی اهمیتی انسان در کنار پرتگاه های بلند و مرتفع و قلل مه آلود شاهد این مدعاست. اما اندیشه ی هنرمند ایرانی تعادلی میان این دو برقرار کرده است نگارگری ایرانی از اندیشه فلسفی عرفانی که با وح ایرانی سازگار است نشأت گرفت است.

هنرمند ایرانی هیچ گاه قصر رسیدن به واقع گرایی نداشته است؛ بکه او، با استفاده از خط، سطح و رنگ، جهان مورد نظر خود را نشان می دهد. نگارگر ایرانی، هرگز تلاش نمیکند که تنها آئینه ای در مقابل طبیعت قرار داده و هر آنچه را که می بیند به اندازه ی کوچکتر ترسیم کند، بلکه او می خواهد به ظاهر و باطن طبیعت را در قالب شکل، رنگ و فضا بازگو نماید و تأثیری از ذهن خلاق خود بر آن جای گذارد. ارزشهای نهفته در نقش و نگاره های ایرانی در دوران اسلامی به طور مختلف بین آرمانها و جایگاه های رفیع فرا واقعیت است. خلاقیت به همراه دقت و انتظام برگرفته از ایمان هنرمند بازتابی گسترده در هنرهای معماری، کتاب آرایی نقاشی، ..... و سایر زمینه ها یافت و در دوره های مختلف به گونه سبکی خاص متبلور شد. گاهی قدرت انسجام و زمانی ظرافت و زیبایی به اوج رسید و این روند تا اواخر قرن گذشته ادامه داشت. در این زمان، با دگرگونی در مناسبات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نقطه ی عطفی در مسیر اصیل و طبیعی هنرهای ایرانی به وجود آمد.

تاریخچه:

هنرمند ایرانی را باید در طول هزاره بررسی و پیگیری نمود. آغاز نگارگری ایران را می توان در هزاره های پیش از میلاد مسیح یافت. اولین آثار نقاشی، آثار به جا مانده از محل سکونت انسانها در نحاره ها می باشد. مهمترین تصویرهایی این دوران را می توان در نحار«میرمیلاس » یافت، پس از آن نیز می بینیم که هنرمند آن زمان سعی در نشان دادن جوهر اشکال و اشیاء داشته و کلا به طبیعت وفادار نبوده و به جزئیات اهمیت نمی داده است. آثاری که از دوره ی هخامنشی به دست ما رسیده، بسیار کم است. اگر به آجرهای لعابداری که در تزئین دیوارهای کاخ های هخامنشی به کار رفته توجه کنیم، می توانیم علاقه به رنگ های تند و ذوق به ریزه کاری را که اساس کار هنر ایرانی بوده و هنوز هم شاهد آن هستیم، در آن ببینیم.

بهترین و مهمترین نمونه ی آثار نقاشی دوره ی اشکانی مربوط به یک قلعه یا قصر اشکانی معروف به کوه خواجه هست که نشان دهنده ی تلفیق هنر ایرانی و یونانی است. که تصاویری از چهره ی زنان و مردان را به ما نشان می دهد. از آثاری که در دوره ی ساسانی گواه و وجود نقاشی است می توانیم به طرحها و شکل و رنگ مناسب در دیوار نگاره ها(پنج کنت ) که داستانهای کهن و باستانی ایرانی مثل شاهنامه فردوسی را در بر دارد و موزائیک کاری در بیشاپور، کازرون و کاخ شاپور اول، پارچه و فرش، ظروف زرین و سیمین و هنر کتاب سازی و تزئین آن که نقاشی های دیواری واقع در«تورفان » اشاره کنیم. دورۀ اسلامی اوج شکوفایی هنر نگارگری است در این دوران به دلیل اهمیت به کتاب هنر کتاب آرایی رواج یافت که از آن جمله می توان به تذهیب و تشعیر و جدول کشی و جلد سازی.....اشاره کرد. در این دوره کتابهای علمی- مذهبی و ادبی اهمیت داشت که از کتابهای ادبی می توان به شاهنامه ی فردوسی- خمسه ی نظامی و کلیله و دمنه اشاره کرد که از معروفترین کتابهای ادبی هستند که به تصویر کشیده شده اند.

هنر نگارگری ایران در گذر زمان طولانی، از ظهور اسلام تاکنون براساس مسائلی چون نوع حکومت، محل ساخت، تأثیرات فرهنگی محیط و نیازهای اجتماعی ویژگی های خاصی به خود گرفته است که این ویژگی ها را تحت عنوان«مکاتب مختلف هنر نگارگری» می شناسیم.

مکاتب نگارگری ایرانی در دوره ی اسلامی:

1- بغداد- عباسی: در این دوره ما شاهد شباهت چهره ها به نژاد سامی هستیم، چین و چروک ضخیم و سنگین در لباسها به شیوه ی نقاشی بیزانس، اجمالی بودن رنگ زمینه و شبیه بودن آثار به آثار یونانی و ارتباط نگاره ها با متن به زبان دیگر«نگاره ها مکمل و جزئی از متن بودند». از کتابهای این دوره می توان به کلیله و دمنه، فی معرفت الخیال هندسیه و مقامات حریری، خواص عقاقیر و رسایل اخوان الصفا اشاره کرد. از هنرمندان این دوره می توان به«عبیدالله بن فضل» که مشهورترین نقاش این دوره بوده و کتاب خواص عقاقیر را مصور کرده و«ابن بختیشوع» که کتاب«رسایل اخوان الصفا» را مصور کرده است.

2- سلجوقی: در آثار این دوره می بینیم که نقش ها و تزئینات برروی متن رنگ آمیزی شده پدیدار شده است. چهره ها دارای چشم های بادامی« متأثر از نگاره های چینی» شکل است. نقوش اسلیمی و خطائی در آثار دیده می شود. شاهد کم شدن چین و چروک لباس ها هستیم. نگاره ها با نقوشی سفال های لعابدار تقریباً مشابهت دارند. از آثار مهم این دوره میتوان به« کتاب خطی جالینوس» و«شاهنامه ی کاکا » که از قدیمی ترین ومعروفترین نسخه های شاهنامه که تاکنون شناخته شده است می باشد. از نگراگران معروف این دوره می توان به «ابو تراب» و«فخرالدین حسین بدیع نقاشی» اشاره کرد.

3- مغول: در این دوره ما شاهد پر تحرک شدن فیگور انسانها و حیوانها هستیم. در این دوره نیز پهن و باریک شدن خط ها قلم گیری گواه قلم گیری آن دوره است. لباس ها را پر چین و چروک می کشیدند. صحنه های مصور شده شلوغ و پر جمعیت است. افزایش طبیعت گرایی استفاده از ابر چینی و گیاهان گره دار و صخره های بلند و دشت های بریده و قله های نوک تیز و استفاده از رنگ های بیشتر و متنوع تر. از استادان این دوره میتوان به« استاد احمد موسی» و«امیر دواثیار» و«مولانا ولی الله» و«محدود بن محمد طوسی کاتب» اشاره کرد. آثار مهم این دوره«منابع الحیوان»«ابن بختیشوع»«جامع التواریخ» «شاهنامه ی ابو سعیدی معروف به شاهنامه ی موت» و«کلیله ودمنه» هستند و کتب ربع رشیدی در این دوره احداث شد.

4- هرات: این دوره جزء دوره هایی است که با شکوفایی و تحول نگارگری را در آن می بینیم. هنر واقعی و طی و موافق با طبع و روحیه ی ایرانی پر تحرکی طرح ها، پختگی رنگ ها، ظرافت بسیار در نمایش درختان و گلها و حالتهای مختلف چهره از خصوصیات هنر این دوره است. از آثار این دوره می توان چهره هایی که از شیبک خان و سلطان حسین باقی مانده که به شیوه ی«فن چهره سازی» که در بهزاز و پس از او توسط شاگردانش باقی مانده اشاره کرد.

کتاب کلیله و دمنه که از زیباترین آثار دوره ی هرات است و همراه شاهنامه ی معروف به بایسنقری که در کتابخانه ی کاخ گلستان نگه داری می شود مجمع التواریخ اثر حافظ ابرو، ظفرنامه، خمسه ی نظامی و شاهنامه اشاره کرد. از هنرمندان این دوره می توان به بهزاد که معروفترین هنرمند این دوره بود به همراه نقاشان دیگری چون خلیل نقاش، غیاث الدین، مولانا علی و امیر شاهی سبزواری اشاره کرد. مکتب هرات پس از حمله ی ازبکان خاندان شیبانی رو به افول نهاد و ازبکها، هنرمندان هرات را مجبور که کوچ به بخارا کردند و تداوم هنرنمایی بهزاد و مکتب هرات در بخارا دنبال شد.

5- بخارا: محمد خان شیبای پایتخت را از هرات به بخارا انتقال داد. زمانی که مکتب بخارا پایگذرای شد شهر نقاشان باقی مانده و در هرات به بخارا کوچ کردند که در رأس نقاشان مکتب بخارا مشهود مذهب قرار داشت او از نقاشی آثار بهزاد تأثیر گرفته بود. خصوصا مکتب بخارا مشتق از ادامه ی شیوه ی آثار بهزاد و خصوصیاتی از قبیل غنی بودن و خلوص رنگها، توجه به جزئیات و استفاده از شکلها ساده، پیکره های کوتاه قد ساختمانهایی از روبرو، پر کردن زمینه ی حاشیه های این نقاشیها به وسیله ی شعیر که از خصوصیات خود مکتب بخارا است در اواخر قرن 10(هجری) کم کم از روشن مکتب بخارا کاسته و اکثر هنرمندان آن به بلاد دیگر سفر کردند.

