زندگینامه شهریار
سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار بهسال ۱۲۸۵ در شهر تبریز متولد شد. وی در روزهای آخر عمر بهدلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از مرگ در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ بنا به وصیت خود در مقبرةالشعرای تبریز مدفون گشت.
پس از پایان سیکل اول متوسطه در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامهٔ تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسهٔ دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشتهٔ پزشکی ادامهٔ تحصیل داد.حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک پزشکی بهعلت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیشآمدهای دیگر ترک تحصیل کرد(گفته میشود شهریار دانشجوی سال آخر رشتهٔ پزشکی بود که عاشق دختری شد. پس از مدتی خواستگاری نیز از سوی دربار برای دختر پیدا میشود. گویا خانوادهٔ دختر با توجه به وضع مالی محمدحسین تصمیم میگیرند که دختر خود را به خواستگار مرفهتر بدهند. این شکست عشقی بر شهریار بسیار گران آمد و با اینکه فقط یک سال به پایان دورهٔ ۷ سالهٔ رشتهٔ پزشکی ماندهبود، ترک تحصیل کرد. شهریار بعد از این شکست عشقی که منجر به ترک تحصیل وی میشود. بهصورت جدی به شعر روی میآورد و منظومههای بسیاری را میسراید) پس از سفری چهارساله به خراسان برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت.او بهسال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. دانشگاه تبریز شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکدهٔ ادبیات تبریز را نیز به وی اعطا نمود.در سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود -حیدربابایه سلام- را میسراید.
وی اولین دفتر شعر خود را در سال ۱۳۰۸ با مقدمهٔ ملک الشعرای بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری منتشر کرد. بسیاری از اشعار او به فارسی و ترکی آذربایجانی جزء آثار ماندگار این زبانهاست.
زندگینامه محمد سلمانی
محمد سلماني متولد 1334 می باشد.
محمد سلمانی از شاعران غزلسراي روزگار ماست. وي از جمله معدود شاعران امروز است كه با وقوف و آگاهي از چم و خم و ويژگيهاي خاص غزل اين سالها در هواي تغزل تنفس ميكند. اولين موضوعي كه ممكن است در مورد غزل در اين سالها به ذهن اهالي شعر و ادب خطور نمايد، بحث تجويز يا عدم تجويز اين قالب در اين برهه از تاريخ است كه با تعاريفي آوانگارد و پارادوكسيكال به سر ميبرد؛ كه آيا اين قالب سنتي با چارچوب مشخص و محدود خود ميتواند پاسخگوي نيازها و دغدغههاي انسان امروز باشد.
زندگینامه شفیعی کدکنی
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در سال ۱۳۱۸ دربخش كدكن شهرستان تربت حیدریه در استان خراسان رضوی، چشم به جهان گشود.
شفیعی کدکنی دورههای دبستان و دبیرستان را در مشهد گذراند و چندی نیز به فراگیری زبان و ادبیات عرب , فقه ، کلام و اصول سپری کرد. او مدرک کارشناسی خود را در رشتهٔ زبان و ادبیات پارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری را نیز در همین رشته از دانشگاه تهران گرفت .
وی سرودن شعر را از جوانی به شیوهٔ کلاسیک آغاز کرد. ولی پس از چندی به سوی سبک نو مشهور به نیما یوشیج روی آورد .او با نوشتن در کوچه باغ های نیشابور به نامآوری رسید. آثار شفیعی را میتوان به دو گروه انتقادی و مجموعه اشعار خود وی تقسیم کرد. آثار انتقادی این نویسنده، شامل تصحیح آثار کلاسیک فارسی و نگارش مقالاتی در حوزه نظریه ادبی میشود، که بخشی از آنها در زیر آورده شدهاند. در میان آثار نظری شفیعی کدکنی کتاب موسیقی شعر جایگاهی ویژه دارد و در میان مجموعه اشعار در کوچه باغهای نشابور آوازه بیشتری دارد.
آثار شفیعی کدکنی:
زمزمهها ، شبخوانی ، از زبان برگ ، درکوچه باغ های نیشابور ، بوی جوی مولیان ، از بودن و سرودن ، مثل درخت در شب باران ، هزاره دوم آهوی کوهی ، صور خیال در شعر فارسی ، موسیقی شعر ،قلندریه در تاریخ ، ادوار شعر فارسی از مشروطه تا سقوط سلطنت ، زمینهٔ اجتماعی شعر فارسی ، آن سوی حرف و صوت ،میراث عرفانی ایران و...
زندگینامه شاه نعمت الله ولی
سید نورالدین نعمتالله بن محمد بن کمالالدین یحیی کوه بنانی کرمانی معروف به سید نورالدین شاه نعمت الله ولی ماهانی کرمانی(شاه نعمتالله ولی) شاعر و عارف در سال ۷۳۱ هجری قمری متولد و در سال ۸۳۲ در ماهان کرمان وفات یافت.
در ۵ سالگی با تصوف و عرفان آشنا شد و پدرش میر عبدالله، او را به مجالس صوفیه میبرد. شهر حلب در آن زمان مرکز مکتب وحدت وجودی ابن عربی بود. شاه نعمتالله از این فرصت استفاده کرده و در حلب در خدمت محیالدین ابن عربی قرار گرفت و از مکتب و عرفان او بهره برد. شاه نعمتالله برای پیشرفت در علوم و فراگیری بیشتر علوم دینی به شیراز سفر کرد. شهر شیراز در آن زمان از مراکز اصلی دروس فقه و مذاهب سنّی بود. شاه نعمتالله برای یافتن مرشد و مراد خود به این سو و آن سو و در خدمت شیوخ و مشایخ زیادی قدم برداشت.
شاه نعمتالله علوم مقدماتی را نزد شیخ رکنالدین شیرازی تحصیل کرده و علم بلاغت را خدمت شیخ شمسالدین مکی و حکمت را نزد سید جلالالدین خوارزمی و اصول و فقه را نزد قاضی عضدالدین ایجی آموخت و چون علوم ظاهری طبع اورا قانع نمیکرد سالها به ریاضت و تصفیه و تزکیه باطن مشغول گردید و در پی مراد به سیر و سفر پرداخت تا عاقبت به مکه مشرف شد و به خدمت شیخ عبدالله یافعی رسید:
شیخ ما در حرم مرح
قطب وقت و یگانه عالم
زدمش مرده میشدی زنده
نفسـش همچو عیسی مریم
نعمت الله مــرید حضــرت اوست
شیــخ عبــــدالله است او فافهـــم
شاه نعمت الله، به سیر و سفر در ممالک مصر و حجاز و ترکستان و ایران پرداخت و به نشر عرفان وتصوف همت گمارد. او بیست و چهار ساله بود که در مکه با شیخ عفیفالدین یافعی دیدار کرد. شیخ یافعی از عرفای بزرگ و با عظمت آن دوران به شمار میآمد. شیخ یافعی به سلسلههای طریقت شاذلیه و قادریه متصل میشد. شاه نعمتالله هفت سال را با شیخ عارف سپری کرد و از او علوم و دانشهای معنوی زیادی آموخت. شاه نعمتالله بعد از آن به مصر رفت و در آنجا به سوی جهان فرهنگ ایرانی روی آورد. وی در بازگشت به ایران پس از ازدواج با نوه دختری میر حسینی هروی، بهسوی کوهبنان کرمان عزیمت کرد و در آنجا به ریاضت طویل المدتی پرداخت که مکان مورد نظر بنام تخت امیر معروف است. در طول این مدت، افراد بسیاری در نزد او به تحصیل علوم و معارف صوفیه پرداختند واز محضر ایشان کسب فیض نمودند. سلسله نعمتاللهی، منسوب به شاه نعمتالله ولی از عرفای بزرگ ایران و اسلام است
زندگینامه احمد شاملو
احمد شاملو در ۲۱ آذر ۱۳۰۴ در خیابان صفی علیشاه تهران متولد شد . ودر ساعت ۹ شب دوم مرداد ۱۳۷۹ درگذشت.
در بیست و دو سالگی (۱۳۲۶) مجموعه اشعار او با نام «آهنگهای فراموش شده» به چاپ میرسد و همزمان کار در نشریاتی مثل «هفته نو» را آغاز میکند.
در سال ۱۳۳۰ او شعر بلند «۲۳» و مجموعه اشعار «قطع نامه» را به چاپ میرساند. در سال ۱۳۳۱ به مدت حدود دو سال مشاورت فرهنگی سفارت مجارستان را به عهده دارد.در سال ۱۳۳۲ پس از کودتای ۲۸ مرداد با بسته شدن فضای سیاسی ایران مجموعه اشعار آهنها و احساس توسط پلیس در چاپخانه سوزانده میشود و پس از چند روز فرار از دست ماموران در چاپخانه روزنامه اطلاعات دستگیر شده، به عنوان زندانی سیاسی به زندان موقت شهربانی و زندان قصر برده میشود. در زندان علاوه بر شعر به نوشتن دستور زبان فارسی میپردازد و قصه بلندی به سیاق امیر ارسلان و ملک بهمن مینویسد که در انتقال از زندان شهربانی به زندان قصر از بین میرود. در ۱۳۳۴ پس از یک سال و چند ماه از زندان آزاد میشود.در سال ۱۳۴۰ با انتشار مجموعه اشعار هوای تازه خود را به عنوان شاعری برجسته تثبیت میکند. این مجموعه حاوی سبک نویی است و بعضی از معروفترین اشعار شاملو همچون پریا و دخترای ننه دریا در این مجموعه منتشر شدهاست.شاملو در سال ۱۳۴۳ دو مجموعه شعر به نامهای آیدا در آینه و لحظهها و همیشه را منتشر میکند و سال بعد نیز مجموعهیی به نام آیدا، درخت و خنجر و خاطره! بیرون میآید.در سال ۱۳۴۶ شاملو سردبیری قسمت ادبی و فرهنگی هفتهنامه خوشه را به عهده میگیرد. همکاری او با نشریه خوشه تا ۱۳۴۸ که نشریه به دستور ساواک تعطیل میشود، ادامه دارد. در این سال او به عضویت کانون نویسندگان ایران نیز در میآید. در سال ۱۳۴۷ او کار روی غزلیات حافظ و تاریخ دوره حافظ را آغاز میکند. نتیجه این تحقیقات بعدها به انتشار دیوان جنجالی حافظ به روایت او انجامید.
در ۱۳۵۵ انجمن قلم و دانشگاه پرینستون از او برای سخنرانی و شعرخوانی دعوت میکنند و از همین رو عازم ایالات متحده میشود. در این سفر او به سخنرانی و شعرخوانی در بوستون و برکلی میپردازد و پیشنهاد دانشگاه کلمبیای نیویورک برای تدوین کتاب کوچه را نمیپذیرد. در ضمن با شاعران و نویسندگان مشهور جهان همچون یاشار کمال، آدونیس، البیاتی و وزنیسینسکی از نزدیک دیدار میکند. این سفر سه ماه به طول میکشد و شاملو سپس به ایران باز میگردد.
هنوز چند ماه نگذشته که او دوباره به عنوان اعتراض به سیاستهای دولت ایران، کشور را ترک میکند و به امریکا سفر میکند و یک سالی در آنجا زندگی میکند و در این مدت در دانشگاههای مختلفی سخنرانی میکند. در ۱۳۵۷ او از آمریکا به انگلستان میرود و در آنجا مدتی سردبیری هفتهنامه «ایرانشهر» در لندن را به عهده میگیرد.پس از انقلاب و بازگشت به ایران به کار در مجلات و روزنامههای مختلف میپردازد. او در ۱۳۵۸ سردبیری هفتهنامه کتاب جمعه را به عهده میگیرد. این هفتهنامه پس از انتشار کمتر از چهل شماره توقیف میشود.از ۱۳۶۲ با بستهتر شدن فضای سیاسی ایران چاپ آثار شاملو نیز متوقف میشود ودر سال ۱۳۷۲ با کمیبازتر شدن فضای سیاسی ایران آثار شاملو به صورت محدود اجازه انتشار میگیرد.