مکتب تبریز در دوره ی دوم(صفویه):

شاه اسماعیل در سالهای 906-916(هجری قمری) در سن چهارده سالگی به سلطنت رسید در این زمان آذربایجان بغداد،خوزستان و سرانجام هرات را تصرف کرد و به دلیل جد شاه(شیخ صفی الدین اردبیلی) و خاندان وی خود را حضرت علی نسبت می دادند تمام کشور را شیعه کرد و دولت صفویه را تکیه بر مذهب شیعه بنیاد نهاد این دولت اولین دولت منسجم ایرانی بود که پس از اسلام بر این کشور حکمرانی می کرد. پایتخت صفویان تبریز بود. شاه اساعیل برای ایجاد تحول هنری زمان کمی داشت و امور مختلفی چون جنگها و امور حکومتی باعث شد که کمتر به هنر بپردازد. با وجود این، کارگاههای هنری آق قویونلو در زمان وی فعال بود و سبک ترکمن هم چنان رواج داشت شاه نیز دستور مصور کردم نسخه ی جدید از شاهنامه را داد. شاه اسماعیل بعد از شکست در جنگ چالدران بر دامنه ی فعالیتهای فرهنگی افزود و دستور تأسیس کارگاه- کتابخانه ای را در تبریز صادر کرد و بسیاری از هنرمندان و خوشنویسان را به تبریز دعوت کرد یکی از این هنرمندان بهزاد بود که قبلاً در مکتب هرات کار می کرد و در این دوره رئیس کتابخانه ی مکتب تبریز شد. سبک کار بهزاد با بقیه ی هنرمندان تفاوت داشت که این تفاوت در شیوه کار او نمایان است. تحولی اساسی از زمان فرزند شاه اسماعیل تهماسب شروع شد. تهماسب از خردسالی به هرات فرستاده شد و با توجه به اهمیت شاه اشماعیل به ترتیب شاهزادگان باید نزد بهترین هنرمندان چون بهزاد آموزش دیده باشد و شاید همین امر موجب شد که تهماسب در سنین نوجوانی علاقه ی زیادی به نقاشی و خوشنویسی نشان دهد.

در این دوران نقاشان زیادی در هرات، تبریز، شیراز، اصفهان، مشهد، سیزوار، سیستان به آفرینش آثار مشغول بودند در کنار این مراکز داخلی، بخارا و هنر نیز دستاوردهایی در ادامه ی سیر نقاشی ایرانی به جهان عرضه کردند. ارتباط مراکز داخلی و خارجی به گونه ای بود که گاه کتایب در تبریز نگاشته می شود بخشی از نگارگری آن در هرات صورت می گرفت. پس از بهزاد ریاست کتابخانه ی سلطنتی به«سلطان محمد» می رسد که از بر جسته ترین نگارگران این دوره بوده است و بسیاری از نقاشان تبریز به سر پرستی او معروفترین شاهنامه ی این مکتب به نام«شاهنامه ی طهماسبی» را مصور ساختند. نقاشانی چون شیخ مهدی، آقا میری، خواجه عبدالعزیز، شیخ زاده، میرزا علی، میرمصور، مظفر علی، میر سید علی، دوست محمد، خواجه عبدالصمد در آفرینش این آثار هنری شرکت داشتند.

سلطان محمد:

یکی از هنرمندان این مکتب سلطان محمد اراکی یا عراقی است که پیروی از او شیوه ی قزلباش و شیوه ی است که استاد بهزاد باعث نمایان شدن یکسری از خصوصیات مکتب تبریز در دوره ی صفوی شد. این خصوصیات در نگاره هایی که لباسها، زره ها، سپرها، و اسبها به شیوه ی قزلباش کار می شده و تلفیق موفق اسلوب هنری هرات با شیوه تغزلی ترکمنی است. وجود تنوع رنگی در رنگهای شاد با .....نزدیک به رنگهای فام دارد در نگاره ها، گواه بر تأثیر و حتی رقابت- سلطان محمد با بهزاد است. در نگاره های این دوره می توان عنصر بافت که حاصل تزئین تمام قسمتهاست را دید که سطح پر تحرکی را بازدهی می کند و شاخص سازی شخصیتهای مهم در اثر و کاربرد رنگهای مکمل برای تأکید بر این مسئله است. وجود عنصر معماری در این نگاره ها گواه بر حضور درخشان شیوه ی ترکمنی در این مکتب می باشد.

آقا میرک:

یکی از هنرمندان این دوره آقا میرک است. وی متولد اصفهان بوده و به او«میرک مصور» نیز می گویند. شیوه ی اولیه کار او به سبک بهزاد نزدیک بود. او در آثارش شیوه های مختلفی را آزمایش کرد. برای نمونه در بین آثار او صحنه های پر کار دیده می شود-در حالی که صحنه هایی با دو فیگور نیز از او به جای مانده که در سالهای بعد در مکتب اصفهان نگاره هایی با همین روش کار شد. در آثار آقا میرک ادبایت ایرانی به گونه ای دیگر جلوه گر شد و به منظور نمی رسد که در آثار او شعر خاصی مصور شده باشد. این شیوه ها باعث شد که توجه آقا میرک به موضوعهای روزانه جلب شود و در پش زمینه ای بی تکلف نگاره ای با لباس ساده و بدون تزئینات نمایان شود. با این حال وی توانایی و مهارت خود را در پرداختن به جزئیات ناشن می دهد. در نگاره ی«دوشاهزاده ی جوان» این مسئله کاملا مشهود است و هنرمند با نشان دادن وسایل زینتی مثل«خنجر و غلاف جواهر نشان» در این نگاره شیوه ی کارش را معرفی می کند.

مشخصه ی کلی نگاره های صفوی در مکتب تبریز:

نگارگران تبریز بی آنکه سطح سخت نقاشی را بشکنند، ترکیب بندیهای چند سطحی آفریدند که از پائین با بالا گسترده می شود و غالبا حد فوقانی قالب بیرون می زند. همه چیز آکنده از حرکت و جنبش است. رنگها درخشان، پرمایه و پر کشش، حساس و آرام است. از جمله ویژگی های نقاشیهای دوره صفویه به ویژه مکتب تبریز که موجب سهولت در شناخت آثار نگارگری این دوره می شود، پوشش سر اشخاص به صورت کلاه قرمز رنگ دوازده ترکی است.

نگارگری در خراسان:

در دوره ی صفوی، هرات و خراسان با دلیل رقابت سیاسی- مذهبی صفویان و ازبکان نا آرام و صحنه های نبرد بود، به گونه ای که شهرها پی در پی دست به دست می گردید؛ از این رو، از شمار نقاشی های پرکار و عالی کاشته شد؛ اما در کنار بخارا، که در زمان عبیدالله خان(914-946 هجری قمری) بهزاد زاده ی شیبانی خان، کارگاه کتاب آرایی در آن راه اندازی شده بود خراسان هم نصیب نماند: برای نمونه می توان به کتاب مهدومشتری اشاره کرد که احتمالا در حدود سال 949 هجری قمری برای دوستدار کتابی مصور شد.

حبیب الله:

یکی از نقاشان مکتب خراسان حبیب الله است که او را با امضاهایی که با نام حبیب بر آثارش زده می شناسیم. این هنرمند متعلق به قرن 10 هجری است که بعضی آثارش طرحهای خطی و بدون رنگ آمیزی می باشد.

این سبک ویژه جایگاه مکتب اصفهان را روشن و تشنگی هنرمندان برای خلق چنین آثاری را که به علاقه و خواسته ی آنها نزدیک تر بود، نشان می دهد.

مهدی:

مهدی یکی از نقاشان هراتی است که در سالهای 946 و 990 هجری قمری فعالیت می کرد، سبک کار وی دور شدن از موضوع های اشرافی و جدا کردن نگاره های ایرانی از رنگ بود. او از خلاق ترین نقاشان ایرانی بود که کمتر به همکاری با دربار گرایش داشت. البته میان کارهای وی چندین کار رنگی با ساخت و ساز بسیار ظریف می توان دید. مهدی توانایی بالایی در رنگ آمیزی و ایجاد بافت رنگی داست که مهارت وی در این زمینه یاد آور سلطان محمد بود. در یکی از کارهای او با نام«زندگی روستایی» که در سالهای حدود989 هجری قمریو در هرات مصور شده می توانیم بی همتایی اورا در شخصیت پردازی ببینیم.

مهدی در تعدادی طرح با مهارت تمام، با تکیه بر قدرت طراحی و شناخت هامونی رنگهای ملایم، جلوه های زیبایی از نقاشی ایرانی را به نمایش گذاشته است. قدرت بیان و احساسی که در طراحی چهره ها بروز داده از قدم گیری عبور و اشخاصی جاندار با جهت دهی مناسب حرکت چشم را ارائه کرده است. این نمایش احساس را حتی در طراحی حیوانات و درختان نیز می توان دید.

مکتب قزوین:

در سال 955 هجری قمری پایتخت از تبریز به قزوین انتقال یافت. اوضاع نا بسامان سیاسی- اجتماعی قزوین هرگز مجال ایجاد مکتبی با دستاوردهای زیاد را فراهم نساخت. با وجود این، برای درک درست هنر مکتب اصفهان باید به آثار این مکتب دقیق تر نگاه کرد. شاه طهماسب در نیمه ی پایانی حکومتش از هنر دوری جست و با اعمال فرمان تأمین بری از گناه وضع هنرهای غیر مذهبی و اعمالی چون قطع بینی و گوش عبدالعزیز(یکی از استادان نقاشی خود)، باعث خالی شدن پایتخت از نقاشان و هنرمندان شد.

در کتاب عهد تحقیق یاد شده است. این نقاشی در حدود سالهای 982-983 هجری قمری در دربار اسماعیل دوم به نقش در آمده است و نشان می دهد که امنیتی حاصل شده که موجب به وجود آمدن اثر تازه ای شده است. این نگاره از جهت افقی دارای سه سنجش مجزا است که به وسیله درختها، انسانها و دیوها به هم پیوند می خورد. آسمان، کادری طلا اندازی شده مشاهده می شود که روی آن اشعار فردوسی در چهار قالب با خط نستعلیق نوشته شده است: امتداد این کادر با خطوط محو به کادر زیر منظره می پیوندند و تأکید نقاش بر نقش بودن نقاشی را بیشتر نشان می دهد. درخت سر برافراشته از بالای کوه چنان نشسته است که شاخه های آن را از بالای قاب فراتر می رود. پرنده ای که روی درخت نشسته است در کنار لوح بالای قاب قرار دارد.

در این قسمت شاهد ترکیب بندی زیبایی هستیم، پهنای یک دست لوح با سفیدی پرنده و جهت نشستن آن، حسی از پرواز و سبکی را در خود دارد. این اتفاق با موضوع اصلی نقاشی ارتباط ندارد؛ اما احتمالا شاهدی بر دلتنگ فضای قزوین در آن زمان است. در میان کوه کبکی برای جفت خود آواز می خواندو اهویی از پشت تخته سنگ ها با ترس سری کشیده تا فرصت مناسب فرار کند. تکه های ابر چینی به دست بالا در آسمان طلایی به این سو و آن سو می رود. در میان دو کوه، که نمونه های آن را از مکتب هرات به بعد شاهد بوده ایم،

دیواری محیم در حال بناست. بنا با حرکات ماهرانه دست مشغول آجرپینی است شاگرد او آجرهای پرت شده از پائین را می گیرد. حرکات پرت کننده و دریافت کننده ی آجر بسیار زیبا و سرشار از فهم آناتومی است. با نگاه به پرت کننده ی آجر، سنگینی آجر قابل حس است. همچنین میزان ذخیره ی انرژی و حس نفس برای این کار در چشم می نشیند. دیوهای سخت پیکر به ساختن و حمل گل، که تبحر کمتری می خواهد مشغول اند. دو دیو سمت راست نگاره که پیرتر به نظر می رسند سنگهای مناسب را برای کارگذاری در دیوار جدا می کنند. دیوها همه با گردنبند و مچنبندهای طلا و دامن ای زیبا طاحی شدند. اسکندر و محافط او برسوار اسب با لبسه ی دوره ی صفوی به نظارت ایستاده اند.

ظرافت قدم علی اصغر در تزئینات روی لباسها، زرین و آذین بودن اسبه و چین و چروک چهره ی دیوها مشخص شده است. پویایی نگاره حتی در ترسیم بونه ها، که معمولا یکسان ترسیم می شوند، قابل رویت است. علی اصغر سعی کرده تنوع را در ترسیم به خوبی رعایت کند. رنگ سبز تیره قسمت پایین موجب شده، بنفش و قهوه ای روشن کوه متحرک تر بخ نظر آید. خالی شدن پشت بنا و شاگردش در بالای دیوار نیز نوعی تأکید به وجود می آورد. این تأکید به جهت نگاه اسکندر و همراه او ازیک سو و فردی که آجر پرت میکند از سوی دیگر عامل می شود. همچنین این دونفر در رأس مثلثی قرار گرفته اند که دیو های در قاعده ی آن جای دارد. این چنین است که ترکیب بندی نگاره از تعادلی متحرک بهره مند است.

مشخصه ی کلی نگاره های صفوی در مکتب قزوین:

در نقاشی مکتب قزوین، دیگر گرایش به نمایش جزئیات و ظرافت کاری دقیق وجود ندارد. حالت کلی تابلو ساده تر شد و حرکات طبیعی تر گشت و کم کم نوعی طبیعت گرایی که در مکاتب بعدی با شدت بیشتری بروز کرد، در این دوره دیده شد، در آثار نقاشی مکتب قزوین توجه به موضوعات درباری و جنگ و جدال کمتر شد و هنرمندان به موضوع های عمومی و زندگانی روستایی پرداختند. در این تصاویر، از عمامه های دوازده ترکی با میله ی قرمز اثری نیست، اغلب تصاویر در کتب به صورت جفتی اجرا شده و معمولا دو تصویر با یک کادر به تصویر درآمده است. در این دوره ها مجدداً شاهد آثار بسیار زیبایی در کاخ قزوین و نیز شاهد رواج دوباره ی نوعی از تک چهره سازی که از مکتب هرات آغاز شده بود هستیم. در این شیوه هنرمندان با استفاده از قدم گیری و تشعیر به چهره سازی می پرداختند.

کشیدن تک چهره به صورت قلم گیری تک رنگ با حلقه های مو و ریش و چین و چروک لباس و شال و کمربند نشانه مهارت بالای نقاشان این زمان است. این شیوه توسط هنرمندان مکتب قزوین دنبال شده و در دوران صفوی نیز ادامه داشت.

نگاهی کوتاه به تاریخ اصفهان:

پتينه کاري،پارکت،سقف کاذب،مجسمه سازي،پتينه کارهاي زيبا، سقف کاذب هاي زيبا، پارکت هاي زيبا،مجسمه هاي زيبا، پتينه کاري ساختمان، پتينه کاري منازل،پتينه کاري ادارات،پتينه کاري موسسه سات،پتينه کاري ساختمانهاي تجاري، پتينه ارزان، پتينه گران، پتينه مناسب، پتينه کاري با عکس، سقف کاذب با عکس، پارکت با عکس ، مجسمه همراه عکس،آموزش پتينه کاري، توضيحات پتينه کاري، پارکت هاي مناسب، پارکت ساختمان، پارکت منزل، پارکت موسسه ، پارکت ساختمان تجاري، پارکت ادارات، سقف کاذب منازل، سقف کاذب ادارات، سقف کاذب ساختمان تجاري، خدمات رنگ ، بهترين رنگ ها، خوش رنگ ترين رنگ ها، با کيفيت ترين رنگ ها،عکس پتينه کاري، رنگ دلگشا، پارکت دلگشا، پتينه دلگشا، سقف کاذب دلگشا، مجسمه سازي دلگشا،لوازم نقاشی،نقاشی سیاه قلم، نقاشی رنگ روغن، نقاشی های معروف، نقاشی پرندگان، نقاشی بچه ها،نگارگری،مینیاتور،تاریخچه مینیاتور،هنر،هنر نگارگری،گرانترین نقاشی ها،مینیاتورسازی،هنرمینیاتور ,

| 4:26 | نویسنده : آقای سعید اکبرزاده |

نگارگری هنری خارج از مقوله زمان و مکان

هنر نگارگری ایرانی یا مینیاتور؟

نقاشی ایرانی در دوران ساسانی

نگارگری در ایران باستان

پیدایش هنر تصویری عصر هخامنشیان

نقاشی ایرانی

نگارگری هنری خارج از مقوله زمان و مکان

نگارگری یکی از زیباترین جلوه های طراحی است که با ترکیب شمایل انسانی، طرح های طبیعت و رنگ بندی بعد دار اثری بی بدیل به وجود می آورد.می گویند «زئوس» و «پاراسیو» از معروف ترین نقاشان یونان باستان بودند و با یکدیگر رقابت داشتند. روزی آنها در یک مسابقه نقاشی در حضور مردم شرکت کردند تا بهترین نقاشی یونانی انتخاب شود. «زئوس» روی تابلوی خود یک خوشه انگور کشید و در این کار چنان مهارتی از خودشان داد که پرندگان به تصور آنکه خوشه انگور واقعی است، به سوی آن هجوم آوردند. «پاراسیو» نیز برای نشان دادن نقاشی-اش از رقیب خود دعوت کرد تا پرده نقاشی را کنار بزند...

اما وقتی«زئوس» برای کنار زدن پرده نقاشی جلو رفت متوجه شد که پرده ای وجود ندارد. بلکه «پاراسیو» خود پرده را نقاشی کرده است و در نتیجه همگان برتری «پاراسیو» را به رسمیت شناختند. سخن از هنر نقاشی است، هنری که روح خود را از طبیعت وام گرفته و بیانگر عشق و پاکی و زیبایی است. در میان هنرها، نقاشی می تواند نزدیکترین پیوند را میان جهان معقول و عالم محسوس برقرار سازد. اما در بین شیوه های گوناگون نقاشی، هنر نگارگری ایرانی با استفاده صحیح از رنگ، فرم و فضا شاید یکی از شیوه های موفق به شمار آید. هنر نقاشی ایرانی سابقه ای بس کهن و دیرینه دارد. بیش از دوازده هزار سال قدمت، آن چنان پشتوانه ای برای فرهنگ و هنر این مرز و بوم ساخته است که آن را در میان هنر و تمدن سایر ملل و اقوام شاخص و متمایز می سازد.