آثار شاملو:
هوای تازه ، باغ آینه ، لحظه ها و همیشه ، آیدا در آینه ، آیدا درخت و خنجر و آینه ، آیدا در آینه ، ققنوس در باران ، مرثیه های خاک ، ابراهیم در آتش ، ترانه های کوچک غربت ، در آستانه ،غزل های سلیمان ،میراث ، لبخند تلخ ، سربازی از دوران سپری شده ،افسانه های کوچک چینی ،مجموعه کتاب کوچه و ...
زندگینامه سیف فرغانی
سیفالدّین ابوالمحامد محمد فرغانی از شاعران ایرانی قرن هفتم و هشتم هجری بود،وی در سال ۷۴۹ هجری وفات یافت.
سیف فرغانی اصالتاً اهل فرغانه ی ماوراء النهر بود به فرغانی شهرت یافت و خود نیز در اشعارش به عنوان «سیف فرغانی» و گاهاً «سیف» تخلص می کرد. ایشان زادگاهش را به دلیل هجوم و آزار و اذیت مغولان و تاتار ،ترک و به آسیای صغیر رفته و در آقسرا شهری کوچک در ترکیه ی امروزی زندگی کرد و همانجا هم درگذشت.
مسکن من ملک روم، مرکز محنت
آقسرا شهر و خانه دار هوان بود
وی از معاصران سعدی بود وارادت بسیار به ایشان داشت وبسیاری از غزلها و برخی از قصاید سعدی را جواب گفته است.
مجموعه ی اشعار سیف فرغانی از قصاید، قطعات، غزلها و رباعیات، نزدیک به دوازده هزار بیت است.
زندگینامه مهدی سهیلی
مهدی سهیلی شاعر و نویسنده ایرانی درهفتم تیر ماه سال ۱۳۰۳ در تهران متولد شد.نام خانوادگی خود را از حاجی علی اکبری سمنانی به سهیلی در سال 1322 تغییر داد . در ۱۹۵۷ چند اثر از وی را در مسکو به چاپ رساندند. او سال ها در رادیو ایران برنامه اجرا کرد. سهیلی در زمینه نمایش نامه نویسی نیز فعالیت داشته است.وی در ۱۸ مرداد ۱۳۶۶ در سن ۶۳ سالگی در گذشت .
پس از پایان تحصیلات ابتدایی به فراگرفتن علوم قدیمیه و صرف و نحو عربی و منطق و معانی نزد استادان فن پرداخت و دوره متوسطه را در دبیرستان نظام آباد به پایان آورد . سپس وارد خدمات مطبوعاتی و روزنامه نگاری شد . اشک مهتاب اولین مجموعه شعر اوست که در فروردین ۱۳۴۷ به چاپ رسید. آتش خشم وی زود زبانه می کشید و زود هم سرد می گشت. در برابر ناملایمات صبور و همچنان شکرگذار بود.یکی از خصوصیات بارز او صراحت در گفتار بود.
وی معتقد است:« حق گفتن و دشمن تراشیدن بسی بهتر است از ناحق شنیدن و دوست یافتن.» وی معتقد به خضوعِ بدون قید و شرط را نمی پذیرفت. او می گوید: مرا بسیار دوست صمیمی و دشمن قدیمی است. که دوستان در پی تهییج من اند و دشمنان در پی ترویج من اند. که خداوند بر عمر یکایکشان بیفزاید.
آثار مهدی سهیلی:
بیا با هم بگرییم ، بوی بهار میدهد ،طلوع محمد ، پرواز در آسمان شعر ، مشاعره ، شعر و زندگی ،یک آسمان ستاره ،گنج غزل ، چشمان تو و آیینهٔ اشک ، هزار خوشهٔ عقیق ، کاروانی از شعر ،باغ های نور ، لحظهها و صحنه ها ، گنجوارهٔ سهیلی ،اولین غم و آخرین نگاه ، نگاهی در سکوت ، ضرب المثل های معروف ایران ، مرا صدا کن ، سرود قرن و عقاب ، چه کنم دلم از سنگ نیست و...
زندگینامه سعدی
سعدی تخلص و شهرت «مشرف الدین» ، مشهور به «شیخ سعدی» ، «شیخ شیراز» است. ولادت سعدی در سالهای اول سده هفتم هجری حدودا در سال 606 ه.ق در شهر شیراز میباشد .شاعر و نویسندهٔ پارسیگوی ایرانی است. مقامش نزد اهل ادب تا بدانجاست که به وی لقب استاد سخن دادهاند. سال وفات او را بعضی 691 ه. ق ذكر كرده اند و گروهی معتقدند كه او در سال 690 ه. ق وفات یافته كه مقبره او در باغی كه محل آن نزدیك به سرچشمه نهر ركن آباد شیراز است قرار دارد.
سعدی پس از تحصیل مقدمات علوم از شیراز به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه به تکمیل دانش خود پرداخت.
او در نظامیه بغداد که مهمترین مرکز علم و دانش آن زمان به حاسب می آید در درس استادان معروفی چون سهروردی شرکت کرد.
سعدی پس از این دوره به حجاز، شام و سوریه رفت و در آخر راهی سفر حج شد.
او در شهرهای شام (سوریه امروزی) به سخنرانی هم می پرداخت ولی در همین حال، بر اثر این سفرها به تجربه و دانش خود نیز می افزود.
سعدی در روزگار سلطنت "اتابک ابوبکر بن سعد" به شیراز بازگشت و در همین ایام دو اثر جاودان بوستان و گلستان را آفرید و به نام «اتابک» و پسرش سعد بن ابوبکر کرد. برخی معتقدند که او لقب سعدی را نیز از همین نام "سعد بن ابوبکر" گرفته است.پس از از بین رفتن حکومت سلغریان، سعدی بار دیگر از شیراز خارج شد و به بغداد و حجاز رفت.
در بازگشت به شیراز، با آن که مورد احترام و تکریم بزرگان فارس بود، بنابر مشهور به خلوت پناه برد و مشغول ریاضت شد.
سعدی، شاعر جهاندیده، جهانگرد و سالک سرزمینهای دور و غریب بود؛ او خود را با تاجران ادویه و کالا و زئران اماکن مقدس همراه می کرد. از پادشاهان حکایتها شنیده و روزگار را با آنان به مدارا می گذراند.
آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات وی است.
مرکز سعدی شناسی ايران از سال ۱۳۸۱ روز اول ارديبهشت ماه را روز سعدی اعلام نمود و در اول ارديبهشت ۱۳۸۹ و در اجلاس شاعران جهان در شیراز، نخستین روز ارديبهشت ماه از سوی نهادهای فرهنگی داخلی و خارجی بهعنوان روز سعدی نامگذاری شد.
زندگینامه سهراب سپهری
سهراب سپهری در ۱۵ مهر ۱۳۰۷ در قم بدنیا آمد . وی شاعر و نقاش بود و از مهمترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبانهای بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده است. وی پس از ابتلا به بیماری سرطان خون در یکم اردیبهشت ۱۳۵۹ در تهران بیمارستان پارس تهران درگذشت و صحن امامزاده سلطانعلی روستای مشهد اردهال کاشان میزبان ابدی سهراب گردید.
سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعهٔ شعر نیمایی خود را به نام مرگ رنگ منتشر کرد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد و به دریافت نشان درجهٔ اول علمی نایل آمد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعهٔ اشعار خود را با عنوان «زندگی خوابها» منتشر کرد. آنگاه به تأسیس کارگاه نقاشی همت گماشت. در آذر ۱۳۳۳ در ادارهٔ کل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) در قسمت موزهها شروع به کار کرد و در هنرستانهای هنرهای زیبا نیز به تدریس میپرداخت. در مهر ۱۳۳۴ ترجمهٔ اشعار ژاپنی از وی در مجلهٔ «سخن» به چاپ رسید. در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت. ضمنا در مدرسهٔ هنرهای زیبای پاریس در رشتهٔ لیتوگرافی نام نویسی کرد. وی همچنین کارهای هنری خود را در نمایشگاهها به معرض نمایش گذاشت. حضور در نمایشگاههای نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت. سهراب سپهری مدتی در ادارهٔ کل اطلاعات وزارت کشاورزی با سمت سرپرست سازمان سمعی و بصری در سال ۱۳۳۷ مشغول به کار شد. از مهر ۱۳۴۰ نیز شروع به تدریس در هنرکدهٔ هنرهای تزئینی تهران نمود. در اسفند همین سال بود که از کلیهٔ مشاغل دولتی به کلی کنارهگیری کرد.
آثار سهراب:
مرگ رنگ ، زندگی خوابها ، آوار آفتاب ، شرق اندوه ، صدای پای آب ، مسافر ، حجم سبز ، ما هیچ ما نگاه ، هشت کتاب
زندگینامه رهی معیری
محمدحسن (بیوک) معیری متخلص به «رهي» ،دهم اردبیهشت ۱۲۸۸ خورشیدی در تهران بدنیا آمد.رهی معیری در سال ۱۳۴۷ خورشیدی در تهران در سن ۵۹ سالگی درگذشت. وی در گورستان ظهیرالدوله شمیران مدفون گردیده است.
رهی معیری تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به پایان برد.
رهی از اوان کودکی به شعر و موسیقی و نقاشی دلبستگی فراوان داشت و در این هنرها بهرهای بسزا یافت.
هفده سال بیش نداشت که اولین رباعی خود را سرود:
کاش امشبم آن شمع طرب میآمد
وین روز مفارقت به شب میآمد
آن لب که چو جان ماست دور از لب ماست
ای کاش که جانِ ما به لب میآمد
پس از اتمام دوره متوسطه وارد خدمت دولتی شد و در مشاغلی چند خدمت کرد. از سال ۱۳۲۲ به ریاست کل انتشارات و تبلیغات وزارت پیشه و هنر (وزارت صنایع) منصوب گردید. پس از بازنشستگی در کتابخانه سلطنتی اشتغال داشت.
اشعار رهی در بیشتر روزنامهها و مجلات ادبی نشر یافت و آثار سیاسی، فکاهی و انتقادی او در روزنامه باباشمل و مجله تهران مصور چاپ میشد. در شعرهای فکاهی و انتقادی از نام مستعار «زاغچه» ، «شاه پريون» ، «گوشهگیر» و «حق گو» استفاده میکرد.
رهی معیری در سالهای آخر عمر در برنامه گلهای رنگارنگ رادیو، در انتخاب شعر با داوود پیرنیا همکاری داشت و پس از او نیز تا پایان زندگی آن برنامه را سرپرستی میکرد.
رهی علاوه بر اشعار دلنشینی که می سرود به ساخت ترانه ها و تصنیف هایی پرداخت که اغلب در رادیو پخش و یا بر صفحات گرامافون ضبط شد ،یکی از معروفترین این آثار ،خزان عشق (تصنیف مشهور "شد خزان گلشن آشنایی" که استاد بدیعزاده آن را اجرا کرد)است
زندگینامه رودکی
ابوعبدالله جعفربن محمدبن حکیمبن عبدالرحمنبن آدم رودکی شاعر قرن سوم و چهارم هجری است. او در روستایی بهنام بَنُج رودک (پنجکنت در تاجیکستان امروزی) در ناحیه رودک در نزدیکی نخشب و سمرقند به دنیا آمد.