نگارگری چنان که در فرهنگ معین آمده، تصویر کوچکی است که در آن ریزه کاری به کار رفته باشد و در واقع نوعی نقاشی خاص مشرق زمین است که در آن قواعد علم فناقله و کالبدشناسی رعایت نمی شود و رنگ، جنبه تزئینی دارد. در واقع هنرمند ایرانی هیچگاه قصد رسیدن به واقع گرایی نداشته است. بلکه او با توسل به خط، سطح و رنگ، جهان را با نظر خود به صورت ماورالطبیعه می آراید. آنها خود را در بند اصول و قواعد طبیعی گرفتار نمی ساختند و آن چه در دل داشتند به یاری قلم بر صفحه نقش می بستند. دنیای هنر برای هنرمندان این مرز و بوم، گستره ای است برای رسیدن به کمال و معرفت و کشف و شهودی عاشقانه. موسیقی رنگ و رقص خطوط می توانند تا بی نهایت تغییر یافته و جنب و جوش موضوع را با متانتی ستودنی پاس بدارند. هر کدام از این رنگ و خطوط، رمز و رموزی را در دل خود دارد که ریشه در فطرت پاک آدمی دارد که هنرمندان جویای کمال را به منبع اصلی الهامات و زیبایی وصل می کند. هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال با که گویم که در این پرده چه ها می بینم نگارگری ایرانی از اندیشه فلسفی، عرفانی که با روح ایرانی سازگار است نشات گرفته و هنرمند، هنرورزی-های خود را غالبا در خدمت اعتقادات مذهبی خویش قرار می داده است. در کتابی تحت عنوان رموز نهفته در هنر نگارگری، از این رمز و رموز به زیبایی سخن به میان آمده که به اختصار توضیح می دهم. در این مبحث، خطوط را همچون نفس آدمی که دائم در ضعف و گاهی در قدرت به سر می برد می داند که با ضعف و قدرت ترسیم می شوند و در ارتباط با یکدیگر حکایت گر نقش هایی شگرف و طرح های عاشقانه می شوند، گل نیلوفر (یا شاه عباسی) به عنوان نمادی از انسان کامل و به روشنایی رسیده مد نظر هنرمندان است. تیر و کمان، نمادی از دقت نظر و باریک بینی انسان است. صحنه هایی از شکار و گیرودار که در اکثر یادگاری های کهن ایران، بر روی سنگ ها و کتیبه ها جاودانه مانده اند.در هنر ایرانی خرس نماد جهل و کفر است و روباه نماد مکر و حیله ، اژدها نماد امیال و خواسته های اهریمنی آدمیزاد و مار نماد افسون و جادوگری سیاه و نقطه مقابل و متضاد این حیوانات غالبا پرندگان هستتند؛ پرندگانی که ماوا در آسمان قدسی دارند و تا بیکران سیر می کند. سیمرغی که نماد کمال است و همانی که یادآور بخت و اقبال و بازی است، نشان از آزادگی و در عین بندگی دارد و بالاخره هدهد خوش خبر که پیام آور تمام پرندگان و مرغان تسبیح خوان و ارواح ملکوتی است. سرهم نشینی و دلدادگی پیرمرد و زن جوان را استاد فرشچیان در این کتاب به زیبایی بیان می دارد و عنوان می کند: "پیر مرد در هنر ایرانی نشان از صفت کمال خداوند باری تعالی است که با ظاهر پیری شوریده حال، پخته به نمایش گذارده می شود و زن جوان و زیبارو نیز مظهر جمال خداوندی است که تمامی زیبایی های جهان را دربر می گیرد . هنگامی که کمال و جمال در کنار هم قرار می گیرند، یک از زیباترین حالت ها در کنار هم قرار می گیرند؛ یکی از زیباترین حالت ها در هنر نگارگری خلق می گردد و رمز و رموزی از این دست که مشتاقان را به تعمق و تحسین و اغلب به حیرت وا می دارد.نگارگری هنری خارج از مقوله زمان و مکان است. مکانی ناشناخته و غریب که به همه چیز شبیه نیست. هنر نگارگری همواره تلاش داشته حال و هوای عارفانه ای را در قالب آثار خویش نمایان سازد و با نقش و رنگ، شاعر دنیایی باشد که تنها اهل دل و عشاق در آن جای دارند. مقالات هفت گانه تصوف را که عطار به صورت طلب، عشق، معرفت، استغنا،توحید،حیرت و فقر و غنا بیان می دارد را در نقاشی نگار گری به فور می یابیم. نگارگری ایرانی از زمانی آغاز شد که انسان پای بر فلات ایران نهاد و در گوشه و کنار این سرزمین تمدنی درخشان را بنا نهاد. در پاسارگاد و تخت جمشید، نقاشی های دیواری وجود داشت که اغلب در بالا و پائین درهای ورودی قرار گرفته است. در دوره ی اشکانیان، آثار نقاشی دیواری متعددی شناخته شده که قسمت مهمی از این آثار در خارج از مرزهای کنونی کشور قرار دارد. در زمان ساسانیان به خصوص شاهپور دوم نگارگری از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.نقاشی ساسانیان سالیان دراز در داخل ایران و در ممالک دیگر پایدار ماند و بعدها بر هنر اسلامی تاثیر فراوان گذاشت. دربررسی هنر نگارگری در دوران ساسانی به نام «مانی» برمی خوریم که نقاشی ایرانی با نام وی عجین می گردد. وظیفه هنرمند نقاش در دوران مانویان، توجه به عالم بالا، عشق و ستایش به سوی فرزندان نور و ایجاد نفرت نسبت به زاده های تاریکی بود. با ورود اسلام به این کشور پهناور و هنرخیز، تغییراتی به وجود آمد و نگارگری ایرانی که تنها به خلق نگاره های بدون حجم، نور، سایه روشن و به شیوه ی تجریدی می پرداخت، اکنون به خلق آثاری که بهشت را تداعی می کرد، روی آورده بود. پس از بروز اتفاقات تاریخی، نگارگری ایرانی به دوران سلجوقی رسید. دوره ای که در آن شاهد خلق آثاری ارزشمند که ویژگی عمده آن استفاده از رنگ های تخت همراه با قلم گیری های ظریف و انسان هایی با موهای مشکی بلند، معمولا بافته شده با قیافه های ایرانی است، می باشیم و به همین ترتیب در هر دوره از این تاریخ شاهد تغییرات و شکل های متنوع تری از این هنر هستیم، تا به امروز. استاد فرشچیان، نگارگر برجسته ایرانی، آداب و رسوم ، فرهنگ، اعتقادات، باورها و اصالت ایرانی خود را همپای تکنیک های جدید نقاشی ، رنگ بندی، پرسپکتیو و... را به بهترین وجه به جهانیان می شناساند و این اتفاق بسیار خوبی است. اگر آثار نقاشی در دوره های زندیه و قاجاریه را هم بررسی کنیم، تاثیر هنر نقاشی غربی به علت مراودات بازرگانان و ارتباط نقاشان با دنیای غرب، بر نقاشی ایرانی به وفور به چشم می خورد.نقوش غربی، اسلوب و شیوه های اروپایی و تکنیک های آنان، به خصوص کاربرد تکنولوژی نقاشی غربی ، نقاشی ایرانی را دچار تحول و دگرگونی کرد. استفاده از ورنی جهت براق کردن و جلوگیری از هرگونه پاک شدگی و آسیب پذیری، وجود وسایل پیشرفته و به خصوص بوم نقاشی، نقاشی در دوره قاجاریه را به پیشرفت چشم گیری رسانید. استاد کمال الملک به کلی از نقاشی سنتی ایرانی دوری گرفته و به طبیعت پرداخته بود. شیوه نقاشی او ناتورالیستی بود و بیشتر از دیگران در این زمینه تلاش می کرد. بالاخره در دوره معاصر و نقاشی بعد از کمال الملک نقاشی روند پیروی از الگوهای غربی را آغاز کرد و به شش رشته و جریان موازی تبدیل شد: شیوه نگارگری جدید، شیوه نقاشی قهوه خانه، شیوه نقاشی های جدید و نوگرا، شیوه مکتب سقاخانه و شیوه نقاشی خط. در واقع هنرمندان نقاش دوست داشتند از موج عظیم هنر جدید و سبک های متداول در غرب اقتباس نمایند.

هنر نگارگری ایرانی یا مینیاتور؟

مینیاتور در اصل به نقاشی ها و پرداخت کاری های بسیار ظریفی اطلاق می شود که پیرامون به تصویر کشیدن صحنه هایی از کتب مقدس مسیحیان توسط هنرمندان انجام می شده است. در واقع مینیاتور نزد اروپائیان با هنر کتاب آرایی مترادف است که به اکثریت مردمی که سواد خواندن و نوشتن نداشتند فرصت می داد که از مضامین در غالب مفاهیم بهره مند شوند. اما آنچه را که امروز مینیاتور می خوانیم، نقاشی های ظریفی است که بر روی صفحه های طلاکاری و نقره کاری ، عاج، چرم و کتب خطی و کلا تمام وسایل زینتی که در دست جا می شوند، نقش زده می شود. ولی نگارگری ایرانی منحصرا در کتاب یا اندازه کوچک خلاصه نمی شود و مفهوم عام تری دارد و سبک های گوناگون نقاشی ایرانی را شامل می شود، چه آنهایی که در کتاب و نسخ قدیمی صورت گرفته و یا بر دیوارها و بوم ها ی دیگر انجام یافته است. در دوران صفوی با ورود دولتمردان اروپایی و مراودات با هنرمندان، آنها که نقاشی های ایرانی را همسان با مینیاتور های خود می دیدند، آرام آرام واژه مینیاتور را وارد فرهنگ ایران کردند تا جایی که امروز با کمال تاسف هنر ملی خویش را مینیاتور می خوانیم.

از ویژگی های نقاشی ایرانی می توانیم به عدم استفاده از سایه روشن، تابش طبیعی نور از یک زاویه خاص، عدم استفاده از پرسپکتیو و نمایش عمق، به کار بردن رنگ های درخشان و تخت و نمایش اشیا از بهترین زاویه را عنوان کرد. وقتی از عنصر خیال بهره می گیری و در واقع بیان زیباتری را برای تفکر و نوع نگرش خود به دنیای پیرامون انتخاب می کنی، این اتفاق خیلی آرامش دهنده و زیباست. وقتی بر روی موضوعی متمرکز می-شوی دیگر زمان در اختیار تو نیست و ساعت ها در دنیایی که در حال خلق آن هستی سفر می کنی، مشکلات و دغدغه های روزمره به کلی فراموش می شوند و فقط و فقط به انتهای این سفر می اندیشی که سربلند و پیروز بیرون بیایی. برای موفقیت در این رشته شناخت، علاقه، پشتکار و تمرین مهم ترین اصول هستند. من در ابتدا به دلیل مخالفت های خانواده به صورت خودآموز شروع کردم، ولی از دوران دانشجویی به صورت حرفه ای وارد این رشته شدم و زیر نظر استادم، آقای امیر خیز، طراحی سنتی را آموزش دیدم. از آن دوران به بعد، بیشتر سعی و تلاش خودم بود. در بیشتر نمایشگاه های فرش شرکت می کردم. در اصفهان ساعت های متوالی در میدان نقش جهان، عالی قاپو، مسجد شیخ لطف ا... و سایر اماکن تاریخی می نشستم و بناهای قدیمی را نگاه می کردم . مطالعه ی فراوان، عکس، تمرین و تمرین و تمرین. و به جوانان عزیز و هنر دوستان هم همین توصیه را دارم. در ابتدا اصالت و قداست این هنر را درک کنند و با شناخت و علاقه وارد این رشته شوند. مطمئنا جوانان ایرانی با ممارست و تمرین به یاری حق موفق خواهند شد و ما می توانیم نمونه هایی مثال زدنی همچون استاد فرشچیان را به جهانیان معرفی میکنیم.