رودکی استاد شاعران آغاز قرن چهار هجری قمری ایران است.رودکی را نخستین شاعر بزرگ پارسیگوی و پدر شعر پارسی میدانند و تا پیش از وی کسی دیوان شعر نداشته است .رودکی در هنگام مرگ کور بود. عدهای او را نابینای مادرزاد میدانند و گروهی معتقدند که بعدها نابینا شدهاست. او در اواخر عمر به زادگاهش بنجرود بازگشت و در همانجا به سال ۳۲۹ هجری (۹۴۱ میلادی) در گذشت.
در سال ۱۹۴۰ یعنی هزار سال پس از مرگ رودکی ، صدرالدین عینی ، بنیانگذار ادبیات فارسی تاجیکی برآن شد که از شواهد موجود در «تاریخ سمرقند» گور وی را بیابد. سرانجام پس از تلاشهای بسیار وی موفق شد گور وی را چنان که در تمامی تذکرهها آمده در یک گورستان قدیمی در بنجرود شناسایی نماید.در سال ۱۹۶۵ ، گروهی باستان شناس روسی به رهبری گراسیموف-پیگرتراش نامی روس- گور وی را شکافتند. پس از تحقیقاتی که بر پیکر وی انجام شد و با مبنا قرار دادن اشعار خود شاعر چهرهٔ وی را ترسیم نمودند.نتیجهٔ پژوهشها این شد که کسی چشمان شاعر را درنیاوردهاست بلکه سر وی را روی آتش یا ذغال گداخته گرفتهاند که موجب سوختن و کوری چشم وی گشتهاست.نیز شکستگیهای متعدد در ستون مهرهها و دندههای وی از شکنجه شدنش پیش از مرگ حکایت میکند.
در تذکرهها آمده رودکی چنگ نواز بودهاست.میگویند توان و چیرگی رودکی در شعر و موسیقی به اندازهای بودهاست که نیروی افسونگری شعر و نوازندگی وی در ابونصر سامانی چنان تأثیر گذاشت که وی پس از شنیدن شعر «بوی جوی مولیان» بدون کفش، هرات را به مقصد بخارا ترک کرد.
درباره شمار اشعار وی اقوال مختلف وجود دارد، برخی تعداد اشعار وی را بیش از صدهزاربیت یا صد دفتر گفته اند.
وی غیر از اشعاری که در قالب غزل، قصیده و قطعه دارد کلیله و دمنه را هم به نظم در آورده بود که از آن ابیاتی پراکنده موجود است.از آن همه آثار گرانبهای پدر شعر فارسی، امروزه فقط حدود 550 بیت از ماخذ کهن به دست آمده است.مهمترین اثر او کلیله و دمنه منظوم است. جز آن سه مثنوی از او به ما رسیده و از بقیه اشعارش جز اندکی نماندهاست
زندگینامه رضی الدین آرتیمانی
مير محمد يا سيدمحمد آريتماني معروف به میررضی آرتیمانی (رضیالدین آرتیمانی) از شاعران و عارفان مشهور زمان صفویه است که در نیمه دوم قرن دهم هجری قمری در روستای آرتیمان از توابع تویسرکان به دنیا آمد. وی در سال ۱۰۳۷ هجری قمری دیده از جهان فرو بست.
از زندگي شخصي و حوزه تربيتي رضي الدين و نيز استادان و شاگردانش اطلاعات اندكي به جاي مانده است.
به نقل از لغت نامه دهخدا و تاريخ ادبيات دكتر ذبي ا... مصفا: رضي الدين تحصيلات خود را در همدان پي گرفته و با شاعران همدان و اطراف رابطه داشته كه دربار اصفهان پيوسته به آنجا وابستگي يافته با خاندان شاهي وصلت كرده و به حلقه درباريان شاه عباس وارد شده است. در اواخر عمر از مركز قدرت فاصله گرفت . اگر چه قطع رابطه نكرده به زادگاه خود تويسركان بازگشته و به عزلت و انزوا و تعليم و ارشاد پرداخته است.
ديوان وي حاوي ساقي نامه ، قصايد ، غزليات و رباعيات است كه معروفترین آنها ساقی نامهٔ اوست.
ساقي نامه با همه اطناب و همانندي مضمون ها و تكرار بيت ها ، گاهي نقدهاي زيركانه و تيز بينانه اي دارد كه از جلوه هاي انساني شعر فارسي محسوب ميشود كه همواره دغدغه انساني داشته و نگران رياكاري و نامردمي ها بوده و هرگز وظيفه ارشادي و اصلاحي خود را از ياد نبرده است...
او در سال ۱۰۳۷ هجری قمری دیده از جهان فرو بست. او را در محل خانقاهش در تویسرکان به خاک سپردند.
زندگینامه رابیندرانات تاگور
رابیندرانات تاگور ، شاعر،فیلسوف،موسیقیدان و چهرهپرداز در ۷ مه۱۸۶۱در بنگال هند به دنیا آمد. معرفیت وی بیشتر بخاطر شعرهایش می باشد.وی نخستین آسیایی برنده جایزه نوبل بود.وی در 7 اوت 1940 در حالی که هشتاد سال و سه ماه از زندگیش میگذشت جان سپرد.
در نوامبر همان سال در شانتینیکتان آگاه شد که شعرهای گیتانجلی برایش جایزه نوبل را به ارمغان آورده است. در ۳ ژوئن ۱۹۱۵ دولت انگلستان بدو لقب شوالیه داد ولی پس از کشتار مردم پنجاب در 13 آوریل ۱۹۱۹ تاگور از لقب و نشان انگلیسیها چشم پوشید و آن را برای فرماندار آن زمان هندوستان پس فرستاد.
تاگور در ۱۵ آوریل ۱۹۳۲ به همراه دینشاه ایرانی (از پارسیان نامدار هند) به دعوت دولت ایران به ایران رفت. جشن هفتادمین زادروز او در تهران برپا گردید. در این هنگام از رضاشاه پهلوی شاه آن زمان ایران خواست تا برای آموزش جوانان هندی استادی را به هندوستان به دانشگاه او بفرستد که او ابراهیم پورداوود را برگزید و به هندوستان فرستاد.
تاگور در ۱۵ مه ۱۹۲۶ به دعوت بنیتو موسولینی به ایتالیا ره سپرد. در آن هنگام با جواهرلعل نهرو و همسرش دیدار کرد و میهندوستی و آزادگی وی را ستود.
تاگور در سال ۱۹۱۲ در اندیشه افتاد تا شعرهای دفتر شعر پرآوازه خود گیتانجلی Gitanjali را به انگلیسی برگرداند. وی در ۲۷ مارس همان سال به لندن رفت، در آنجا برگردان گیتانجلی را به پایان رساند.
تاگور نخستین بار در ۱۰ مارس ۱۹۱۵ با ماهاتما گاندی در شانتینیکتان دیدار کرد و گاندی شش روز مهمان تاگور بود. از این پس دوستی پایداری میان این دو پدید آمد. بار دوم در مه ۱۹۲۵ باز گاندی چند روزی را در کنار تاگور گذراند. در هنگامی که در سال ۱۹۳۲ گاندی دست به روزه برای پذیرش خواستههای هندیان از سوی انگلستان زد در آغاز کار نامهای به تاگور نوشت و در آن از او خواست تا برایش دعا کند. تاگور به دیار او شتافت و پس از بیست و شش روز که انگلستان درخواستهای او را پذیرفت وی در حالی که سر بر بالین تاگور داشت روزه خود را گشود. او با وجود ارتباطش با ماهاتما گاندی ، فاصله خودش را با سياست حفظ كرد.
زندگینامه خیام
حکیم عمر خیام (خیامی) در سال 439 هجری (1048 میلادی) در شهر نیشابور و در زمانی به دنیا آمد.مرگ خیام را میان سالهای ۵۱۷-۵۲۰ هجری میدانند که در نیشابور اتفاق افتاد.مقبرهٔ وی هم اکنون در شهر نیشابور، در باغی که آرامگاه امامزاده محروق در آن واقع میباشد، قرار گرفتهاست.
خیام زندگیاش را به عنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد، در حالیکه معاصرانش از رباعیاتی که امروز مایه شهرت و افتخار او هستند بیخبر بودند. معاصران خیام نظیر نظامی یا ابوالحسن بیهقی از شاعری خیام یادی نکردهاند.قدیمیترین کتابی که در آن از خیام شاعر یادی شدهاست، کتاب خریدة القصر از عمادالدین کاتب اصفهانی است. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۷۲ یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ خیام نوشته شدهاست.شهرت خیام به عنوان شاعر مرهون "ادوارد فیتزجرالد" انگلیسیاست که با ترجمهٔ شاعرانهٔ رباعیات وی به انگلیسی، خیام را به جهانیان شناساند.
خیام در سال 461 هجری به قصد سمرقند، نیشابور را ترک کرد و در آنجا تحت حمایت ابوطاهر عبدالرحمن بن احمد , قاضی القضات سمرقند اثربرجسته خودرادر جبر تألیف کرد. خیام سپس به اصفهان رفت و مدت 18 سال در آنجا اقامت گزید و با حمایت ملک شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک، به همراه جمعی از دانشمندان و ریاضیدانان معروف زمانه خود، در رصد خانه ای که به دستور ملکشاه تأسیس شده بود، به انجام تحقیقات نجومی پرداخت. حاصل این تحقیقات اصلاح تقویم رایج در آن زمان و تنظیم تقویم جلالی (لقب سلطان ملکشاه سلجوقی) بود. در تقویم جلالی، سال شمسی تقریباً برابر با 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 45 ثانیه است. سال دوازده ماه دارد 6 ماه نخست هر ماه 31 روز و 5 ماه بعد هر ماه 30 روز و ماه آخر 29 روز است هر چهارسال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز است و آن سال 366 روز است هر چهار سال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز است و آن سال 366 روز می شود در تقویم جلالی هر پنج هزار سال یک روز اختلاف زمان وجود دارد در صورتیکه در تقویم گریگوری هر ده هزار سال سه روز اشتباه دارد.در اوایل دوران زندگي خیام، ابن سینا و ابوریحان بیرونی به اواخر عمر خود رسیده بودند. نظامی او را «حجهالحق» و ابوالفضل بیهقی «امام عصر خود» لقب دادهاند. از خیام به عنوان جانشین ابن سینا و استاد بیبدیلِ فلسفه طبیعی (مادی) ریاضیات، منطق و مابعدالطبیعه یاد میکنند.
زندگینامه خلیل الله خلیلی
خلیلالله خلیلی در سال ۱۲۸۶ خورشیدی(۱۹۱۰ میلادی) در باغ جهانآرای کابل دیده به جهان گشود و در بهار ۱۳۶۶ خورشیدی در هشتاد و سه سالگى در شهر اسلامآباد کشور پاکستان چشم از جهان فرو بست.
استاد خلیلی از طرف مقامات دانشگاهی و ادبی دوبار در طی سالهای ۱۳۳۵ و ۱۳۴۰ به ایران دعوت شدند.
خلیلی در هفت سالگی مادرش را از دست داد و پدرش محمد حسین مستوفى الممالک که از رجال دانشمند کشور خویش بود در فتنههاى محلى به دست حکام ستم پیشه کشته می شود و خلیل الله در یازده سالگی یتیم می شود:
اشک یار کودکیهاى من است
غمگسار بیکسیهاى من است
در یتیمى راز دارم بوده است
مؤنس شــبهاى تــارم بـوده است
اشگ در زندان به من همخانه بود
یار با زنجیر و بازو لانه بود
خلیلی در اوایل دههٔ بیست خورشیدی به عنوان معاون دانشگاه کابل به منصوب شد. در سال ۱۳۳۰ ریاست مستقل مطبوعات را بهعهده گرفت و در سال ۱۳۳۲ بهعنوان مشاور عالی سلطنتی در دربار محمد ظاهر شاه خدمت کرد و نیز مدتی نماینده مجلس بود و در سالهای نخستین دههٔ ۵۰ بهعنوان سفیر کبیر مدتی در عربستان سعودی و سپس در عراق مشغول بهکار بود.