نقاشی ایرانی

نقاشی ایرانی که به نقاشیهای مینیاتور گفته می شود یکی از شیوه های پیکرنگاری است که در آن اصول زیبا شناسی و طرافت به حد کمال به کار رفته و هنری اصیل و منحصر به فرد می باشد.هنرمندان ایرانی هرگز نخواستند دنیای واقعی را درنقاشی خودشان نشان دهند بلکه شکل و روح آن را در یک طرح مخصوصی ریخته و منعکس نمودند.به عبارت دیگر باید گفت که نگارگران ایرانی دنیای حجمی سه بعدی را تبدیل به دنیای دو بعدی نمودند. در این نقاشی رنگها بطور مسطح به کار می رود .بدون اینکه مدل یا قالبی در تصویر یا مناظره در نظر گرفته شود.با وجود این سوژه های پیچیده و درهم به خوبی نمایش داده می شود.مانند جنگلها که در آن تعداد زیادی اسب و فیل شرکت دارند و یا فرشتگانی که از آسمان فرود می آیند و یا دربار سلطنتی با عده زیادی درباریان و ملازمان .آنچه به نظر مسلم می آید آن است که تکنیک های نقاشی دوبعدی هیچگونه محدودیتی در کار هنرمند به وجود نیاورده است.گرچه در نقاشی دوبعدی برخی از جنبه ها حذف می گردد ،اما در نقاشی های دوره صفویه مشاهده می شود که هنرمند تقریبا همه چیز را می تواند نشان دهد اشیاء دور در بالای تصویر نشان داده می شود و اشیاء نزدیک در پایین آن .گاه اشیاء دور کوچکتر تصویر می شوند.باغها و کاخهای سلطنتی و استخرها به گونه ای نمایش داده می شوند که گویی از بالا به آنها می نگرند.شیفتگان نگارگری ایرانی غالباٌ لطافت و ریزه کاری های هنرمندان ایرانی را در رنگ آمیزی این آثار تحسین می کنند و گاه با بکاربردن دو یا سه رنگ آنچنان ترکیب زیبایی به وجود می آورند که شگفت انگیز است.گاه نگارگر از یک رنگ بیش از ده دوازده سایه به وجود می آورد .هر یک از این سایه رنگها به زیبایی تمام نقاشی می افزاید و به تنهایی هم زیبا و جالب است درست مانند آواز دسته جمعی خوانندگان اپرا که آواز فرد فرد آنها نیز لذت بخش است.به کاربردن رنگهای تند بیانگر حالت هیجان و شدت است .رنگ قرمز تند و یا آبی تند مبین عشق و دلدادگی است.ترکیب قرمز و نارنجی و بنفش و زرد نماینده احترام و ستایش یا ترس است.نمایاندن چیزهای ساده مانند شب و روز با استفاده از رنگهای تیره و درخشان امکان پذیر است.هنرمندان برای نشان دادن روز متوسل به رنگهای طلایی و آبی روشن با خورشید نورانی می شوند.مشعل و شمع وماه نماینده شب است .برخی از صحنه ها مثل برف و بوران با ذرات سفید رنگ روی تمام نقاشی نشان داده می شود .در نگارگری ایرانی به ندرت می توان نقطه مرکزی که توجه را جلب کند پیدا نمود .و از بکارگیری اصولی که در نقاشی اروپا رایج است دوری می کنند و با حذف پرسپکتیو فضایی و دوری از عمق نمایی که به وسیله حجم و سایه روشن انجام می گیرد و چیزی جز خطای چشم نیست همت گماشتند و قلمگیری را جایگزین آن کرده اند.ترکیب نقاشی هنرمندان ایرانی بگونه ای نیست که توجه بیننده را به یک نقطه جلب نماید .بلکه تابلو طوری طراحی می گردد که نگاه تماشاگر به ماوراء سوژه داستان و سایر رنگها و تصاویر کشانیده شود.مثلاً توجه بیننده به یک شاهزاده خانم و سپس به طرح و شکل تاج او و از آن به گلی در نزدیکی شاهزاده خانم و از آنجا به باغ و چمن روح افزایی که در آن جویبار هایی دل انگیز و یا کوههایی مرتفع تصویر شده است ،سیر می کند.در نگارگری ایرانی از نقش گیاهان به زیباتریت روش استفاده شده است و فرم نقاشی را به صورت مجموعه ای از شاخ و برگ بهم پیوسته و یا تصاویر و صورتهای تکراری درآمده ،این سبک تزئینی زیبا با خطهای منحنی و راست که تا بینهایت ادامه دارد در بیشتر پرده های ایرانی دیده می شود .در تمام این آثار جنبش و حیات به چشم می خورد .برگها مانند اینکه در معرض نسیم باد قرار گرفته باشند ،پرپر می زننددر نگارگری ایرانی انگشت روی لب نشانه حیرت است حال آنکه این حالت در غرب مفهوم سکوت دارد.کسی که در دستهای خود را بالای گوشهایش نگه داشته علامت نهایت احترام است.یکی دیگراز ویژگی های نگارگری ایرانی جنبه های غیر جدی و شادی آور آن می باشد .در نگارگری ایرانی شوخی و کمدی حالت زننده ندارد زیرا این هنر از طبقه اشراف مایه می گیرد و در بسیاری موارد نگارگری ایرانی یک هنر پیچیده به نظر می آید و باید گفت این ویژگی نموداری از تمدن درخشان و چندجانبه ایران زمین است.در نگارگری ایرانی جنبه تزئینی آن برای آرامش و لذت معنوی و همچنین سوژه های هیجان انگیز برای برانگیختن احساسات و شوخی و طنز و سرگرمی وجود دارد.ز جالب ترین ویژگی نگارگری ایرانی آن است که ضمن ایجاد شادی و لذت ،سرگرم کننده هم است .داستانهایی که در این تصاویر بیان می شود ،فشرده از داستان تمدنی است که آنها را به وجود آورده است.نگارگری ایرانی تاریخ ، سیاست و دین را یکجا ارائه می دهد و داستان روح وجسم را با هم بازگو می نماید.همچنین این تصاویر دل انگیز مارا به درون کاخ های با شکوه هدایت کرده و پاره ای از آداب و رسوم و جشنهای ایران باستان را نشان می دهد. گاه موضوعاتی که در شعر آمده الهام بخش معدودی از کارهای هنری شده است. شاهنامه فردوسی ،دیوان حافظ ،خیام ،مولوی ،نظامی گنجوی الگوی خوبی برای نقش آفرینی هنرمندان بوده است.

نگارگری در ایران باستان

معمولا در کتابهای تاریخ هنر مطلب را از نقاشی های دوران غارنشینی انسان آغاز می نمایند .در کشور ایران تا سالهای اخیر چنین نقاشهایی شناخته نشده بود و به هنگام مطالعه نقاشی در دوران های پیش از تاریخ به توضیح نقوشی که برروی سفالهای بدون لعاب و لعابدار بکار رفته بود اکتفا می شد.بر اثر کاوشهای باستان شناسی در سالهای اخیر و پیدا شدن نقاشیهای انسانهای غارنشین در کوهستانهای لرستان ,اکنون می توان این فصل را با اشاره بدین نمونه ها آغاز کرد.هرچند نمونه های این هنر که به وسیله مردمان ساکن در غارهای لرستان بردیوارهای محل سکونت ایشان بکار رفته ,از نظر قدمت و تکامل به پای نقوش غارهایی چون لاسکو Lascaox در فرانسه و آلتامیرا Altamira در اسپانیا نمی رسد , ولی از نظر مطالعه روحیه ای که در تصویر کردن آن به کار رفته ,میان آنها و نقوش فوق روابطی نزدیک می توان یافت .همانگونه که در آثار غارهای پیش از تاریخ اروپا بیشتر نقوش براساس اعتقادات جادویی و آثار سحرانگیز به وجود آمده ,به همان گونه نقاشیهای غارهای لرستان را نیز می توان متعلق به جهانی مشابه که در آن نظر انسان به سوی افق های مرموز متوجه بوده است ,دانست.نقوش غارهای لرستان از نظر تاریخی و تداوم کاملاً با هنر نقاشی ایران تا روزگار ما پیوستگی دارد .در نقوش این غارها بیشتر به صحنه های رزم و شکار و تصویر حیوانات گوناگون به ویژه گوزن ,آهو ,کل توجه شده است و خواسته اند در این تصاویر پیروزی صاحب تصویر را بردشمن یا به هنگام شکار مجسم نمایند.پس از این نقوش نقاشیهایی که بردیوارهای ساختمان های یافت شده در تپه ملیان فارس بکار رفته است درخور اهمیت فراوان است این تصاویر که با رنگهای اخرایی و گل ماشی و سیاه منقوش گردیده و به وسیله آقای ویلیام سمنر (William Samner) کشف شده به پنج هزار سال پیش تعلق دارد و ازجمله کهنترین نقاشیهای دیواری در ایران به شمار می رود .این تصاویر بیشتر از نقوش هندسی تشکیل شده است.یافتن این نمونه ها و نقاشیهای غارهای یاد شده نوید می دهد که ممکن است در آینده آثار مهمتری از نمونه های این هنر مکشوف گردد و برتاریخ نقاشی ایران در زمانهای مهن روشنایئهای تازه بیفکند.علاوه بر نقاشی غارها در نقاطی باستانی مانند شوش ,تپه سیلک ,چشمه علی , تل باکون ,در همین ادوار آثار مصور بسیار بدست آمده که نمایشگر رشد هنرهای تصویری در ایران باستان می باشد به ویژه در این زمانها به نقش حیوانات توجه زیادی شده و بنیان هنر حیوان سازی که دورانهای بعدی ایران که شهرت جهانی دارد در همین ادوار ریخته شده است .که از میان هزاران نمونه برجسته می توان به نقش بزکوهی با شاخهای بسیار زیبا که برروی ساغرهای سفالین شوش منقوش گردیده , اشاره کرد.در تمام این تصاویر توجه بسیار به نمایش دنیای درونی نقش معطوف گردیده به گونه ای که با کمترین اندازه ممکن خط و رنگ و سطح ,عمیقترین مسائل مربوط به کیفیت ساختمانی موجود و برخوردار با دنیای خارج نمایش شده است – هنرهای تصویری ایران در تمام طول تاریخ این ویژگی را حفظ کرده است.در اواخر هزاره دوم پیش از میلاد ,سیلک یکی از مراکز مهم هنری ایران به شمار می رفته است پاره ای از نقوش و انسان و اسب که گاه بصورت بالدار طراحی شده و از این دوران بجای مانده است در زمره پخته ترین آثار منقوش به شمار می رود.زیرا در این نقشها تمام ویژگی اسبهایی که در حدود دو هزار و پانصد سال پس از آن در طرح اسب در نگارگری ایرانی به چشم می خوردهنگامی که از هنر نقاشی این دورانها سخن به میان می آید باید در نظر داشت که بطور کلی هنر نقاشی پیش از آنکه برروی پارچه و مقوا و کاغذ بکار رود از هزاران سال پیش از آن برروی دیوار کاخها و یا معابد و یا بصورت کاشی های تزئینی و بررو.ی مصالح دیگری چون چوب و یا سفال و حتی برروی قطعات سنگ و فلز و غیره مرسوم بوده است.از این رو زمانیکه بر مثال از کاشیهای منقوش تخت جمشید سخن به میان می آید باید به خاطر داشت که برروی این کاشیها پیش از آنکه آنها را بدست آتش بسپارند تا پخته گردد درست مانند نقاشی برروی کاغذ و پرده بوسیله قلم مو و رنگهای مختلف همه مقدماتی که در دیگر نقاشیها مرسوم است معمول می گردد و تنها تمایزی که این آثار دارند آنکه در ترکیب رنگهای آنها از نظر شیمیایی ملاحظاتی به عمل آمده است که مواد بکاررفته در آنها به هنگام گداختن در کوزه زایل نگردد و پس از پختن جلادار شوند.