خلیلی در مجموع ۶۲ اثر منظوم و منثور در عرصههای مختلف هنر، ادب، سیاست، فلسفه و عرفان دارد.
زندگینامه سید حسن حسینی
سید حسن حسینی شاعر و نویسنده در سال ۱۳۳۵ در تهران به چشم به جهان گشود و در ۹ فروردین ۱۳۸۳ بر اثر سکته قلبی، درگذشت.
سید حسن موسوی بعد از دریافت دیپلم طبیعی، در رشته تغذیه دانشگاه مشهد ادامه تحصیل داده و مدرک لیسانس دریافت کرد.
وی بدلیل علاقه به ادبیات فوقلیسانس و دکترا را، در رشته ادبیات فارسی گذراند. ایشان به زبان عربی مسلط و با زبانهای ترکی و انگلیسی در حد استفاده از منابع و مآخذ و صحبت کردن و نوشتن آشنا بود.
ایشان در شروع جنگ ایران و عراق سرباز بود. بعد از اتمام دورهیآموزشی، با مسئولیت رادیو ارتش را به عهده گرفت تا چند سال بعد از آزادی خرمشهر، در رادیو ارتش ماند اما به دلیل طولانی شدن جنگ به حوزههنری باز گشت(ایشان در سال ۱۳۵۸مسئولیت بخش ادبیات و شعر را به همراه قیصر امین پور بر عهده داشت) وی در سال ۱۳۶۶ در اثر اختلافاتی که با مدیر وقت حوزههنری داشت، به همراه جمعی از دوستان از جمله قیصر امین پوراستعفا کرده و به تدریس در دانشگاه الزهرا(س) و دانشگاه آزاداسلامی مشغول گردید.
سیّد حسن حسینی از سال ۱۳۷۸ در واحد ویرایش رادیو تا پایان عمر حضور داشت.
ایشان در ۹ فروردین ۱۳۸۳ بر اثر سکته قلبی، درگذشت.
آثار سیدحسن موسوی:
همصدا با حلق اسماعیل ،برادهها ،نگاهی به خویش ،حمام روح ،سفرنامهٔ گردباد ، گزیدهٔ شعر جنگ و دفاع مقدس ،گنجشک و جبرئیل ،شقایق نامه، نوشداروی طرح ژنریک ،از شرابههای روسری مادرم و...
زندگینامه حزین لاحیجی
محمدعلی بن ابوطالب متخلص به حَزین در 27 ربیع الثّانی سال 1103 ق در اصفهان زاده شد. و در سال 1181ق در حدود هفتاد و هشت سالگي در شهر بنارس هند درگذشت و در همان شهر دفن شد.
نام وی محمد بود و به اسامی علی و محمدعلی نیز خوانده می شد.حزین تخلّصی است که سالها بعد یکی از استادانش به نام شیخ خلیل الّه طالقانی برای او برگزید و از آنجا که پدرش اهل لاهیجان بود وی را حزین لاهیجی میگفتند.
تحصیلات خود را از 4 سالگی با آموختن قرآن کریم آغاز کرد و سپس در شهرهای گوناگون از محضر بسیاری از اساتید علوم مختلف بهره مند می شود.نام برخی از اساتید او عبارتند از:
شیخ بهاء الدین گیلانی،میر قوام،میرکمال الدین حسین خسوی،عنایت الله گیلانی، امیر سید حسین طالقانی، حکیم مسیحا،میزا محمّد طاهر قزوینی،شاه محمد شیرازی، عبدالکریم اردکانی و...
حزین به کمک این اساتید و با همت خود، فقه، اصول، هندسه، حدیث، حکمت، منطق، طبّ، ریاضی، عرفان،تصّوف و... را به خوبی فرامی گیرد.او تقریباً در همه این رشته ها تالیفاتی دارد.
حزین از کودکی شعر میگفت. چنین که از سخنان حزین، معاصران و شرح حال نویسانش بر می آید،اشعار او پنج دیوان را شامل می شده است. که بر اثر حمله افغانها و یا سایر حوادث بسیاری از این اشعار از بین رفته است.
حزین هنگام حمله افغانان در اصفهان بود و در سال 1146ق از ترس نادرشاه از ايران به هند پناهنده شد و در ابتدا در دهلي اقامت گزيد و نوزده سال آخر زندگي خود را در بنارس سپری کرد.
حزين لاهيجي از راه لارستان و بندرعباس به هندوستان رفت او پيشتر در سرزمينهاي عراق و حجاز و يمن زندگي كرده بود.
وي «تاريخ صفوي» را در هند نوشت. او در اين كتاب وضعيت اصفهان در زمان حمله افغان را شرح ميدهد.
زندگینامه حافظ
خواجه شمس الدین محمدبن محمد حافظ شیرازی، از بزرگترین شاعران نغزگوی ادبیات فارسی است. حافظ در اوایل قرن هشتم ه.ق- حدود سال 727- در شیراز دیده به جهان گشود.حافظ شاعر بزرگ سده هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیشتر شعرهای او غزل هستند.در مورد سال درگذشت او اختلاف کمتری بین مورخین دیده میشود و به نظر اغلب آنان ۷۹۲ ه. ق است. از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی (متولد ۷۷۷ ه. ق) که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تالیف جامی (متولد ۸۱۷ ه. ق) به صراحت این تاریخ بهعنوان سال وفات خواجه قید شدهاست.آرامگاه حافظ در شهر شیراز و در منطقهٔ حافظیّه می باشد.
حافظ یعنی نگه دارنده و به کسی گفته میشود که بتواند قرآن را از حفظ بخواند.
درباره نحوه زندگی حافظ هیچ اطلاع دقیقی در دست نیست. حتی به مقدار یک خط منبعی که هم عصر او باشد و خاطرهای از حافظ نقل کرده باشد وجود ندارد. اولین شرححالهای مکتوب در مورد حافظ مربوط به بیش از ۱۰۰ سال پس از وفات اوست. تمام شرححالهایی که در حال حاضر در مورد حافظ نوشته میشود بر اساس برداشت شخصی نویسنده از اشعار او و برخی نشانههای تاریخی است که بهطور مستقیم ربطی به حافظ ندارد. مانند شرححال شاهان همعصر حافظ و یا احوال عمومی شهر شیراز در آن روزگار. در روزگار حافظ روزگار زهد فروشی و ریاورزی بوده است. آنان بهجای آنکه بهراستی مردان خدا باشند و روندگان راه حقیقت، اغلب، خرقهداران و پشمینهپوشانی بودند که بویی از عشق نابرده به تندخویی شهرت داشتند و پای از سرای طبیعت بیرون نمینهادند.
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
دیوان حافظ که مشتمل بر حدود ۵۰۰ غزل، چند قصیده، دو مثنوی، چندین قطعه و تعدادی رباعی است، تا کنون بیش از چهارصد بار به اشکال و شیوههای گوناگون، به زبان فارسی و دیگر زبانهای جهان بهچاپ رسیده است.
گوته، شاعر و ادیب مشهور آلمانی، «دیوان غربی - شرقی» خود را تحت تاثیر «دیوان حافظ» سرود، و فصل دوم آن را با نام «حافظنامه» به اشعاری در مدح حافظ اختصاص داد . شعری از اشعار گوته در مدح حافظ:
حافظا، در غزلهایت میشنوم
که شاعران را بزرگ داشتهای.
بنگر که اینک پاسخی فراخورت میدهم:
بزرگ اویی است که این سپاس به بزرگداشتِ اوست.
زندگینامه حسین پناهی
حسین پناهی دژکوه در ۱۳۳۵ در روستای دژکوه از توابع شهرستان كهگيلويه (دهدشت-سوق)در استان کهکيلويه و بويراحمد متولد شد. وی در ۱۴ مرداد ۱۳۸۳ و در سن ۴۹ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت.
پناهی پس از اتمام تحصيل در بهبهان به توصيه و خواست پدر براي تحصيل به مدرسه ي آيت الله گلپايگاني رفته بود و بعد از پايان تحصيلات براي ارشاد و راهنمايي مردم به محل زندگي اش بازگشت.چند ماهي در كسوت روحانيت به مردم خدمت مي كرد. تا اينكه زني براي پرسش مساله اي كه برايش پيش آمده بود پيش حسين مي رود. از حسين مي پرسد كه فضله ي موشي داخل روغن محلي كه حاصل چند ماه زحمت و تلاش ام بود افتاده است، آيا روغن نجس است؟ حسين با وجود اينكه مي دانست روغن نجس است،ولي اينرا هم مي دانست كه حاصل چند ماه تلاش اين زن روستايي، خرج سه چهار ماه خانواده اش را بايد تامين كند، به زن گفت نه همان فضله و مقداري از اطراف آنرا در بياورد و بريزد دور،روغن ديگر مشكلي ندارد.بعد از اين اتفاق بود كه حسين علي رغم فشارهاي اطرافيان، نتوانست تحمل كند كه در كسوت روحانيت باقي بماند. اين اقدام حسين به طرد وي از خانواده نيز منجر شد.حسين به تهران آمد و در مدرسه ي هنري آناهيتا چهار سال درس خواند و دوره بازيگری و نمايشنامه نويسی را گذراند.
پناهی در دهه شصت و اوايل دهه هفتاد او يکی از پرکارترين و خلاق ترين نويسندگان و کارگردانان تلويزيون بود.
به دليل فيزيک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش می باريد و طنز تلخش بازيگر نقش های خاصی بود. اما حسين پناهی بيشتر شاعربود. و اين شاعرانگی در ذره ذره جانش نفوذ داشت. نخستين مجموعه شعر او با نام من و نازی در ۱۳۷۶ منتشرشد،اين مجموعه ي شعر تا كنون بيش از شانزده بار تجديد چاپ شد و به شش زبان زنده ي دنيا ترجمه شده است.
کتابهای حسین پناهی:
من و نازی ، ستاره ، چيزی شبيه زندگی ، دو مرغابی درمه ، گلدان و آفتاب ، پيامبر بی کتاب ، دل شير و ...
زندگینامه خلیل جوادی
خلیل جوادی (۱۳۵۳) شاعر، ترانهسرا و طنزپرداز ایرانی متولد زنجان است.
وی شاعر، ترانهسرا و طنزپرداز است . وی در سال ٧٦، تعدادی از غزلهای خود را به همراه اشعار نُه شاعر دیگر در مجموعهای با عنوان «در سایهی غزل» منتشر کرد. از وی مجموعهی شعر مستقلی نیز با نام «خیابانخوابها» منتشر شده است.دو كتاب جدید خليل جوادي "سمفوني جيرجيركها" و "محكمه الهي" نام دارند.
آثار او در زمینه شعر طنز و ترانه منتشر شدهاست و اغلب اشعار او در زمینههای اجتماعی است .
معروفترین شعر او " محکمه الهی " نام دارد که روز قیامت را با بیانی شیرین و طنز آمیز توصیف میکند.
آیــــه فرستـادم کــه آدم بشیـــد
بــا دلخوشـی کنــار هـم جـم بشید
امــــا شمـا بازی نکــرده باختیـــد
نشـستیـد و خــــدای جعلی ساختیـد
هـر کـدوم از شما خودش خدا شـــد
از مــــا و آیــههای مـا جـدا شــــد
از تـوی جـم یکــی بـُلن شد ایستاد
بُـلن بـُلن هــی صلـــــوات فرستـاد
از اون قیافه هــای پـشـم و پـیـلـی
از اون اعُجـوبـه هـای چـرب و چـیـلی
گف چــرا هیشکی روسری سرش نیست
پس چـرا هیشکی پیش همسرش نیست
چــرا زنـا ایـــن جـــوری بد لبــاسن
مــردای غیـــــرتــی کجــا پلاسـن؟
خــدا بهش گف بتمـرگ حرف نــزن
اینجا کـــه فرقی نـدارن مــــرد و زن...
انتشار کلیپ صوتی شعر محکمه الهی و چرخش دست به دست آن از طریق موبایل و اینترنت خلیل جوادی به اوج محبوبیت خود رسید. وی در این شعر با به چالش کشیدن شخصیتهای ریاکار به وضعیت ناموزون جامعه اعتراض میکند.
یادتــــه کـه چقد ریا میکـــــردی
بنده هــای مـــــارو سیـا مـــی کردی
تا یـــه نفــــر دور و بــــرت مـی دیــــــدی
چقــد ولا الضّــــالّینــــو مـــی کشیـــــدی...
زندگینامه فریدون توللی
فریدون توللی سال ۱۲۹۸ ،در شیراز بدنیا آمد. وی پس از سالها بیماری قلبی در سال ۱۳۶۴ درگذشت.
توللی پس از پایان دوره آموزش های دبستانی و دبیرستانی در شیراز ، وارد دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۲۰ در رشته باستانشناسی دانشکده ادبیات این دانشگاه فارغ التحصیل گردید. سپس به کار باستان شناسی روی آورد و تا مرداد ۱۳۳۲ چندی رئیس ادارهً باستان شناسی استان فارس بود. توللی، پس از شهریور ۱۳۲۰ وارد فعالیتهای سیاسی شد و به نوشتن مقالات سیاسی در نشریات حزب توده و مجموعه سیاسی طنزآمیزی با نام «التفاصیل» پرداخت(التفاصیل وی به نظم و نثر است) توللی پس از کودتای ۲۸ مرداد از فعالیتهای سیاسی دست شست و در کتابخانهً دانشگاه پهلوی شیراز به کار مشغول شد. توللی بر اثر آشنایی با نیما یوشیج در شعر به شیوهً جدید گرایش یافت و به یکی از پیشروان آن تبدیل شد. دفترهای شعر «رها» و «نافه» او محصول همین دوران است.وی بعدها به مخالفت با فرم آزاد نیمایی پرداخت و مجموعهای از غزل و قصیده به شیوهً قدیم را با نام «پویه» منتشر کرد.
دفتر اشعار:
التفاصیل ، رها ، کاروان ، نافه ، پویه ، بازگشت
زندگینامه پژمان بختیاری
حسین پژمان بختیاری، در سال ۱۲۷۹ در تهران به دنیا آمد.
پدر وی علیمرادخان از بزرگان بختیاری و سرداران دوران مشروطه بود که در دشتک سکونت داشت او در اواخر قاجاریه، به منظور تصدی مناصب نظامی به تهران می رود و مادر ایشان عالمتاج قائم مقامی از شاعران زمان قاجار می باشد.
پژمان کارمند وزارت پست تلگراف بود و تا زمان باز نشستگی در آنجا خدمت می کند.
پژمان بختیاری علاقه خاصی به ادبیات کهن داشت و تصحیح دیوان حافظ نمونه ای از کارهایش ایشان بود.
حسین پژمان بختیاری، در سوم آذر ماه ١٣۵٣ در سن٧۴ سالگی بر اثر بیماری سرطان در تهران درگذشت. او را در بهشت زهرا به خاک سپردند.
آثار حسین پژمان بختیاری:
دیوان اشعار ،زن بیچاره ،خاشاک ،محاکمه شاعر ،اندرز یک مادر ،کویر اندیشه ،تاریخ پست و تلگراف در ایران ،سیه روز ،محاکمه شاعر و..
زندگینامه پرسی بیش شلی
پرسی بیش شلی شاعر و غزلسرای انگلیسی در سال 1972 بدنیا آمد و در سال 1822در دریا غرق شد.
مری شلی نویسنده مشهور انگلیسی همسر پرسی بیش شلی می باشد.
پرسی شلی در خانوادهای نجیب زاده و نامدار زاده شد. آموزشش را پدرش و سپس کشیشی به نام ادواردز به عهده گرفتند. همچنین از سوی مادر با شعر انگلیسی آشنا شد. جو سیاسی خانواده اش در آینده و بر چامههایش اثر نهاد. در ده سالگی او را به دبستان فرستادند. در ۱۸۰۴ روانهٔ مدرسهٔ ایتون که چندعمویش در آنجا آموزگار بودند شد. در طول شش سال آموزش در این مدرسه دانش آموزی کامیاب بود ولی با همکلاسیهایش مشکل داشت و آنها بدو لقب شلی دیوانه را داده بودند. پس از چندی به نشر اثرهای نظم و نثر خود پرداخت و در این راه پدربزرگش وی را یاری داد. او چند داستان نوشت. در زمینهٔ شهر دلبستهٔ والتر اسکات و تامس گری بود. به شکار نیز دلبسته بود. در هجده سالگی به دانشگاه آکسفورد رفت و در آنجا با تامس جفرسون هوک آشنا شد که او به شلی در کارهایش یاری بسیار نمود. بیشتر شعرهای او میان سالهای ۱۸۱۲ تا ۱۸۱۳ سروده شد و در آن زمان به چاپ نرسید ولی معشوقه اش هاریت آنها را گردآوری نمود. نخستین اثر منظوم او ملکه ماب نام داشت که در آن زمان شاعری چون لرد بایرون آنرا تایید نمودند. او چند سفر هم به ایتالیا و ایرلند رفت.
سرانجام هنگامی که با چند تن از دوستانش به خلیج اسپزیا رفته بود در آب غرق شد و پیکرش را چند روز پس آن در کرانهٔ دریا یافتند. تن او را سوزاندند و خاکسترش را به کلیسای پرتستان رم سپردند.
زندگینامه سیمین بهبهانی
سیمین خلیلی معروف به سیمین بهبهانی ، ۲۸ تیر ۱۳۰۶ در تهران بدنیا آمد.وی غزلسرای معاصر است و به خاطر سرودن غزل فارسی در وزنهای بیسابقه به «نیمای غزل» معروف است.
پدرش عباس خلیلی به دو زبان فارسی و عربی شعر میگفت و حدود ۱۱۰۰ بیت از ابیات شاهنامه فردوسی را به عربی ترجمه کرده بود و در ضمن رمانهای متعددی مانند روزگار سیاه ، اسرار شب و...را به رشته تحریر درآورد که همگی به چاپ رسیدند.
سیمین بهبهانی ابتدا با حسن بهبهانی ازدواج کرد و به نام خانوادگی همسر خود شناخته شد ولی پس از وی با منوچهر کوشیار ازدواج نمود. او سالها در آموزش و پرورش با سمت دبیری کار کرد،در سال ۱۳۳۷ وارد دانشکده حقوق شد، حال آنكه در رشته ادبیات نیز قبول شده بود. در همان دوران دانشجویی بود که با منوچهر کوشیار آشنا شد و با او ازدواج کرد در سال ۱۳۶۳ منوچهر کوشیار بر اثر سکته قلبی فوت کرد و سیمین با تنها پسرش زندگی را ادامه داد.
سیمین بهبهانی سی سال-از سال ۱۳۳۰ تا سال ۱۳۶۰- تنها به تدریس اشتغال داشت و حتی شغلی مرتبط با رشتهٔ حقوق را قبول نکرد.
در ۱۳۴۸ به عضویت شورای شعر و موسیقی در آمد . سیمین بهبهانی ، هوشنگ ابتهاج ، نادر نادرپور ، یدالله رویایی ، بیژن جلالی و فریدون مشیری این شورا را اداره میکردند . در سال ۱۳۵۷ عضویت در کانون نویسندگان ایران را پذیرفت .
در ۱۳۷۸ سازمان جهانی حقوق بشر در برلین مدال کارل فون اوسی یتسکی را به سیمین بهبهانی اهدا کرد . در همین سال نیز جایزه لیلیان هیلمن / داشیل هامت را سازمان نظارت بر حقوق بشر (HRW) به وی اعطا کرد.
بهبهانی، در روز دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۸ هنگامی که قرار بود برای سخنرانی درباره درباره فمینیسم در روز جهانی زن به پاریس برود، با ممانعت ماموران امنیتی روبرو شد. ماموران با توقیف گذرنامه بهبهانی، به او اعلام کردند که ممنوع الخروج است.
۱۰۳ شعر او به زبان انگلیسی در مجموعه ای تحت عنوان «فنجانی از آفتاب» و ۱۰۲ شعر او دركتابی با عنوان «آن سوی واژه ها» به زبان آلمانی ترجمه شده است.
سیمین بهبهانی دچار بیماری تنفسی و قلبی بود و از پانزدهم مرداد ۱۳۹۳ در کما به سر میبرد ، سرانجام در ۲۸ مرداد ۱۳۹۳ خورشیدی برابر با ۱۹ اوت ۲۰۱۴ میلادی، در سن ۸۷ سالگی درگذشت.
آثار سیمین بهبهانی:
سهتار شکسته ، جای پا ،چلچراغ ، مرمر ، رستاخیز ، خطی ز سرعت و آتش ، دشت ارژن ، کاغذینجامه ، یک دریچه آزادی ، مجموعه اشعار و
زندگینامه محمدعلی بهمنی
محمدعلي بهمني، متولد ۲۷ فروردین ۱۳۲۱ دزفول است و هم اكنون در بندرعباس زندگي مي كند.
بدون شك یكی از مهمترین و جدیترین غزلسرایان جریان موسوم به «غزل مدرن» است. نگاه انسانی و زبان ساده و تغزل بكر او، موجب شده است تا شعری بسراید كه عوام آن را با لذت بخوانند و در عین حال خواص هم بپسندند.
محمدعلی بهمنی در سال ١٣٧٨ موفق به دريافت تنديس خورشيد مهر به عنوان برترين غزلسرای ايران گرديد.در سال ۱۳۸۳ با همت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان هرمزگان , همزمان با برگزاری ششمین کنگره سراسری شعر و داستان جوان در بندرعباس نکوداشت محمدعلی بهمنی برگزار گردید.
آثار محمدعلی بهمنی:
باغ لال ، در بیوزنی ،|عامیانهها ، گیسو-کلاه-کفتر ، گاهی دلم برای خودم تنگ میشود ، غزل ، شاعر شنیدنی است ، عشق است ، نیستان ، کاسه آب دیوژن، امانم بده ، این خانه واژههای نسوزی دارد ، من زنده ام هنوز و غزل فکر می کنم و...
زندگینامه غلامرضا بروسان
غلامرضا بروسان در سال 1352در مشهد بدنیا آمد. همسر ایشان الهام اسلامی نیز شاعر بود.
غلامرضا بروسان نامآشنايي در حوزه شعر نسل جديد و شعر پس از دهه 60 است، بروسان با مجموعه شعر "يك بسته سيگار در تبعيد " ، برگزيده جايزه شعر خبرنگاران شد .
غلامرضا بروسان در 15 مهر 1390 همراه با همسر و دختر شش اله اش در اثر سانحه رانندگی درگذشت.
آثار رضا بروسان :
احتمال پرنده را گیج می کند، یک بسته سیگار در تبعید ، به سمت رودخانه استوکس ، عصاره سوما ، عاشقانه های یک سرباز ، مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است و...