پیدایش هنر تصویری عصر هخامنشیان

در عصر باشکوه تمون شاهنشاهی هخامنشی تزئین کاخها و پرستشگاهها بوسیله نقاشی برروی اندود گچ و یا بوسیله کاشیهای رنگارنگ رواح فوق العاده ای داشت و نمونه های متعدد این آثار در ساختمانهای مربوط به آن دوره بدست آمده .با آنکه این آثار بیشتر بصورت نقش برجسته رنگی پدیدار گشته ولی تمام ویژگیهای یک نقاشی دیواری در آنها بکار رفته است .نمایش چنین لباسها و تزئینات پارچه بقدری خوب انجام گرفته که از روی این نقوش می توان حتی جنس پارچه ای که پوشش سربازان را تشکیل می دهد تشخیص داد.در نقوش دیگر این ساختمانها و آنچه در کاشیهای رنگارنگ تخت جمشید بدست آمده تصویر فروهر FARARAHR و حیوانات افسانه ای و حاشیه شیرها قابل توجه است. پاره ای از این تزئینات دیواری کاملاً بصورت نقاشی و بدون برجستگی ساخته شده است از سوی دیگر در اثر کاوش های باستان شناسی که در پاسارگاد و تخت جمشید انجام گرفته قطعات متعددی نقاشی دیواری برروی گچ بدست آمده که از نظر مطالعه حائز اهمیت است .تعدادی از این آثار در ساختمان معروف به خزانه تخت جمشید یافت شده و معلوم می دارد که بالا و اطراف درهای ورودی با حاشیه گلهای شانزده پر به رنگهای آبی و سفید وقرمز مزین بوده و همچنین ساقه های ستونهای چوبین این قسمت از گچ اندود بوده که روی آنرا با مارپیچها و نقوش زیبای دیگری به رنگهای گوناگون تزئین نموده اند در حفاریهای پاسارگاد نیز تزئینات مشابهی متعلق به ستونهای کاخ یافت شده است .پیدا شدن این آثار نشان می دهد که سنت هنر نقاشی تصویرهای گوناگون آن هرگز در ایران متروک نبوده ولی در هر دوره و عصری بگونه ای خاص تجلی کرده است.از دوران شاهنشاهی اشکانی نقاشیهای دیواری گوناگونی شناخته شده که بخش مهمی از آنها در خارج از مرزهای کنونی کشور ایران قرار دارد.بخش مهمی از آن در دورا اروپوس Dura Europos واقع در قسمتهای شمالی رود فرات یافت شده است . یکی از این نقاشیهای صحنه شکار حیوانات را مجسم می سازد .حالت سوارکار و حیوانات و شیوه طراحی این اثر بی درنگ ما رابه یاد مینیاتورهای ایرانی می اندازد .از عصر اشکانیان در آشور نیز نقوش متعددی بدست آمده که برای شناخت هنر نگارگری این عصر قابل توجه است.آنچه تاکنون از نقاشیهای این دوران در داخل مرزهای کنونی کشور شناخته شده ,آثار با ارزشی است که برروی دیوارها و طاقهای معابد و کاخهای کوه خواجه در سیستان پدیدار گشته است .یا اینکه این آثار از گذشت زمان آسیبهای زیادی دیده ولی با این همه هنوز در شمار مهمترین اسناد برای شناختن نقاشی ایرانی محسوب می گردد. این نقوش دارای تنوع زیاد است و در آن از طرحها ساده گرفته تا تصویر گیاه و حیوان و انسان به چشم می خورد.دریکی از این نگارها تصویر پادشاه و ملکه نموده شده است وهمچنانکه می دانیم در هنر رسمی عصر هخامنشیان تصویر بانوان کمتر به چشم می خورد .در اینجا حالت اندامها و ظرافتی که در نمودن اندام ملکه بکار رفته و طراحی چهره ها بحالت سه رخ کاملاً نسبت به هنرهای تصویری دورانهای پیش از خود تازگی دارد.در هنر تصویری دوره هخامنشیان تمامی چهر ها از نیمرخ نشان داده می شد . همچنین تناسب و زیبایی رنگها دراین نقاشی قابل ملاحظه است .طرز بکاربردن رنگها در این آثار همان است که در نقاشیهای دورانهای پیش مشاهده نمودیم که عبارت است از "بکاربردن رنگها بدون سایه روشن و بصورت مسطح" که از ویژگیهای هنر نگارگری ایرانی در غالب دوران تاریخی خود می باشد و همان سنتی است که در دوران ساسانیان نیز ادامه یافت و در نگاره های ایرانی آغاز عصر اسلامی از آن پیروی شده و به شیوه بسیار زیبایی در مینیاتورها و نقاشیها ی دوره های بعد انعکاس یافته است .این عامل که در مینیاتورهای ایرانی قلم گیری شناخته شده است بطور عموم در بیشتر شیوه هایی که از بکاربردن سایه روشن پرهیز می کنند مشاهده می شود.در صحنه های دیگر نقاشیهای کوه تصاویر گوناگونی از جمله نقش رب النوع و نوازنده , سوارکار و طرحهای مختلف دیگر مشاهده می شود که هرکدام از آنها در حد خود دارای ارزش هنری فراوان می باشد.آنچه در برسی و پژوهش های نگاره های دوران اشکانیان برای تاریخ هنر ایرانی دارای اهمیت است طرحها و شیوه های خاص هنری ایرانی است که پایه آن در روزگاران پیشتر ریخته شده و در این عصر شکل گرفته است.بسیاری از نقوش خاص ایرانی از جمله بکاربردن حاشیه های تزئینی ,گره سازی , طرحهای هندسی ,نقش مخلچه ,گل نیلوفر ,برگ کنگر و بسیاری از طرحهای گوناگون دیگراست

نقاشی ایرانی در دوران شاهنشاهی ساسانی

در این عصر هنر نگارگری ایران وارد مرحله تازه ای از تکامل می گردد .بطور کلی هنر تصویری ایران با توجه به نمودهای گوناگون آن می توان به دو شعبه اصلی تقسیم کرد. یکی شعبه غربی که ارتیاط کم وبیش با هنر بیزانس یعنی روم شرقی دارد ودر حالیکه از آن هنر متأثر بوده در آن تأثیر متقابل نیز داشته است .دیگر شعبه هنری بخش های شرقی ایران که از زمانهای دور دست در این رواج داشته است و تقریباً بدون اینکه وقفه ای در آن ایجاد شود در طی قرون متمادی با تجلیات متنوع ادامه یافته است .و این همان هنری است که بعدها با تأثیرپذیری هائی از هنرهای تصویری خاور دور در دورانهای بعدی مکتب مینیاتور ایرانی و خاصه شیوه هرات را بوجود آورده است.مکتب نقاشی ایران با نام مانی نقاش ،هنرمندی که اینهمه داستان و روایت از چیره دستی او حکایت می کند درآمیخته است .اوراق مزین به نقاشی که در قرن حاضر در تورفان چین بدست آمده است و اهل فن آنها را به مکتب نقاشی مانوی نسبت می دهند مؤید این نکته است که نسبت نقاشی متداول میان مانویان احتمالاً دنبال همان شیوه ای است که بنیانگذاران این طریقه در بین پیروان خود رواج داده است .ضمناً روایات گوناگون که برحسب آنها کتاب مصور وی بنام ارتنگ یا ارژنگ معجزه دین وی بشمار می رفته مطلب بالا را تأیید می نماید.با آنکه بعضی از پزوهندگان (از جمله شادروان بهروز) کتاب فوق را به مهر یا میترا نسبت می دهند با اینهمه توجه به یک نکته اساسی لازم بنظر می رسد و آن انعکاس فوق العاده این شخصیت بعنوان یک نقاش چیره دست در موارد متعدد و بیشمار در ادبیات فارسی است چنانکه در اشعار مختلفی از فردوسی و حافظ و در تاریخ حبیب رالسیر و بسیاری کتابهای دیگر از این هنرمند نامدار ایرانی بعنوان صورتگری بی دلیل یاد شده است .



تاريخ : شنبه 27 ارديبهشت 1393برچسب:پتينه کاري،پارکت،سقف کاذب،مجسمه سازي،پتينه کارهاي زيبا، سقف کاذب هاي زيبا، پارکت هاي زيبا،مجسمه هاي زيبا، پتينه کاري ساختمان، پتينه کاري منازل،پتينه کاري ادارات،پتينه کاري موسسه سات،پتينه کاري ساختمانهاي تجاري، پتينه ارزان، پتينه گران، پتينه مناسب، پتينه کاري با عکس، سقف کاذب با عکس، پارکت با عکس ، مجسمه همراه عکس،آموزش پتينه کاري، توضيحات پتينه کاري، پارکت هاي مناسب، پارکت ساختمان، پارکت منزل، پارکت موسسه ، پارکت ساختمان تجاري، پارکت ادارات، سقف کاذب منازل، سقف کاذب ادارات، سقف کاذب ساختمان تجاري، خدمات رنگ ، بهترين رنگ ها، خوش رنگ ترين رنگ ها، با کيفيت ترين رنگ ها،عکس پتينه کاري، رنگ دلگشا، پارکت دلگشا، پتينه دلگشا، سقف کاذب دلگشا، مجسمه سازي دلگشا،لوازم نقاشی،نقاشی سیاه قلم، نقاشی رنگ روغن، نقاشی های معروف، نقاشی پرندگان، نقاشی بچه ها،نگارگری،مینیاتور،تاریخچه مینیاتور،هنر،هنر نگارگری،گرانترین نقاشی ها،مینیاتورسازی،هنرمینیاتور , | 4:15 | نویسنده : آقای سعید اکبرزاده |

مکتب تهران در مینیاتور

 

اگر به دیده‌ی تحقیق بنگریم و از دل احساس گواهی بخواهیم، معنای هنر را درست درمی‌یابیم و مفهوم هنرمند را به خوبی درک می‌کنیم. هنر ارمغانی آسمانی و موهبتی یزدانی است که از عالم بالا، برای دل‌جویی انسان خسته و سرگشته از ناهمواری‌های زندگی، به وسیله‌ی پاک‌دلانی به نام هنرمند به زمین فرستاده شده است تا آدمی را درگیرودار غم‌ها و ناآرامی‌ها به خوش‌دلی فراخواند و، از لذات روحی آن، بار اندوه را از دوش دلش برگیرد.

در جهان هستی، نیش و نوش لازمه‌ی زندگی است و چون گل و خار چهره‌ی خود را از ما نهان نمی‌دارد، آن‌گاه که شادمانی‌ها و نوشخواری‌ها جای خود را به نیش‌زنی‌های روزگار می‌دهد، هنر است که پا در میان می‌نهد و تحمل ناگواری‌ها را بر ما آسان‌تر می‌سازد.

هنر در حکم دارویی است که از شفاخانه‌ی غیب برای انسان دردمند و رنجور، انسانی که نالنده از نابه‌هنجاری‌ها و نابه‌سامانی‌هاست، فرستاده شده تا آلام درونی او را تسکین بخشد و گرفتاری‌های فکری او را تخفیف دهد. پس، آورنده‌ی این نوشدارو که هنرمندی دردآشناست وجودی گرامی است که این عطیّه‌ی آسمانی و این امانت یزدانی را به هموار کردن رنج بر خویشتن خویش و بردباری در فراز و نشیب‌های تشویش به دست ما می‌رساند و روح بیمارگونه‌ی ما را به درمان‌گری و دل‌نوازی به سوی سلامت رهبری می‌نماید.