زندگینامه عماد خراسانی
عمادالدین حسنی برقعی ، معروف به عماد خراسانی شاعر مشهور خراسان در سال ۱۳۰۰ و در مشهد به دنیا آمد و از دوازده سالگی سرودن شعر را آغاز کرد، در جوانی "شاهین" تخلص می کرد. سپس تخلص " عماد" را برگزید(تخلص عماد خراسانی را فریدون مشیری برای او انتخاب کرده بود و قبل از آن با تخلص «شاهین» یا «شاخص» شعر مینوشته است) او زندگی سراسر عاسقانه یی داشت و همین عشق و شوریدگی غزلهای او را بر سر زبانها انداخت. عماد یک بار در زندگیاش ازدواج کرد اما همسرش هشت ماه بعد درگذشت. او از سال ۱۳۳۱ در تهران ساکن شد و تا آخر عمرش تنها زندگی کرد.
عماد شاعر عاشقانه هاست؛ عشق در شعر او کیفیتی خاص و عمری پایدار دارد، از این روست که وقتی از عشق سخن می گوید از ژرفای روح و جان خویش بانگ بر می آورد. عماد در اکثر قالب های کلاسیک شعر فارسی اشعار زیبا و ارزشمندی آفریده است. غزل های ناب و قطعات و مسمط های ترکیبی و مثنوی های زیبا، مجموعه اشعار او را کامل می کنند.
عماد خراسانی شاعر معاصر ایرانی صبح سه شنبه 28بهمن پس از یک دوره بیماری در 82 سالگی در تهران درگذشت. و پيكر وي در مشهد تشييع و در جوار آرامگاه فردوسی و مهدي اخوان ثالث، به خاك سپرده شد.
زندگینامه برتولت برشت
برتولت برشت در ۱۰ فوریه ۱۸۹۸ متولد شد. وی شاعر ، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر آلمانی ،سوسیالیست و کمونیست بود. برتولت برشت در ۱۴ اوت ۱۹۵۶ درگذشت.
برتولت برشت شاعری خوشقریحه بود و شعرها، ترانهها و تصنیفهای پرمعنا و دلانگیز بسیاری سرود.او را بیشتر به عنوان نمایشنامهنویس و بنیانگذار تئاتر حماسی (كه نقطه مقابل تئاتر روايى است) ، و بهخاطر نمایشنامههای مشهورش و کارگردانی میشناسند.
او سرودن شعرهایش را در ۱۵ سالگی و پیش از نمایشنامهنویسی آغاز کرد و نخستین سرودههایش را بین سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۷ سرود و آنها را در نشریات محلی منتشر کرد. در سال ۱۹۱۸، هنگامی که به خدمت سربازی اعزام شد افزون بر کار در بیمارستان نظامی پشت جبهه، سرودههایش را همراه با نواختن گیتار برای سربازان میخواند و آنها را مجذوب نوای گرم و سرود دلنشین خود میکرد.
شعرهای نمایشی برشت را از مهمترین آثار او دانستهاند. اینها شعرهایی هستند که به صورت سرود، تصنیف یا ترانه وارد نمایشنامههای او شده و به مناسبتهای موضوعی خاص یا برای غنا بخشیدن به موضوع و افزایش اثرگذاری، به صورت پیش درآمد، میانپرده، موخره یا در میان متن آوردهشدهاند. این شعرها اغلب طنزآمیز یا هزلآمیز هستند و زیر پوستهٔ شوخطبعانهٔ خود مفاهیم بسیار جدی و آگاه کننده داشته و پیامرسان ایدههای نقادانه و اجتماعی برشت هستند. بیشتر نمایشنامههای برشت دربرگیرندهٔ یک یا چند سرود، ترانه و شعر است.
آثار برتولت برشت:
بعل ، مادر ، آدم آدم است ، زندگی گالیله ، اپرای سه پولی ،آوای طبل در شب ، استثناء و قاعده ، دایره گچی قفقازی ، زن نیک ایالت سچوان ، ترس و نکبت رایش سوم ، کله گردها و کله تیزها ، ننه دلاور و فرزندان او ، ارباب پونیتلا و نوکرش ماتی ، صعود و سقوط شهر ماهاگونی ، آنکه گفت آری و آنکه گفت نه و...
زندگینامه باباطاهر
باباطاهر همدانی معروف به بابا طاهر عریان، عارف، شاعر و دوبیتیسرای اواخر سده چهارم و اواسط سده پنجم هجری (سده ۱۱م) بودهاست. بابا لقبی بوده که به پیروان وارسته میدادهاند و عریان به دلیل بریدن وی از تعلقات دنیوی بوده است. مقبره باباطاهر درشهر همدان قرار دارد ونزدیک بقعه امامزاده حارث بن علی واقع است.او پس از ۸۵ سال زندگی وفات یافتهاست.
اشعاری که از بابا طاهر باقی است رباعیاتی است که به لهجه لری (برخی معتقدند ترانه ها یا دو بیتیهای باباطاهر در بحر هزج مسدس محذوف و به لری سروده شدهاست و برخی از محققان زبان وی را راژی و یا راجی و رازی دانستهاند که از گویشهای قدیمی اهالی ری هستند)سروده شده است. با خواندن این اشعار متوجه می شویم که او با سخن بسیار روان وساده وبی پیرایه خود نیکو کاری، خیر خواهی واحسان وترک ظلم وستم به خلق را به خوبی بیان کرده ، او عشق وایمان ودلباختگی خود به مذهب شیعه وتوسل به ائمه اطهار وتضرع به درگاه خدا را چنان باجاذبه بیان می کند که خواننده از خواندن رباعیات خسته نمی شود وناله جانسوز طاهر یکی ازانوار عشق الهی است که درکلمه به کلمه اشعار او این انوار را می بینیم وسوزش وآتش آن را حس نمی کنیم.
از باباطاهر مجموعه ای از سخنان او به زبان عربی باقی است که در آن عقاید عرفانی را در علم ومعرفت وعبادت بیان کرده است و همچنین مجموعه ای، شامل سروده هایش از او به یادگار مانده است.
زندگینامه انوری
اوحدالدّین محمّدبن محمّد انوری ملقب به انوری ابیوردی از شاعران قرن ششم هجری است.
انوری سفرهایی به موصل، بغداد، بلخ، مرو، نیشابور و... کردهاست ولی بیشتر زندگی او در عهد سلطان سنجر به مداحی او و پس از آن در ستایش امرا گذشت. خارج از اشعاری که برای مدح سروده ، چیرهدستی را در قصیده و غزل سرایی به اثبات رسانیده و طبع قوی وی ستودنی است.
تحصیلات او در علوم ادبی و عقلی زمان، خاصّه حکمت و ریاضیات و نجوم بود.او پیرو و مدافع ابن سینا بود:
دیدهٔ جان بوعلی سینا
بود از نور معرفت بینا
سایهٔ آفتاب حکمت او
یافت از مشرق و لوشینا
جان موسی صفات او روشن
به تجلی و شخص او سینا
ای سفیه فقیهنام تو کی
باز دانی زمرد از مینا
ای سفیه فقیهنام تو کی
باز دانی زمرد از مینا
وی همچنین کتابی در شرح اشارات ابن سینا با عنوان البشارات فی شرح الاشارات تألیف کرده بود.
زندگینامه قیصر امین پور
قیصر امین پور در دوم اردیبهشت 1338 چشم به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در گتوند به پایان برد سپس به تهران آمد و دکترای خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران در سال 1376اخذ کرد. وی فعالیت هنری خود را از حوزه اندیشه و هنر اسلامی در سال 1358 آغاز کرد . امین پور پس از تصادفی در سال ۱۳۷۸ همواره از بیماریهای مختلف رنج میبرد و حتی دست کم دو عمل جراحی قلب و پیوند کلیه را پشت سر گذاشته بود و در نهایت حدود ساعت ۳ بامداد سهشنبه ۸ آبان ۱۳۸۶ در بیمارستان دی درگذشت. پیکر این شاعر در زادگاهش گتوند و در کنار مزار شهدای گمنام این شهرستان به خاک سپرده شد.
اولین مجموعه شعرش را با عنوان "تنفس صبح" که بخش عمده آن غزل بود و حدود بیست قطعه شعر آزاد؛ در سال 63 منتشر کرد و در همین سال دومین مجموعه شعرش "در کوچه آفتاب" را به بازار فرستاد.در سال 1365 "منظومه ظهر روز دهم" توسط انتشارات برگ وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى به بازار مىآید که شاعر در این منظومه 28 صفحهاى ظهر عاشورا، غوغاى کربلا و تنهایى عشق را به عنوان جوهره سروده بلندش در نظر مىگیرد.
"آینه هاى ناگهان" تحول کیفى و کمى امینپور را بازتاب مىدهد؛ در این مرحله امینپور به درک روشنترى از شعر و ادبیات مىرسد.در اواسط دهه هفتاد دومین دفتر از اشعار امینپور با عنوان "آینه هاى ناگهان 2"منتشر مىشود که حاوى اشعارى است. "گلها همه آفتابگردانند" در سال 81 منتشر شد که به چاپهاى متعدد رسید و با استقبال خوبى روبهرو شد.
آثار قیصر امین پور:
تنفس صبح ، در کوچه آفتاب ، مثل چشمه - مثل رود ، ظهر روز دهم ، آینه های ناگهان ، گلها همه آفتابگردانند ، بی بال پریدن ، طوفان در پرانتز ، به قول پرستو ، سنت و نو آوری در شعر معاصر و...
زندگینامه الکساندر پوپ
الکساندر پوپ ، ۲۱ مه ۱۶۸۸ در لندن بدنیا آمد.وی شاعر ، نويسنده و طنزپرداز بود و در 30 ماه می 1744 میلادی در سن 56 سالگی درگذشت.
وی نخستین اثر خود را در سن ۱۲ سالگی نگاشت، اما اولین اثر موفق وی در سال ۱۷۱۱، یعنی در سن ۲۳ سالگی، با عنوان «جستاری در نقد» منتشر شد و مورد توجه قرار گرفت.
پوپ در کودکی پسر بسیار خوش رفتاری بود و شیرینی ویژهای در چهرهاش به چشم میخورد».
پدر «پوپ» فرزند کشیشی انگلستانی بود که گرویدنش به فرقه کاتولیک، دشواريهاي بسیاری را برای خانوادهاش به وجود آورد. پروتستانها در قرن 17 میلادی، قدرت را در انگلیس در دست داشتند و هیچ گونه امتیازی برای کاتولیکها قايل نمیشدند و آنها را از حضور در دانشگاهها و استخدام در شغلهای دولتی و عمومی در انگلستان محروم کرده بودند. بنابراین، «پوپ» دورههای تحصیلی خود را با فراز و نشیب فراوانی گذرانده و گاهی نیز دچار تغییرهای اجباری میشد. او خواندن و نوشتن را در خانه و از عمهاش آموخت و بعدها زبان لاتین و یونانی را از کشیشی محلی و دانش شعر فرانسه و ایتالیا را در نوجوانی فرا گرفت. «الکساندر» مدتي نيز در مدرسههای مخفی کاتولیكها در انگلستان درس میخواند. او بيشتر وقت خود را صرف مطالعه كتابهايي مي كرد که در کتابخانه پدرش بود و کاری جز خواندن و نوشتن نداشت. وي در دوران مدرسه نمایشنامه اي نوشت که بر پایه دیالوگ شخصیتهاي نمایشنامه «ایلیاد» تنظیم شده بود.
مهاجرت خانواده «پوپ» به منطقه «بینفیلد» در «ویندسورفورست» در سال 1700میلادی با گرفتار شدن «الکساندر» به بيماري سل همزمان شد. او از سردردهای مزمن رنج میبرد و پشت گوژش نیز مورد تمسخر منتقدان ادبی بود. برخی از بدخواهان «پوپ»، او را با لقب «وزغ گوژپشت» میخواندند. این شاعر انگلیسی، قامتی در حدود 135 سانتیمتر داشت و به ناچار برای جبران گوژی پشتش، نیم تنه كلفتي بر تن میکرد.
«مقالهای درباره نقد» (An Essay on Criticism)، نخستین اثر ماندگار پوپ پس از مهاجرت به لندن است؛ این مقاله مبتني بر نظريه هاي «نئوکلاسیک» بود و ذوق نویسنده را در درک نظم طبیعت نشان میداد. وي درباره طبيعت مي گويد :
«طبیعت خوب و حس خوب باید برای همیشه در کنار یكديگر باشند؛ انسان برای خطا آفريده شده و مقام خدایی برای بخشش است».
«پوپ» دوستاني «ضد کاتولیک» (anti-Catholic Whig) داشت، اما در سال 1713 به گروه Tories تمایل پیدا کرد و عضو باشگاه ((Scriblerus شد. «جاناتان سویفت»، «گی»، «کنگریو» و «رابرت هارلی» از دوستان «پوپ» در حلقه گروه Tory بودند.
«پوپ» در سال 1712 نسخه ابتدایی (THE RAPR OF THE LOCK) را منتشر کرد که طنز زیبایی از جنگ بین دو جنسیت زن و مرد، زندگی خصوصی یک زن با لوازم آرایشی، لباسها، انجیلها و نامههای عاشقانه اوست. این اثر که در سال 1714 کاملتر شد، روایتي از داستان حقيقي درگیری دو خانواده از بين آشنایان «الکساندر پوپ» بود. وي در اين كتاب، جهان اجتماعی امروز و درگیریهای جامعه مرفه را به بوته نقد میکشد و شاید، لزوم ایجاد تحولی را پیشنهاد میکند.
او همواره از شاعرانی همچون Horace) ) و (Vergilius) به نیکی یاد کرده، در سرودن بیتهاي هم قافیه و حماسیاش از آنها الگوبرداری میکرد. پوپ نمايشنامه «ایلیاد و اودیسه» را به زبان انگلیسی برگرداند كه از مهمترين آثار او به شمار مي رود.
موفقیت برگردانهای پوپ به او امکان داد تا از فشار ضد کاتولیکی طرفداران «جیمز دوم» در انگلستان گریخته و به منطقه (Twickenham) نقل مکان کند. او پس از مرگ پدرش در سال 1717 و همچنین مرگ مادرش در سال 1733، همچنان کاتولیک باقی ماند.
از نکتههای خواندنی در زندگی این شاعر انگلیسی میتوان به فراگیری باغبانی و محوطهسازی در منطقه Twickenham اشاره کرد. او در آخرین سالهای عمرش، سرداب زیبایی را در مجرایی ساخت که آبنمای منزلش را به باغچه حیات پشتیاش وصل میکرد. دیوار سرداب از قطعههای صدف و آینه پوشیده شده بود. ویلای «پوپ» که در 15 مایلی شهر لندن قرار داشت، نویسندگانی مانند «سویفت»را که از کمک «پوپ» در انتشار«سفرهای گالیور» (Gulliver's Travels ) بهره برده بودند، شیفته خود می ساخت.
«الکساندر» به همسایهاش خانم «مری ورتلی مونتاگو» علاقه داشت، اما با سرد شدن احساسش نسبت به این بانوی انگلیسی، رابطه نزدیکی را با «مارتا بلانت» آغاز کرد که تا آخر عمرش ادامه یافت. الکساندر، «مارتا» و خواهرش را از سال 1711 میشناخت.
«پوپ» در اثر خود با نام «آزمايشهاي اخلاقي» MORAL ESSAYS)) که در سال 1731 منتشر شد، رفتار را از شخصیت متفاوت دانست و گفت :
«همیشه کردار معرف انسان نیست؛ هر آنکه نکو کند، نکوکار نیست».
زندگینامه اکبر اکسیر
اکبر اکسیر متولد 4/12/1332 آستارا می باشد. دارای مدرک لیسانس ادبیات فارسی و دبیر دبیرستانهای آستارا بوده که در سال 1382 به افتخار بازنشستگی نایل آمده است.
اکبر اکسیر شاعر طنز پرداز ، در کنار پرداختن به شعر ، نقد ، طنز ، روزنامه نگاری و طراحی آرم را ادامه داده است.
وی برنده مسابقه نقد سومین جشنواره انتخاب رسانه و خبرنگاران سال 83 می باشد .تاسیس ادبی شعر کانون و برگزاری شعر شبان و تشکیل حلقه ادبی فرانو از کارهای ایشان می باشد.
کتابهای اکبر اکسیر:
درسوگ سپیداران ، بفرمائید بنشینید صندلی عزیز ، زنبورهای عسل دیابت گرفته اند ،پسته لال سکوت دندان شکن است ،کانگوروها همه جا ایساده و...
زندگینامه پروین اعتصامی
رخشنده اعتصامی مشهور به پروین اعتصامی در بیست و پنجم اسفند ۱۲۸۵ هجری شمسی در تبریز متولد شد و در نیمه شب شانزدهم فروردین ۱۳۲۰ دار فانی را ودا گفت.او یکی از شاعران نامدار ادب فارسی و یکی از مفاخر ارزشمند خطه آذربایجان می باشد که در زمینه شعر و ادب همچنان می درخشد و از شاعران کم نظیر در این عرصه میباشد.
عمر پروین بسیار کوتاه بود، کمتر زنی از میان سخنگویان اقبالی همچون پروین داشت که در دورانی این چنین کوتاه شهرتی فراگیر داشته باشد،بسیاری از ابیات آن بصورت ضرب المثل به زبان خاص و عام جاری گشته است.
در کودکی با خانواده اش به تهران آمد . پدرش که مردی بزرگ بود در زندگی او نقش مهمی داشت ، و هنگامیکه متوجه استعداد دخترش شد ، به پروین در زمینه سرایش شعر کمک کرد.یوسف اعتصامی معروف به اعتصام الملک از نویسندگان و دانشمندان بنام ایران بود. وی اولین (چاپخانه) را در تبریز بنا کرد ، مدتی هم نماینده ی مجلس بود. اعتصام الملک مدیر مجله بنام (بهار) بود که اولین اشعار پروین در همین مجله منتشر شد .شعر زیر را پروین در ۱۲ سالگی سروده است،با خواندن این بیت ها به توانائی او در آن سن و سال پی می برد برخی از زیباترین شعرهایش مربوط به دوران نوجوانی ، یعنی یازده تا چهارده سالگی او می باشد:
ای مُرغک خُرد ، ز آشیانه
پرواز کن و پریدن آموز
تا کی حرکات کودکانه؟
در باغ و چمن چمیدن آموز
رام تو نمی شود زمانه
رام از چه شدی ؟ رمیدن آموز
میندیش که دام هست یا نه
بر مردم چشم ، دیدن آموز
شو روز به فکر آب و دانه
هنگام شب آرمیدن آموز
پروین ، درتیر ماه ۱۳۰۳ شمسی برابر با ماه ۱۹۲۴ میلادی در سن ۱۸ سالگی ، دوره مدرسه دخترانه آمریکایی را که به سرپرستی خانم میس شولر در ایران اداره می شد فارغ التحصیل شد .
پروین در نوزده تیر ماه ۱۳۱۳ با پسر عموی خود که از افسران شهربانی و هنگام وصلت با او رئیس شهربانی در کرمانشاه بود ازدواج کرد و چهار ماه پس از عقد ازدواج به کرمانشاه به خانه شوهر رفت.شوهر پروین از بود. اخلاق نظامی او با روح لطیف و آزاده پروین مغایرت داشت. سرانجام این ازدواج ناهمگون به جدایی کشید و پروین پس از دو ماه و نیم اقامت در خانه شوهر با گذشتن از کابین طلاق گرفت. پروین درباره دوره زناشویی خود سه بیت ذیل را سروده است:
ای گل! تو ز جمعیت گلزار چه دیدی؟
جز سر زنش و بدسری خار چه دیدی؟
ای لعل دل افروز، تو با این همه پرتو
جز مشتری سفله به بازار چه دیدی؟
رفتی به چمن، لیک قفس گشت نصیبت
غیر از قفس ای مرغ گرفتار چه دیدی؟
در سال ۱۳۱۴ دیوان پروین اعتصامی، شاعره توانای ایران، به همت پدر ادیب و گرانمایه اش انتشار یافت . وزارت فرهنگ در سال ۱۳۱۵ مدال درجه سه لیاقت را به پروین اعتصامی اهدا کرد ولی او این مدال را قبول نکرد.
پروین اعتصامی ، پس از کسب افتخارات فراوان و درست در زمانی که برادرش – ابوالفتح اعتصامی – دیوانش را برای چاپ دوم آن حاضر می کرد و در حالی که آسمان ادب و فرهنگ ایران انتظار سال های متمادی خدمت مجدانه وی را داشت تا بسی غنی گردد، بی هیچ نوع سابقه کسالت، ناگهان در روز سوم فروردین ۱۳۲۰ بستری شد پزشک معالج او ، بیماری اش را حصبه تشخیص داده بود ، اما در مداوای او کوتاهی کرد و متاسفانه زمان درمان او گذشت و در حرم فاطمه معصومه در قم به خاک سپرده شد.
خلاصه شعري كه پروين براي سنگ مزار خود سروده است:
اين که خاک سيهش بالين است
اختر چرخ ادب پروين است
گر چه جز تلخي از ايام نديد
هر چه خواهي سخنش شيرين است
صاحب آن همه گفتار امروز
سائل فاتحه و ياسين است
آدمي هر چه توانگر باشد
چون بدين نقطه رسد مسکين است
زندگینامه ژاله اصفهانی
دکتر ژاله اصفهانی (مستانه سلطانی) در سال ۱۳۰۰ بدنیا آمد . وی به شاعر امید معروف بود.وی در هفتم آذر ماه امسال(١٣٨٦)، در سن هشتاد و شش سالگی، در بیمارستانی در لندن زندگی را بدرود گفت و به ابدیت پیوست. او پنجاه و شش سال از عمر هشتاد و شش ساله اش را در تبعید و مهاجرت اجباری سپری کرد.
او اولین شعرش را در هفت سالگی سرود و در سیزده سالگی نام خود را به ژاله تغییر داد . وی در سال ۱۳۲۳ در دانشکد ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت نخستین مجموعه شعرش با عنوان "گلهای خود رو" را دردوران دانشجویی در سن ۲۲ سالگی منتشر کرد.او پس از پروین اعتصامی نخستین زن ایرانی بود که کتاب شعر منتشر می کرد. در سال ١٣٢٥در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به عنوان دانشجو پذیرفته شد.در سال ١٣٢٦ و پس از وقایع آذربایجان، به علت فعالیت های سیاسی همسرش(شمس بدیع تبریزی)، همراه او ناچار به ترک ایران و مهاجرت به اتحاد شوروی شد. نخستین سالهای مهاجرت دراز مدتش را در جمهوری آذربایجان گذراند و در آن سالها دوره پنج ساله ادبیات را در دانشگاه دولتی باکو به پایان رساند. سپس درسال ١٣٣٣ همراه همسر و دو پسرش برای ادامه تحصیل به مسکو رفت و در سال ١٣٣٩ در رشته ادبیات از دانشکده دولتی لامانوسف درجه دکترا گرفت. دومین مجموعه شعر ژاله با همین عنوان "زنده رود" در سال ١٣٤٤ در مسکو منتشر شد و چهارده سال بعد، چاپ دوم آن در تهران امکان انتشار یافت. پس از سقوط سلطنت خاندان پهلوی، و در سال ١٣٥٩، ژاله پس از تحمل سی و سه سال درد و زجر دوری از میهن، به سرزمین محبوبش بازگشت و دو سه سالی در ایران بود. در همین سالها برگزیده ای از شعرهایش با عنوان " اگر هزار قلم داشتم"، در ایران انتشار یافت. " کشتی کبود" و " نقش جهان" دو برگزیده دیگر از شعرهایش بودند که در سالهای ١٣٥٧ و ١٣٥٩ در تاجیکستان و مسکو منتشر شدند. پس از دو سال دوباره ایران را ترک کرد و به انگلستان رفت و دو دهه پایانی زندگی اش را در شهر لندن گذراند. در این دو دهه چند مجموعه شعر از او انتشار یافت. نخستین آنها " البرز بی شکست" بود که چاپ نخستش در سال ١٣٦٢ در لندن و چاپ دومش در سال ١٣٦٥ در نیویورک انتشار یافت. پس از آن، در سال ١٣٦٥ "ای باد شرطه" در لندن منتشر شد. همچنین برگزیده ای از شعرهایش با عنوان "خروش خاموشی" در سال ١٣٧١ در سوئد، برگزیده ای دیگر با عنوان "سرود جنگل" در سال ١٣٧٣ در لندن، "ترنم پرواز" در سال ١٣٧٥ در لندن و "موج در موج" در سال ١٣٧٦ در تهران منتشر شده است. آخرین مجموعه شعری که از دکتر ژاله اصفهانی منتشر شد "شکوه شکفتن" نام داشت که در سال ١٣٨١ در لندن انتشار یافت.