هنر، ‌خمیرمایه‌ی حیات و راز تکوین هستی است که سرتاسر وجود، مظاهر تجلّی‌بخش خود را نشان می‌دهد و آفریننده‌ی جهان، همه‌ی آن‌چه را آفریده است در صورت و جلوه‌های گوناگون هنری به معرض شهود و نمود می‌آورد. پس، هنرمند کسی است که با دید عرفانی از جاذبه‌ی این مظاهر و مناظر الهام می‌گیرد و مجذوبیت خود را نسبت به آن‌ها در مرحله‌ی عمل به دیگران وانمود می‌سازد.

از میان هنرها، هنر نقاشی یکی از والاترین و دل‌نشین‌ترین آن‌هاست و از آن جهت که تجسّم زیبایی‌های آفرینش است پیوندی مقدس‌گون با عالم بالا دارد. نقاش با دیدگانی تیزبین و دقتی کاونده به پدیده‌های طبیعت می‌نگرد و جاذبه‌ی آن‌ها او را چنان مسحور می‌سازد که می‌کوشد با گردش کلک مویین از شبیه‌نگاری و صورت‌گری فروگذاشت نکند.

هر بیننده‌ی دل‌آگاهی وقتی کار نقاش را می‌نگرد و عظمت هنرآفرین ازلی را به یاد می‌آورد، که چگونه نگاره‌های جاندارش ذوق هنرنمایی را در این هنرمند به ودیعه گذاشته است، با خواجه‌ی شیرازی هم‌آواز می‌شود که:

خیز تا بر کلک آن نقاش جان‌ افشان کنیم

کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت

نقاشی در انواع گوناگون خود مجال ظهور دارد و در هر قسمت، مشروط به اصالت، به نوعی از کف بیننده دل می‌رباید و باب نشاط را بر روی او می‌گشاید.

یکی از رشته‌های دل‌انگیز و اصیل نقاشی «مینیاتور» است که ویژگی‌اش در تلطیف احساس و نوازش چشم و ظرافت‌های گوناگون موجب نگرشی تفسیرناپذیر درباره‌ی آن شده است.

مینیاتور، نقاشی دل‌پذیر و روح‌انگیزی است که در سایه‌ی طبیعت بالیده و عین طبیعت نیست و برا‌ی خود حال و هوایی خاص و راه و رسمی دیگر دارد. در مینیاتور پدیده‌های طبیعت با رنگ و حرکت ابتکاری و ناز و کرشمه‌ی اکتسابی حالتی رویایی پیدا می‌کند و با لبخندی خوشایند از ظرافت و لطافت پرده‌برداری می‌کند. در این گونه نگارگری، پدیده‌های طبیعت در جامه‌ی رنگ‌های جادویی و حرکات لغزنده و رقص‌مانند جلوه می‌نماید و آدمی را به عالمی نادیده و رویایی که زیبایی‌هایش لطفی خاص و موجوداتش شخصیتی دگردیس دارند می‌کشاند.

از ویژگی‌های مینیاتور، درخشندگی رنگ‌ها و توازن لازم و متناسب است، در حالی که تا حدی ذهنیت را جانشین عینیت می‌کند و در تفکر آدمی اثری مثبت به‌جا می‌گذارد. این هنر دریچه‌هایی از عوالم آرمانی را در تسخیر فکر و روان انسان بر روی وی می‌گشاید و تجلّیاتی از دنیای رویایی را به او می‌نمایاند، از این‌روست که امروز هواداران بسیاری در میان هنرمندان و هنردوستان جهان یافته است.

مینیاتور ایران به سبک نگاره‌هایی گفته می‌شود که از عهد ایلخانان و تیموریان تا اواخر عصر صفوی، در رواج و رونق، پهنه‌ای فراخ داشته و پس از آن جای خود را به شیوه‌ای دیگر داده است. پیش از آن، مکتب نقاشی ایران معروف به «سبک عباسی» است که آمیزه‌ای است از سلیقه‌ی ایران ساسانی و بیزانس با اندکی صبغه‌ی عربی که «مکتب سلجوقی» هم نامیده شده است.

به موجب تحقیقی که از سوی پژوهش‌گران صورت گرفته زادگاه مینیاتور، از دیرباز، کشور ایران بوده که در عهد ساسانیان به وسیله‌ای مانی و شاگردان و پیروانش به چین رفته و از آن‌جا بار دیگر به دست‌یاری مغولان به ایران برگشته است. این حقیقتی است که موردگواهی هنرمندان چینی هم هست و مصداق شعر مولاناست که:

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

بازجوید روزگار وصل خویش

در ویرانه‌های شهر تورفان، واقع در ترکستان چین، مخصوصاً محل «سین‌کیان» در معبدهای مانوی معروف به «مانستان»، بسیاری از این آثار کشف گردیده است که نگاره‌های آن شباهت زیادی به مینیاتورهای ایران دارد.

باری چون مغول‌ها بر قسمتی از چین دست یافته و به جهان‌گشایی‌های دیگر نیز نایل شده بودند، به ذکر فتوح و جهانگیری‌های خود علاقه داشتند و بر آن شدند تا این پیشرفت‌ها را با تصاویر در تاریخ‌ها نویسانده نقش‌بندی کنند. از این‌رو، نقاشانی را از مغولستان چین به دربار خود در ایران فراخواندند تا در کتاب‌های تاریخی به این مقصود تحقّق بخشند. در همان روزگاران، نقاشان ایرانی هم وارد میدان هم‌چشمی و مسابقه با چینیان شدند و با همان شیوه که مورد پسند ایلخانان بود، در هم‌کاری با نقاشان چین، نگارگری را آغاز کردند. این نخستین دوره‌ی مینیاتورنگاری در تبریز بود که نمونه‌های آن در جامع‌التواریخ رشیدی رشیدالدین فضل‌الله همدانی، وزیر ایلخانان، دیده شده است. در این نقاشی‌ها نفوذ نگارگری «چینی» و قدری عناصر «مسیحی نسطوری» به علت ارتباط مغولان با مسیحیان مشهور است، ولی این مکتب به تدریج به سوی ایرانی شدن گرایش پیدا کرد و آغاز این تحوّل را در شاهنامه‌ای که دارنده‌ی آن شخصی به نام «دمونت» بوده است می‌توان دید.

این مکتب اول «تبریز» است و مکتب دوم در زمان پادشاهی «آل جلایر» با ظهور استادانی مانند «جنید بغدادی» و «عبدالحی» و «بابا حیدر» موفق به برداشتن گام‌های بلندی در جهت ایرانی کردن «مینیاتور» گردید تا سرانجام در مکتب سوم «تبریز» که ادامه‌ی مکتب تیموری «هرات» با ویژگی‌های خود بود، هم‌زمان با پادشاهی شاه اسماعیل صفوی، به وسیله‌ی استادان بزرگی چون کمال‌الدین بهزاد، سلطان‌محمد و مظفرعلی و دیگران به شیوه‌ی روشن‌تر و بارزی جنبه‌ی «ایرانی» خود را به دست آورد و از زیر نفوذ «مکتب چینی» رهایی یافت. این دگردیسی آرام، که با ظهور مکتب «قزوین» و مکتب «اصفهان» باز هم به پیشرفت‌هایی در این زمینه دست یافت، در اواخر دوره‌ی صفوی از جهت «مجلس‌آرایی» نتوانست به پایه‌ی نگاره‌هایی چون مجالس «شاهنامه‌ی شاه‌تهماسبی» برسد و به طور کلی مینیاتور ایران پس از سیر تکاملی خود، از سبک «شیراز» گرفته تا هرات، تبریز، قزوین و اصفهان، کم کم به تنزّل گرایید و آثار بازپسین به پایه‌ی نگاره‌های ممتاز پیش‌تر نتوانست رسید. به این علت، در یک حرکت تحوّلی «سبکی» ایرانی با برخورداری از چاشنی مینیاتور و تأثیرپذیری از نقاشی‌های اروپا پدید آمد که پیشاهنگان آن محمدزمان، محمد رفیع، شیخ عباسی و علی‌قلی جبّه‌دار بودند. از آن پس، نزدیک به دویست سال، مینیاتورسازی - یعنی مکتب ایلخانی، تیموری و صفوی - به کلی متروک شد و طبیعت‌نگاری جایی برای خود باز کرد، هر چند در این آثار هم شاخصه‌های نقاشی و فرهنگ ایران باز به خوبی نمایان بود.

پس از انقلاب مشروطیت، که اوضاع سیاسی و اداری ایران دگرگونی یافت و این دگردیسی در همه‌ی شؤون کشوری خودی نشان داد، در هنرهای ملی هم اثر گذاشت و بار دیگر مینیاتور، به علّت نزدیک شدن روابط ایرانیان با اروپا و پیدا شدن خواستاران این سبک از سوی غربی‌ها، حیاتی تازه یافت و نوزایی آن به همّت و پشتکار استادانی چون حسین بهزاد و میرزاآقا امامی، حاج مصورالملکی، میرزاعلی درودی، بهزاد مینیاتور و هادی تجویدی تحقق پیدا کرد. خاصه بنیادگذاری مدرسه‌ی عالی هنرهای ملی، به پای‌مردی روان‌شاد بهزاد مینیاتور، موجب پرورش شاگردان برجسته‌ای در این فن گردید و دو تن که در تشویق و مددکاری آنان تأثیر گذاشتند یکی میرزارضی طالقانی و دیگری ذوالفنون اسفرجانی بودند. میرزا رضی ملقب به صنیع‌همایون از نقاشان میناساز بود و ذوالفنون اسفرجانی از معماران چیره‌دست به شمار می‌رفت.

استادان احیاگر مینیاتور و شاگردان‌شان مانند استاد کریمی، استاد مقیمی، استاد زاویه و بانو نیره‌ی نیک‌آیین پس از ممارست و تتبع در آثار پیشینیان تصرفاتی در مینیاتور کردند و مکتبی به وجود آورند که باید آن را «مکتب تهران» نامید و بر مکتب‌های نقاشی ایران افزود. از جمله تصرفات این بود که چون برخی از هنردوستان نداشتن پرسپکتیو را نقصی در کار مینیاتور می‌شمردند، کوشیدند با وارد کردن پرسپکتیو در مینیاتور آن را با طبیعت آشتی دهند و این کاستی را جبران نمایند. در این عمل، که دست‌بردی به اصالت مینیاتور محسوب می‌شود و قابل نقد است، هر یک به شیوه‌ای خاص عمل کردند در حالی که این عمل کاری التقاطی و خروج از اصالت و ویژگی مینیاتور است و پسند دوستداران این فن نیست. در استفاده از پرسپکتیو کسی که بیش از همه مقید به حفظ اصالت مکتب بود و نخواست آن را به شیوه‌ای نمایان نشان دهد روان‌شاد هادی تجویدی است که در تابلوی مشهور و بسیار نفیس «فردوسی و سلطان محمود» به گونه‌ای عمل کرده که به ویژگی مینیاتور لطمه‌ای نزده است و با دقت بسیار در تابلوی مذکور پرسپکتیو را به سبک مینیاتور وارد کرده است که با طبیعت‌سازی مشتبه نمی‌شود. شاگردان او نیز به شیوه‌ی استاد کار کرده‌اند.