به روی سـنگ مــزارم به شــعله بنویســید
که سوخت در طلب این تشنه کام آزادی
چه عاشقانه به دیدار آفتاب شتافت
که بشکفد سحر سرخ فام آزادی
کتابهای ژاله اصفهانی:
گل های خود رو ، زنده رود ، اگر هزار قلم داشتم ، کشتی کبود ، نقش جهان ، البرز بی شکست ، خروش جنگل ، ای باد شرطه ، ترنم پرواز ، موج در موج ، شکوه شکفتن و...
زندگینامه امیرهوشنگ ابتهاج
امیر هوشنگ ابتهاج در ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد . امیر هوشنگ ابتهاج معروف به «ه.الف سایه»، شاعر متخلص به سایه و موسیقیپژوه ایرانی است.
ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانهای شد که در آن ایام سروده است.
سایه در سال ۱۳۲۵ مجموعهٔ «نخستین نغمهها» را، که شامل اشعاری به شیوهٔ کهن است، منتشر کرد. در این دوره هنوز با نیما یوشیج آشنا نشده بود. «سراب» نخستین مجموعهٔ او به اسلوب جدید است، اما قالب همان چهارپارهاست با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی. مجموعهٔ «سیاه مشق»، با آنکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سالهای ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربرمیگیرد. در این مجموعه، سایه تعدادی از غزلهای خود را چاپ کرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا که میتوان گفت تعدادی از غزلهای او از بهترین غزلهای این دوران به شمار میرود.
سایه در مجموعههای بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با مردم همگام شد. مجموعهٔ «شبگیر» پاسخگوی این اندیشهٔ تازهٔ اوست که در این رابطه اشعار اجتماعی باارزشی پدید میآورد. مجموعهٔ «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازهای در شعر معاصر گشود.
مجموعه های شعر سایه:
نخستین نغمه ها ، سراب ، سیاه مشق ، شبگیر ، رمین ،چند برگ از یلدا ، تا صبح شب یلدا ، یادگار خون سرو ، ناسیان و ...
زندگینامه ابوسعید ابوالخیر
شیخ ابوسعید ابوالخیر از عارفان بزرگ و مشهور اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری است. ولادت او در سال ۳۵۷ هجری در شهری به نام میهنه یا مهنه از توابع خراسان بوده است.ابوسعید عاقبت در همانجا که چشم به دنیا گشوده بود، در شب آدینه ۴ شعبان سال ۴۴۰ هجری، وقت نماز جهان را بدرود گفت.
اولین بار در اشعار اوست که کنایات و اشارات عارفانه به کار رفته، تشبیهاتی از عشق زمینی و جسمانی در مورد عشق الهی ذکر شده و در این معنی از ساقی بزم و شمع شعله ور سخن رفته و سالک راه خدا را عاشق حیران و جویان، میگسار، مست و پروانه دور شمع نامیده که خود را به آتش عشق میافکند.ابوسعید ابوالخیر در میان عارفان مقامی بسیار ممتاز و استثنایی دارد و نام او با عرفان و شعر آمیختگی عمیقی یافتهاست.
ابوسعید سالها در مرو و سرخس فقه و حدیث آموخت تادر يك حادثه مهم در زندگي اش درس را رها كرده و به جمع صوفيان شيعي پيوست و به وادی عرفان روی آورد. شیخ ابوسعید پس از اخذ طریقه تصوف در نزد شيخ ابوالفضل سرخسي و ابوالعباس آملي به دیار اصلی خود (میهنه) بازگشت و هفت سال به ریاضت پرداخت و در سن 40 سالگي به نیشابور رفت. در این سفرها بزرگان علمی و شرعی نیشابور با او به مخالفت برخاستند، اما چندی نگذشت که مخالفت به موافقت بدل شد و مخالفان وی تسلیم شدند.
داستان ملاقات او با ابن سینا که در کتاب اسرارالتوحید آمده بسیار معروف است: « بوعلی سینا با شیخ در خانه شد و در خانه فراز کردند و سه شبانه روز با یکدیگر بودند و به خلوت سخن میگفتند که کس ندانست و نیز به نزدیک ایشان در نیامد مگر کسی که اجازت دادند و جز به نماز جماعت بیرون نیامدند، بعد از سه شبانه روز خواجه بوعلی برفت، شاگردان از خواجه بوعلی پرسیدند که شیخ را چگونه یافتی؟ گفت: هر چه من میدانم او میبیند، و متصوفه و مریدان شیخ چون به نزدیک شیخ درآمدند، از شیخ سؤال کردند کهای شیخ، بوعلی را چون یافتی؟ گفت: هر چه ما میبینیم او میداند.»
کتابهایی که براساس سخنان بوسعید تالیف شدهاست عبارتند از:
اسرار توحید فی مقامات شیخ ابی سعید تالیف محمدبن منور ، رساله حالات و سخنان شیخ ابوسعید گردآورنده: ابوروح لطف الله نوه ابوسعید ، سخنان منظوم ابوسعید
زندگینامه احمدرضا احمدی
احمدرضا احمدی ، اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان بدنیا آمد.
سال اول دبستان را در مدرسه کاویانی کرمان گذراند و در سال 1326 با خانواده به تهران کوچ کرد. در دبستان ادب و صفوی تهران دوران ابتدایی را به پایان برد و دورهٔ دبیرستان را در دارالفنون تهران به پایان رساند.
احمدی در سال 1343 به همراه نادر ابراهیمی ، محمدعلی سپانلو، بهرام بیضایی، اکبر رادی و چند تن دیگر ،گروه ادبی "طرفه" را با هدف دفاع از هنر موج نو تأسیس کرد. انتشار دو شماره مجله طرفه و تعدادی کتاب در زمینه شعر و داستان از فعالیتهای این گروه است.
احمدی در مهر ماه سال 1349 در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشغول به کار شد.تا سال 1358 در سمت مدیر تولید موسیقی برای صفحه و نوار ماند و از سال 1358 تا زمان بازنشستگی یعنی سال 1373 در بخش انتشارات كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان به ویراستاری مشغول بود.
تدوین ردیف موسیقی ایرانی، آوازهای محمدرضا شجریان، شعرخوانی و ضبط صدای شاعران مهم و .. از جمله فعالیت های وی در کانون بوده است.
آشنایی عمیق او با شعر و ادبیات کهن ایران و شعر نیما دستمایهای شد تا حرکتی کاملاً متفاوت را در شعر معاصر آغاز و پیریزی کند.از بیست سالگی به طور جدی به سرودن شعر پرداخت .وی نخستین مجموعه شعرش را با عنوان طرح در سال ۱۳۴۰ منتشر کرد که توجه بسیاری از شاعران و منتقدان دهه ۴۰ را جلب کرد.وی همچنین آثاری در ادبیات کودک و نوجوان دارد.
در سال ۱۳۷۸کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مراسم بزرگداشت احمدرضا احمدی، تندیس مداد پرنده را به او اهدا کرد.
در سال 1385 احمدی به عنوان شاعر برگزیده،پنجمین دوره اهدای جایزه شعر بیژن جلالی انتخاب شد و در سال 1388 نامزد دریافت جایزه هانس کریستین اندرسن شد.
زندگینامه محمدرضا آقاسی
محمدرضا آقاسي، 24 فروردين ماه سال 1338 در تهران در خانوادهاي مذهبي و شاعر متولد شد. محمدرضا آقاسي،شاعر و مثنويسراي اهل بيت عصمت و طهارت ، در سن٤٦ سالگي ، بامداد سه شنبه سوم خرداد ماه ٨٤ به علت عارضه قلبي در مركز تخصصي قلب تهران دار فاني را وداع گفت. پيكر وي 5 خردادماه از مقابل معراج الشهداي تهران تشييع و در قطعه ۲۵ شهيدان بهشت زهرا به خاك سپرده شد.
آقاسی به علت اختلاف نظر با مسئولين هنرستان تجسمي ادامه تحصيل نداد و به مدرك سيكل اكتفا كرد. آقاسي قبل از انقلاب، در سالهاي 55 و 56 به عضويت انجمنهاي ادبي آن زمان درآمد و بعد از انقلاب نيز از محضر اساتيدي چون مهرداد اوستا و يوسف ميرشكاك استفاده نمود.
وي از سال 51 شروع به سرودن شعر نمود اما عمده اشعار وي متعلق به سالهاي 68 به بعد است.
آقاسي مدتي نيز در جبهههاي جنگ در مناطق شوش دانيال و جزيره مجنون و سه راه جفير و شلمچه بود.
گفت خداوند جهان آفرین
بنــده مــن لا ... الــکــافرین
قوم به حج رفتـه بالانشـــین
لکـــــه ننگیـــد بــه دامـــان دین
پشــــت به آداب خــــدا کـــرده اید
این چه دکانیســــت که وا کـــرده اید
دین که متــــاع ســــر بازار نیــســـــت
ســـیم و زر و درهـــم و دینـــار نیســت...
از وي كه با مثنوي بلند شيعه در جامعه شناخته شد، اشعار زيادي در خصوص جبهه و اهل بيت بر جاي مانده است.
زندگینامه منوچهر آتشی
منوچهر آتشی در دوم مهرماه 1310 در دشتستان بدنیا آمد.
جد ایشان آتشخان زنگنه ازعشایر زنگنه كرمانشاه بودند .
در سال 1318 به مكتب خانه رفت بعد از دو سال از كنگان به بوشهر رفت ودر آنجا به ادامه تحصیل پرداخت. پس از اتمام دوره دبیرستان به دانشرای عالی راه پیافت و به عنوان معلم مشغول به تدریس شد.
آشنایی با حزب توده تاثیرات بسیار زیادی بر آثار آتشی گذاشت و شعرهای زیادی برای این حزب با نامهای مستعار در روزنامه های آن روزها منتشر كرد بعد از کودتای 29 مرداد ،از این حزب فاصله گرفته و فعالیت سیاسی را کنار گذاشت.
منوچهر آتشی سال 1384 بر اثر ایست قلبی در سن 74 سالگی در بیمارستان سینا تهران درگذشت و در بندر بوشهر به خاک سپرده شد.
آثار منوچهر آتشی:
آهنگ دیگر ،آواز خاک ،دیدار در فلق ،بر انتهای آغاز ،وصف گل سوری ،گندم و گیلاس ،زیباتر از شکل قدیم جهان ،چه تلخ است این سیب ،خلیج و خزر ،باران برگ زوق: دفتر غزلها ،اتفاق آخر ،حادثه در بامداد ،ریشههای شب ،غزل غزلهای سورنا
.: Weblog Themes By Pichak :.