از نقاشان دیگر، میرزا آقای امامی، موسوم به میرزا مهدی، به نحو محافظه‌کارانه‌ای پرسپکتیو را در برخی از مینیاتور‌های خود وارد کرده است، ولی حاج مصورالملکی در این روش پا را فراتر گذاشته است. غیر از عطف توجه به پرسپکتیو، که در کار بسیاری از نقاشان مکتب تهران دیده می‌شود، از مشخصات دیگر این مکتب نحوه‌ی چهره‌پردازی‌هاست که آن‌ها را خوش‌صورت و کاملاً مشابه با زنان و مردان معاصر ایرانی ساخته‌اند و الزام به پرداز زدن را، که در مینیاتورهای پیشین به این گونه سابقه نداشته، معمول کرده‌اند.

رنگ‌های به کار برده‌شده در مکتب تهران اکثراً شفاف و ملایم و جذاب است و به طور کلی کارهای این دوره از دل‌انگیزی خاصی برخوردار است؛ موضوع نگاره‌ها هم مربوط به خلاقیت فکری نقاشان بوده که غیر از داستان‌های معمول در مجالس سابقه‌دار در متون ادبی موضوع‌های دیگری را هم، که بستگی به احساس و دیدگاه نقاش داشته، مورد نگارگری قرار می‌داده‌اند.

امید است مکتب تهران به همّت نقاشان زنده به دخل و تصرّف‌های شایسته - که هم مخالف اصالت مینیاتور نباشد، هم عیناً همان سبک پیشین به‌شمار نیاید - به پیشرفت‌های دیگر دست یابد.



تاريخ : شنبه 27 ارديبهشت 1393برچسب:پتينه کاري,پارکت,سقف کاذب,مجسمه سازي,پتينه کارهاي زيبا, سقف کاذب هاي زيبا, پارکت هاي زيبا,مجسمه هاي زيبا, پتينه کاري ساختمان, پتينه کاري منازل,پتينه کاري ادارات,پتينه کاري موسسه سات,پتينه کاري ساختمانهاي تجاري, پتينه ارزان, پتينه گران, پتينه مناسب, پتينه کاري با عکس, سقف کاذب با عکس, پارکت با عکس , مجسمه همراه عکس,آموزش پتينه کاري, توضيحات پتينه کاري, پارکت هاي مناسب, پارکت ساختمان, پارکت منزل, پارکت موسسه , پارکت ساختمان تجاري, پارکت ادارات, سقف کاذب منازل, سقف کاذب ادارات, سقف کاذب ساختمان تجاري, خدمات رنگ , بهترين رنگ ها, خوش رنگ ترين رنگ ها, با کيفيت ترين رنگ ها,عکس پتينه کاري, رنگ دلگشا, پارکت دلگشا, پتينه دلگشا, سقف کاذب دلگشا, مجسمه سازي دلگشا,لوازم نقاشی,نقاشی سیاه قلم, نقاشی رنگ روغن, نقاشی های معروف, نقاشی پرندگان, نقاشی بچه ها,نگارگری,مینیاتور,تاریخچه مینیاتور,هنر,هنر نگارگری,گرانترین نقاشی ها,مینیاتورسازی,هنرمینیاتور , | 4:6 | نویسنده : آقای سعید اکبرزاده |

 

 

 

 

 

 

 



نقاشی  زیبا از تصویر بچه ها

 

 



 

نقاشی های زیبای سیاه قلم

 

 

 

 



وسایل مورد نیاز نقاشی آکرلیک

وسایل مورد نیاز جهت شرکت در دوره های آکرلیک

رنگ آکرلیک لوور 12 رنگ برای شروع کافیست

 :( رنگ ریوزبسته های کوچک 12 رنگ )

رنگهای بزرگ ریوز و همچنین رنگهای pebeo از هر رنگ برای نقاشی آکرلیک پیشرفته

پالت رنگ

قلم موی شماره 1 :spring pencil

کاردک نقاشی

بوم یا مقوای ماکت هلندی (بسته به سبک کار)

قلم موی زبر و تخت بلند شماره های:2،4،6،8،10

قلم موی نرم و تخت شماره های ،2،4،8،12

قلموی گرد شماره های:2،4،8،12

ظرف آب برای شستشوی رنگها

کمی پارچه نخی

 

 

وسایل مورد نیاز نقاشی رنگ روغن

وسایل مورد نیاز جهت شرکت در دوره های رنگ روغن:

رنگ سفید تیتانیوم

دو پیاله ی کوچک یکی برای تربانتین و یکی برای بزرک

کاردک نقاشی

بوم

جعبه رنگ و پالت مخصوص رنگ روغن

قلموی گرد شماره های: 2،4،8،12

قلم موی نرم و تخت شماره های ،2،4،8،12

قلم موی زبر و تخت بلند شماره های:2،4،6،8،10

قلم موی زبر و تخت کوتاهشماره های:1،2،4،6،8،10

ظرف برای شستشوی رنگها

کمی پارچه نخی

وسایل مورد نیاز نقاشی آبرنگ

وسایل مورد نیاز جهت شرکت در دوره های آبرنگ:

یک جعبه آبرنگ سن پترزبورگ

قلم موی گرد مخصوص آبرنگ شماره های :چهار صفر، صفر ،2،4،6،8

مقوای فابریانو

تخته شاسی

پالت رنگ

قطره چکان

وسایل مورد نیاز مینیاتور و نقاشی گواش

وسایل مورد نیاز جهت شرکت در دوره های مینیاتور و گواش:

تعدای رنگ گواش

رنگهای (گواش Pentel شماره های : 24سرمه ای ، 69 زرشکی ، 12 زرد ، 29سفید ، 70قهوه ای ) الزامی است

رنگ Talenz : سبزروشن شماره 620

سبز تیره شماره 654

مقوای ماکت هلندی

قلموی گرد شماره 1:spring pencil یا قلم موی نگارگری

قلموی گرد شماره های: 2،3،4،5

پالت رنگ

ظرف آب برای شستشوی رنگها

قطره چکان

یک جعبه آبرنگ سن پترزبورگ

کمی پارچه ی نخی

 

وسایل مورد نیاز طراحی

وسایل مورد نیاز جهت شرکت در دوره های آموزشی طراحی:

برگه پارس A3

تخته شاسی A3

مدادHB،B2،B4،B6

مداد محو کن

پاک کن مدادی خمیری

پاک کن مشکی معمولی فابر کاسل

پاک کن مدادی برس دار فابرکاسل

کاغذ کالک

پاک کن خمیری

مداد کنته مشکی

پودر کف دریا

خط کش



 

 



 

 

 



موارد استفاده از پتینه

دکوراتیو کردن دور اشپزخانه open نقش برجسته روی دیوار های پزیرایی و اتاق خواب ها ترمیم دیوارهای آسیب دیده زیبا سازی و دکوراتیو کردن دیوار های راهرو و پارکینگ دکوراتیو کردن حمام و سرویس بهداشتی و نمای ساختمان



تاريخ : یک شنبه 21 ارديبهشت 1393برچسب:, | 6:46 | نویسنده : آقای سعید اکبرزاده |

 

پیتنه کاری چیست؟

 

پتينه کاری هنری است كه در آن با استفاده از رنگ های مختلف و نيز ابزارهاي متفاوت، بافت هاي بصري زيبا و گوناگوني بر روي سطوحي نظير: ديوار، سقف، ستون و … ايجاد می گردد

 

مزايا پتينه كاری

 

·پتينه نسبت به رنگ هاي ساده اي كه عموماً استفاده مي شود دلنشين تر مي باشد. همچنين فضاي زندگي و كار را زيبا و پر نشاط مي شود

 

· اجراي پتينه كاري روي هر سطحي امكان پذير مي باشد. نظير:‌ ديوار ها، سقف، سطوح فلزي، پاراوان ها، پارتيشن ها و

 

· پوشاندن ترك و موج هاي ديوار و سقف ها كه در تمامي ساختمان ها اجتناب ناپذير مي نمايد، از ديگر مزاياي آن مي باشد.

 

· نسبت به رنگ هاي ساده اي كه معمولاً استفاده مي شود (نظير: رنگ هاي سفيد، استخواني و ..) ديرتر كثيفی، غبار و چركی را نشان مي دهد.

 

· 100درصد قابلود شستشو مي باشد.

 

· در صورت زخمي شدن كار به راحتي و در اسرع وقت قابل لكه گيري مي باشد.

 

· پايداري آن تا زماني است كه بخواهيد محل مورد نظر را مجدداً تغيير رنگ دهيد.

 

پتینه کاری ساختمان

 

پتینه کاری دیوار منازل جز يكي از پرطرفدارترين پتینه ها در سرتاسر دنياست . به اين دليل كه يك ديوار ساده می تواند با صرف كمی وقت و هزینه نه چندان زیاد، به يك ديوار بسيار زيبا و چشم نواز تبديل گردد . هنر پتینه کاری دیوار و تکنیک های پتینه ساختمانی بسیار گسترده است، با یک تکه پارچه و یا اسفنج و یا نایلون و کمی رنگ، می توان پتینه کاری دیوار را انجام داده و شکل دیوار را به شکلی زیبا و دلفریب تغییر داد امّا بايد تا حدودی با هنر پتینه کاری ديوار آشنا باشيد .

 

امروزه خوشبختانه رنگ پتینه کاری و ابزار پتینه کاری در كشور ما به شكل قابل قبولي ورود پيدا كرده ، هرچند هنوز با آنچه كه در دنيا جهت پتینه کاری عرضه می گردد فاصله ای بسيار زياد داريم.

 

پتینه کاری روی دیوار

 

پتینه جایگزین مناسب رنگ و بلکا بوده که باعث عایق شدن دیوار نیز می شود از آنجا که هزینه ان نسبت به رنگ و بلکا بالا بوده عمدتا برای دکوراتیو کردن دیوار های خانه از آن استفاده می شود و تنها بخشی از دیوار را پتینه می کنند .

 

 



نمونه های زیبایی از سقف کاذب

 

 



نمونه های زیبایی از پارکت



نمونه پتینه کاری